۱۰ پاسخ

سلام من حالم خیلی بدبود فقط گریه وترس میومد کم کم داشتم افسردگی میگرفتم همه دعوام میکرد ک یکم روحیه بده بخودت ولی نمیتونستم شبا قبل خواب گریه میکردم احساس میکردم ب بچم چیزی میشه یاکسی ازم میگیرتش محبتای بی اندازه شوهرم حالمو خوب کرد مامانم ومادرشوهرم هم اصلا تنهام نمیذاشتن ک فکرای بد کنم وقتی دخترم سه ماهه شد خودبخود درس شدم بیرون اینا زیاد برو ب هیچی فکرنکن خودبخود خوب میشی

من هنوز یه روز خوبم یه روز ن. بعضی موقع ها خیلی گریع میکنم وقتی شوهرم باهام حرف بزنه گریه‌م میگیره .دوست ندارم کسی باهام حرف بزنه، احساس میکنم بچه خیلی محدودم کرده وقتی گریع میکنه یا نمیخوابه از عصبانیت داد میزنم روش. اما بعضی موقع ها احساس میکنم جونم ب جونش بستع‌یه از این حس دوگانه خسته شدم.😞😣

خورتد سرگرم کن وقتی فکرای بد میاد سراغت.سعی کن تو بهر اون فکر نری والا ادم گریه اش بند نمیاد.اینا همه طبیعیه برا هر خانومی چون تغییرات هورمونی خیلی زیادی تو بدن اتفاق میوفته.تا برگرده به حالت نرمال راحت ۳ ماه طول میکشه منم بعد سه ماه خوب شدم البته از اولش خیلی سعی میکردم سرگرم کنم خودم رو و گریه نکنم اصلا.نماز هم خیلی اروم میکنه

سعی کردم به چیزای خوب فکر کنم..به خنده ی بچه هام نگاه کنم و لذت ببرم...با پسرم بازی کنم و...

والا من که هیکلم هم داغون شده سه ماهه الانم خوب نشدم هیچ هر روز ب خودم نگاه میکنم بدتر میشم😣😣😣

سلام اره. منم حالم خوب نبود مخصوصا 10 روز اول بعد گه رفتم خونه مامانم بیرون رفتم و لباسهای رنگ وارنگ خریدم خوب شدم

منم یکم روحیم ضعیف شد .. صبحا پاشو اهنگ بزار یکم برقص . تلویزون تماشا کن وو ورزش کن .. ب خودت برس .. با دوستات چت کن .. از همه مهم تر سعی کن شوهرت بیشتر کنارت باشه

رازیانه دم کن بخور هم شا ی اوره هم ضد نفخ نوزاد. سعی کن روزی یه بار نوزادو بسپاری به کسی یک ساعت بری بیرون خونه. سعی کن به هیچی فکر نکنی چون همه احساساتمون تحت اثر هورموناست و غیر واقعین

سلام من افسردگی بعد از زابمان گرفتم من این کارا رو کردم خونه دوستامون و افرادی که بهم انرژی می دادن میرفتم ارتباطم با خدا بیشتر کردم چون خونریزی داشتم یه خورده ارتباطم کمرنگتر شد . برای همین سعی کردم ارتباطم با خدا رو بیشتر کنم خیلی جواب داد و دعاهای خوندم که بهم ارامش داد

منم یکم اینجوری بودم ولی همسرم محبتش بیشترشد خوب شدم منتها الان عصبیم همش الکی عصبانی میشم مخصوصا از دست شوهرم درحالی ک قبلااینجوری نبودم کسی میدونه چرا

سوال های مرتبط