۲۸۹ پاسخ

زایمان مرحله‌ی آخر بارداری و ورود به دنیای شیرین مادری است. یکی از دغدغه‌های اصلی مادران، به ویژه مادرانی که برای بار اول زایمان می‌کنند، آشنایی با مراحل و اتفاقاتی است که قرار است در این روز برایشان رخ دهد و اینکه چطور خود را برای آنها آماده کنند. قبل از اینکه به توضیح روند انواع زایمان بپردازیم لازم به ذکر است که شما می‌توانید با نصب اپلیکیشن گهواره آگاهی خود را در روند انواع زایمان، مراحل و فرایندها و اتفاقات احتمالی بالا برده با دیگر مادران تبادل نظر کنید. همچنین از دیگر ابزارهای فرزندپروری مانند شیردهی، خواب، نموداررشد و کلی ویدئوهای آموزشی بهره‌مند شوید.

انواع زایمان 

به طور کلی دو نوع زایمان داریم:

  • زایمان طبیعی 
  • زایمان سزارین

درحالی که این روزها بسیاری از مادران خود در مورد نوع زایمانشان تصمیم می‌گیرند؛ نکته مهم این است که بهتر است اجازه دهید پزشک در این باره شما را راهنمایی کند. زایمان طبیعی بهترین شیوه برای زایمان است که در آن بدن تحت کمترین تنش‌ها و استرس‌ها قرار گرفته و تولد فرزند روند طبیعی خود را طی می‌کند. بروز مشکلات در این روش بسیار کمتر است. همچنین روشهای کنترل درد که امروزه بسیار رواج پیدا کرده است کمک می‌کند مادر زایمان حتی بهتری داشته باشد. زایمان سزارین عموماً برای مواقعی است که مادر نتواند به هر دلیلی زایمان طبیعی داشته باشد. این دلایل می‌تواند مربوط به مادر یا شرایط جنین باشند که توسط پزشک تشخیص داده می‌شوند. 

فرایند زایمان طبیعی

به عنوان یک مادر باردار شما تقریباً با فرایند زایمان طبیعی آشنا هستید. این زایمان از سه فاز تشکیل شده است:

  • مرحله اول یا مرحله ابتدای زایمان (Latent Phase) در این مرحله رحم آماده و به تدریج شروع به باز شدن می‌کند. زمان این مرحله در زنان مختلف متفاوت بوده و ممکن است چند ساعت یا چند روز طول بکشد. شدت این درد نیز معمولاً کم و قابل تحمل است. 
  • مرحله دوم یا مرحله باز شدن (فاز فعال/ Active Phase) در مرحله میانی سرعت باز شدن رحم افزایش می‌یابد و به همین دلیل میزان درد نیز شدت پیدا می‌کند. در این مرحله حضور یک همراه و مشاور می‌تواند به آرام ماندن مادر کمک کند. 
  • مرحله سوم یا مرحله تولد (Transition Phase) در این مرحله، باز شدن رحم به حداکثر حالت خود رسیده و فشار زیادی در بخش رحمی احساس می‌شود که با خروج نوزاد از کانال زایمان همراه است.

توضیح بالا شرح بسیار مختصری از فرایند زایمان طبیعی است و مسلماً تجربه‌ی آن چیز دیگری است. شدت درد در این زایمان غیرقابل پیش بینی است و بسته به فیزیک مادر، وزن نوزاد یا اینکه چندین زایمان است می‌تواند متفاوت باشد. مهمترین نکته در مورد زایمان طبیعی این است که چطور با درد این زایمان مقابله کنید. برای این کار چند نکته موثر را باید در ذهن داشته باشید:

  • ورزشهای مخصوص زایمان در دوران بارداری با نظارت متخصص انجام شود.
  • با کنترل دیابت بارداری، وزن جنین در طول بارداری کنترل شود.
  • مادر مواد غذایی مغذی در طول بارداری و روز زایمان دریافت کند.
  • مادر خود را از نظر احساسی برای روز زایمان آماده کند.
  • در صورت امکان از همسر یا یک ماما به عنوان همراه کمک بگیرد. 
  • موارد موثر در داشتن زایمان راحت‌تر مانند تمرین تنفسی، تمرین‌های کنترل اضطراب و ورزشهای روز زایمان انجام شود.
  • خوردن مواد غذایی تقویت کننده مانند خرمای فروان به بهبود زخم‌ها و کاهش خونریزی کمک می‌کند.

شما بعد از زایمان طبیعی برای مدتی خونریزی شبیه به پریود خواهید داشت که مدت آن در هر زنی متفاوت است. بسیاری از زنان در زایمان طبیعی به بخیه نیاز ندارند اما در برخی نیاز می‌شود و تعداد آن می‌تواند متفاوت باشد. این بخیه‌ها جذبی هستند و نیازی به کشیدن ندارند. ممکن است بخیه برای نشستن بعد از زایمان کمی درد ایجاد کند که قابل تحمل است.

توجه داشته باشید امروزه به کمک روشی به نام اپیدورال مادر می‌تواند به صورت بی درد زایمان طبیعی داشته باشد. اما نکته قابل توجه در مورد این روش این است که تزریق دارو از ابتدای فرایند درد انجام نمی‌شود. بلکه باید ابتدا چند سانتی‌متر دهانه رحم باز شود و بعد تزریق انجام خواهد شد. بنابراین منظور از زایمان بدون درد، زایمان صد در صد بدون درد نیست. بلکه منظور این است که در زمان شدت یافتن درد و مراحل پایانی درد به کمک دارو از بین برود.

فرایند زایمان سزارین

همانطور که در بالا گفته شد اگرچه معمولاً زایمان سزارین به عنوان یک روش ناگزیر یا اورژانسی برای تولد کودک انتخاب می‌شود، اما معمولاً مادرها این روش را به عنوان روش کم دردتر انتخاب می‌کنند. اما آیا واقعاً سزارین کم دردتر است؟

  • برای سزارین ابتدا فرد بیهوش یا بی‌حس می‌شود.
  • سپس یک برش 10 تا 20 سانتی‌متری زیر شکم ایجاد می‌شود.
  • سپس ماهیچه‌ها کنار رفته و حالا برش دیگری روی دیواره رحم انجام می‌شود.
  • نوزاد و سپس جفت خارج می‌شود.
  • در نهایت رحم و شکم هر دو بخیه زده می‌شوند.

اگرچه فرایند زایمان در شرایط بی دردی انجام می‌شود اما بخیه‌ها می‌توانند پس از زایمان ایجاد درد کرده و حرکت را نیز برای مادر محدود کنند. مادران در زایمان سزارین نیاز بیشتری به بستری شدن در بیمارستان دارند. همچنین بعد از ان نیز دوران نقاهت طولانی‌تری در خانه خواهند داشت. فرایند شیردهی در این مادران با تاخیر بیشتری آغاز می‌شود. محل بخیه‌ها نیاز به معاینات بعدی دارد. زایمان سزارین می‌تواند شانس زایمان طبیعی در بارداری‌های بعدی را از بین ببرد. نیاز به داشتن مراقب و همراه در زایمان سزارین بیشتر است. همچنین هزینه‌های این زایمان نسبت به زایمان طبیعی نیز بیشتر خواهد بود. 

این زایمان بین 40 تا 50 دقیقه طول می‌کشد. اگرچه مادران دردی در این روش حس نمی‌کنند اما فرایندهایی مانند کشیدن و فشار را حس خواهند کرد. این روند زایمان معمولاً در هفته 39 بارداری انجام می‌شود.

 

سلام من چیزی که خیلی به فرایند زایمانم کمکم کرد تا زایمان راحت تری داشته باشم مصرف زیاد رطب موقع درد و ریختن آب گرم روی شکم و کمرم و گذاشتن کیسه آب گرم به کمرم . خوندن زیاد دعای نادعلی،سوره انشقاق ، دعای معراج و یستشیر و حدیث کسا و موقع درد خوندن سوره انشقاق و اسم اصحاب کهف . یک بطری اب بردار ۵ بار نادعلی روش بخونید و حدیث کسا سوره انشقاق و دعای معراج و یستشیر و موقع کرد از این آب بخورید خیلی معرکه هست.
انجام دادن درست نفس عمیق
طرز درست نفس کشیدن فکر کنید یک گل خوش بو جلوتون هست و تا میتونید ازش بو کنید بعد فکر کنید جشن تولدتون و میخواید با قدرت زیاد شمع ها رو فوت کنید این طرز درست نفس کشیدن موقع درداتون تا میتونید نفس عمیق بکشید .
و الکی جیغ و داد نکنید هرچی جیغ و داد کنید روند زایمانتون کند پیش میره و تا میتونید همراهی کنید تا کمتر بخیه بخورید وقتی مرخص شدید خودتون با آب ولرم و شامپو بچه که مخلوط کردید بشورید و با سشوار خشک کنید تا زودتر بخیه هاتون خشک بشه.
امیدوارم تونستم یکم کمک مامان های باردار کرده باشم

من که اگه برگردم به اون موقع فقط میگم سزارین .... سه روز درد طبیعی کشیدم همه اونها که جلوم زایمان کردن طبیعی متوجه شدم که واقعا طبیعی چیز مزخرف که فقط امتیاز بیمارستان میبره بالا من راحت سزارین شدم روز بعدش راه افتاد یک روز درد کشیدم بعدش دیگه خوب بودم سرهفته بیرون میرفتم

من خودم مامایی خوندم و با روند زایمان طبیعی کامل اشنا هستم
منتها خودم سز اورژانسی شدم اونم بخاطر اینکه دکترم حاضر نشد منو بفرسته سونو و هرچقدر بهش میگفتم شکمم کوچیک هست قبول نکرد
در مورد زایمان طبیعی باید بگم اول از همه ارامش مادر خیلی مهمه , درسته ترس داره ولی نفس عمیق خیلی کمک کننده هست , تا میتونید نفس عمیق بکشید , مخصوصا حین درد نفس خیلی کمک کننده هست چون وقتی شما درد دارید داره به بچه از طریق عضلات رحم فشار وارد میشه که بیاد داخل کانال زایمان , و خب اینکار باعث میشه یه کم اکسیژن به بچه کمتر برسه حالا شما اگر بخای گریه کنی این کمبود اکسیژن رو بیشتر کردی
از ۹ سانت به بعد از تخت بیایید پایین دستتون رو بذارید کنار تخت و با کمر حرکت حلقه بزنید هرموقع احساس فشار داشتید هم بشینید زور بزنید

موقع زایمان اصلا کوتاهی,نکنید با بیشترین اوانتون زور بزنید تا انشالله زود نی نی کوچولو بدنیا بیاد ,



برا سزارین هم تجربه خودم خوب نبود اول که هنوز بیحس نشده شکممو پاره کردند و من دردم اومد و بقیه عمل رو هم کامل حس,میکنی ولی دردی نداری

پیاده روی خیلی به زود باز شدن دهانه رحمم کمک کرد و چیزی که خیلی خوب بود اینکه تو خونه موندم کببستر دردامو کنار همسرم کشیدم و اون موقع دردا کمرمو ماساژ میداد و وقتی بیمارستان رفتم ۲ساعته زایمان کردم.چیزی که نمیدونستم این بود که چدن بچم بریج بود و هفته های اخر سفالیک شد باید حتما روزای اخر سونو میدادم که ببینم بند ناف دور گردنش نباشه و باعث شد بند ناف دور گردن پسرم باعث شه سختتر بدنیا بیاد و هردومون یکم اذیت شدیم

من سه تابچه دارم وهمه راسزارین کردم یعنی سراولی مجبورشدم وبقیه روهم همینطورولی اگه ب گذشته برگردم اصلااصلااجازه نمیدم که سزارین بشم وحتماطبیعی زایمان میکنم😢😢

من طبیعی زایمان کردم و عالی بود همه هشدارها رو دکتر بهم گفتن بودن و اینکه اگه با ماما و بقیه پرسنل همکاری داشته باشند مامان های باردار یه زایمان شیرین رو تجربه میکنن برای من که واقعا شیرین بود و عالی و اینکه اکثرا دکتر برای زایمان طبیعی حضور نداره ولی دکتر من تا آخرین لحظه کنارم بودن و موقع زایمان دستم تو دست ایشون بود و دردهای ندیدم فقط نیم ساعت بود درد داره ولی وقتی نی نی رو بدن بغلتون همه چی شیرین میشه و اینکه اصلا نترسید چون خدا وقتی درد رو میده خودش تحمل کردن درد رو هم میده

من هرروز وهرشب پیاده روی داشتم نه فشار داشتم نه دیابت باردازی خداروشکر ولی ۳۸هفته بودم که ازپیاده روی برگشتم رفتم دستشویی ببخشید دیدم ازم اب وخون اومد من ماما خصوصی گرفته بودم که هیچ به دردنمیخوره اون گفت دوش بگیر برو بیمارستان وقتی رفتم بیمارستان هر۵دقیقه یکی میومدمنو معاینه میکردتنها زایمانم من بودم ساعت۹شب رفتیم یکی ازماماها ناخنش خیلی بلندبود وقتی خواست معاینم کنه دردش خیلی زیاد بود طوری تو رحمم چرخوندش انگشتایه دستش رو که اشکم دراومد خلاصه بگم نمبخوام بترسونمتون آمپول فشارکه زدن اصلا روم‌تاثیری ندلست رحمم ۲سانت فقط بازشده بودیه مامابود شاید۱۰۰کیلو زن داشت اون با دوتا دستاش ازبالای تخت میوند فشارمیداد رو شکمم یکی دیگه هم ازپایین دستشوتا آرنج کرده بودتورحمم میگفت زوربزن پدرم دراومد خیلی بدبود ۹شب که رفتم بیمارستان ۱بعدازظهرفرداش دختره گلم به دنیا اومد۵۲تاهم بخیه خوردم ببخشیدترسوندمتون من اصلا خاطره خوبی ندارم اززایمانم

من نمیدونستم سر زایمان طبیعی نباید داد بزنی ، من سر زایمانم خیلی داد زدم و گریه کردم برای همین کل انرژیم گرفته شد نتونستم خوب زور بزنم، اما ۲ ساعت آخر فهمیدم باید از بینی نفس بگیری و از دهان فوت کنی اگه تند تند نفس بگیری دردو خیلی کمتر حس میکنی و انرژی خوبی نگه میداری برای لحظه آخر

وای بهترین زایمان دنیارومن داشتم فقط یک ساعت و پنجاه دقیقه درد کشیدم و براحتی زایمان کردم خداکنه همه مثل زایمان من داشته باشن البته دکترم عالی بود فکرمو میکرد که سنم کمه بخیه هامم اصلا نفهمیدم چطور گذشت بهترین حس دنیاهم وقتی بود که بچم بدنیا اومد گذاشتنش رو سینم

سلام وای امان از دسته زایمان طبیعی من مردم زنده شدم ...ساعت سه شب بستریم کردن یکم درد داشتم بعد قطع شد....فرداش ساعت 12ظهر بهم امپول زدن که دردم بیاد....دردم اومد چه دردی چشمتون روز بد نبینه ....بعد اومدن روشکمم به زور حسین کشیدن بیرون اما همون لحضه که پسرم متولد شد گذاشتن رو قلبم دردام یادم رفتن....خدا مادر شدن رو نصیب همه بکنه ❤❤❤❤

آگاهی و مطالعه و پرس وجو مشورت با پزشک و مامای باتجربه و گرفتن مامای همراه خیلی خیلی موثره والبته پیاده روی وورزش هرروز و مرتب روی ذهن وافکارخیییییییلی بایدکارکرد و آرامشتونو حفظ کنید من از گاز أنتونکس استفاده کردم که اصلا پیشنهادش نمیکنم چون فقط باعث گیجی شد و دردهامو کم نکرد فقط کلافه ترمیشدم درضمن درسته که زایمان طبیعی درد و خستگی زیاد داره ولی اگه روی افکارتان کارکنید و برنامه ورزشی مرتب داشته باشید تاحد قابل قبولی دردهاکمتر وقابل تحمل ترمیشه وبرعکس ترس و نگرانی باعث تشدید درد میشه براغلبه به ترس هم پیشنهادمیکنم آگاهی ودانشتونو بالاببرید

نفس عمیق هیچی مثل نفس عمیق به روند زایمان طبیعی کمک نمیکنه
نفس عمیق باعث میشه دهانه رحم باز بشه حتی تو رابطه هنگام دخول نفس عمیق ک بکشید راحتتره و دردتون کمتره🙏

من طبیعی زایمان کردگ
هفته ی چهل و دو بودم و دخترم قصد اومدن نداشت
دکترم گفت میترسم بیشتر از این نگه دارم و وقت داد برای القا
ولی در کمال تعجب همون روزی که رفتم قبل از گرفتن آمپول فشار همینجوری که روی توپ بالا پایین میپریدم کیسه آب پاره شد و منی که بی درد رفته بودم بیمارستان چهار ساعت و نیم بعد بچه م بغلم بود
البته یوگای بارداری رو هرروز کار میکردم ولی مطمئنا لطف خدا هم شامل حالم شد
چون خودم خیلی دوست داشتم طبیعی زایمان کنم ولی بچه اصلا تو لگنم هم نیومده بود و نظر دکترا سزارین بود ولی خواسته بودن بهم فرصت بدن که جالب اینجاست من اصلا بی خبر بودم!!!
شاید واقعا اگه میدونستم انگیزه مو از دست میدادم
وقتی به دنیا اومد سه دور بند ناف دور گردنش بود
واقعا مهارت دکتر خیلی مهمه
هرچی تو بارداریم سختی کشیدم خدا سر زایمان بهم لطف کرد
البته یه قسمتیش که دوست نداشتم این بود که آرام بخشی که بهم زدن خیلی بد روم اثر گذاشت در حدی که نمیتونستم چشممو باز کنم! البته مامام میگفت برای همه دو سه تا از اونا میزنیم تو خیلی حساس بودی و سریع روت اثر کرد😁
ولی خب کلی برنامه و تکنیک های تنفس و حرکت برای زایمانم تو ذهنم بود که متاسفانه یکیشو هم نتونستم انجام بدم چون حتی نمیتونستم رو پا وایستم و کل مدت رو تخت دراز کشیده بودم
ایشالا سر بعدیا جبران کنم😂
نکته هم این که سر زور زدن باید چونه تون به سینه بچسبه و زور بزنین

سلام من زایمان طبیعی داشتم از اونجایی ک سنم کم بود بچه اولم بود و اینک جسه ریزی دارم استرس و حرفای اطرافیم میترسیدم ک نتونم میخاسم برم‌سزارین بشم.صب ساعت۶بیدار شدم دیدم کسیه ابم‌سوراخ شده رفتم بیمارستان معاینه و بستریم کردن دهاته رحمم نرم شده بود امپول فشار زدن میگفتن انقباض انبساطت زیادی ولی هیچ دردی نداشتم و همونجا مرتب پیاده روی میکردم و سوره انشقاقو میخوندم تا اینک ساعت۳کیسا ابم پاره شد و دردام‌شرو شد و دهانه رحمم شرو ب باز شدن ساعت۵ونیم یهو دهانه رحمم ۸سانت شد ماماخصوصی گرفته بودم کمکم‌میکرد تو کم‌شدن دردام ساعت ۶رفتم توی اتاق ۶وپنج دیقه زایمان کردم و ۴تا بخیه خوردم.فقط تنها جیزی ک توی زایمان طبیعی کمک میکنه پیاده روی و اینک با ارامش کامل زور بزنی من روزی۳ساعت الی۴ساعت پیاده رویو داشتم واقعن از زایمانم راضی بودم بعد از زایمانم هیچ دردی نداشتم حتی درد بخیه

اول اینکه اسم زایمان طبیعی بد در رفته به خاطر اینکه سزارین راحت تره و دکتر به راحتی پول بیشتری میگیره دوم اینکه چیزی که زایمان و راحت تر میکنه از هفته ۳۴ به بعد روزی ۲ ساعت پیاده روی کنی خیلی کمک میکنه من میرفتم و ساعت ۸:۳۰ شب بستری شدم ساعت ۱۰ شب زایمان کردم خیلیم عالی بود و راضی بودم فقط چیزی که اذیتم کرد به من آمپول رقیق کننده داده بود دکتر برای خونم چون بچه اولم سقط شده بود و هرچی بهش میگفتم کی قطع کنم میگفت روزی که دردت شروع شد و من تا روز زایمانم زده بودم و باعث شد بعد زایمان به دلیل بی فکری ماما های بلوک زایمان خونریزی کنم و برم اتاق عمل این اذیتم کرد فقط وگرنه زایمانم عالی بود👌

من چهارماه پیش زایمان طبیعی انجام دادم وحشتناک بود والان همش میگم کاش سزارین میکردم تو زایمان انقدر دردکشیدم که الان هنوز بعدازچهارماه خستگی تووجودم هست دردوفشاری که تحمل کردم باعث شده ازلحاظ روحی داغون بشم تجربه ی خیلی خیلی بدی بود از من میشنوید حتما سزارین بشید.

سلام من تو بارداری هم نمک کم خوردم هم زیاد پیاده روی کردم.بخاطر همین آخرین نفر بودم که رفتم بیمارستان واولین نفربودم که بچه ام ودنیا اوردم 😂😉😉😉

سلام من دوبار زایمان کردم زایمان اولم ۱۰سال پیش بود هیچ اطلاعاتی نداشتم درمورد زایمان فقط چیزی بود ک از اطرافیان شنیده بودم حتی نمیدونستم موقع زایمان باید زور بزنم نه اینکه فقط جیغ بکشم ولی برای زایمان دومم از ۶ماهگی کلاساهای زایمان رو رفتم خیلی چیزا رو متوجه شدم ورزش های خوبی یاد گرفتم ازهمه مهمتر فهمیدم که با اولین درد نباید رفت بیمارستان همین مسئله باعث شد وقتی رفتم برای زایمان ۴ سانت شده بودم البته ب زور اطرافیان رفتم بیمارستان چون دردای من یک ربع به یک ربع بود میدونستم باید هروقت به پنج دقیقه برسه باید برم ولی خب اطرافیانم میدیدن من درد میکشم زورکی منو بردن بیمارستان خلاصه که کلاسهای دوران بارداری خیلی مفیدن حتما استفاده کنید برای زایمان بعدیتون

من زایمان طبیعی داشتم واینکه اصلا بلد نبودم که چجوری زور بزنم تابچه به دنیا بیاد برای همین ست ساعت بچم تولگن مونده بودو دستاش چروک شده بود ولی بعدش یادگرفتم هرچقدرهم که درددارم جیغ نزنم دهنم بسته باشه وبیشترزوربزنم،واینکه موقعی که درد داشتم کمرموبایدحالت قردادن تکون میدادم اینجوری به راحت تر زایمان کردن کمک میکنه

من از هفته ۳۵ به بعد شربت گلاب وزعفران می خوردم وقتی هفته ۳۹ رفتم واسه زایمان طبیعی دکترم بعد معاینه گفت دهانه رحمت ۳درجه باز شده واین خیلی خوبه یعنی بچه زودتر به دنیا میاد وکلا ۳ ساعت طول کشید تا پسرم به دنیا اومد. وقتی اومدم خونه هر روزحموم میرفتم توی یه لگن استریل شده اب ولم وبتادین قاطی میکردم ۲۰ دقیقه می نشستم توش بعد دوش میگرفتم میومدم بیرون باسشوارخودمو خشک میکردم وهر روز اب کله پاچه می خوردم بعدیک هفته بخیه هام کامل خوب شد

سلام روزتون بخیر من یه روز قبل دم دمای غروب درد گرفتم نرفتم بیمارستان شبش تا صبح بیدار موندم ودردم وتاصبح درد کشیدم ناشتا درست کردم بعدش نون پختم بعد که دردم شدید شد شوهرم گفت بریم بیمارستان گفتم الان دیگه وقتشه تارسیدم بیمارستان منو بردن سر تخت زایمان دونفس عمیق کشیدم وعلی رضامون به دنیا اومدزایمانم طبیعیه 5تابچه الان دارم وخدارو شکر طبیعی بهتر از سزارینه

موقع زایمانم همش آبمیوه انبه و آبمیوه آناناس خوردم بهم انرژی داد
و کمک گرفتن از ائمه مخصوصا
امام رضا(ع)

من دوس داشتم طبیعی زایمان کنم و دکترم گف اگه اتفاقی پیش نیاد میشه منم منتظر بودم تا علائم زایمان رو ببینم که هفته چهل بودم لکه خونی دیدم و رفتم بیمارستان بستری شدم بر زایمان طبیعی و دردام شروع شد حدود پنج ساعت درد کشیدم تا دکترم اومد معاینه کرد گفت بچه درشت و لگن کوچیک اورژانسی رفتم سزارین هم درد طبیعی کشیدم هم سزارین اگه قصد زایمان طبیعی دارید دکتر خوب با تشخیص درست انتخاب کنید که به حال من دچار نشید.😧
امیدارم همه مامانای گل زایمان راحتی داشته باشن👼

وقتی داشتم زایمان میکردم همه چیز تا وقتی که دهنه ی رحمم ۸سانت شد خوب پیش رفت ولی بعدش دهنه رحمم هرکاری کردیم باز نمیشد قفل کرد منم ۱۰ساعتی بود که داشتم درد میکشیدم و دخترم تو لگنم گیر کرد و سریع ضربان قلبش با دستگاه گرفتن که ضربان قلبش به شدت افت کرد و دور از جونش نزدیک به خفه شدنش بود...که اخرش دکتر مجبور شد با دستگاه وکیوم دخترمو بدنیا بیاریم..بدنیا اومدن نی نی م با دستگاه وکیوم باعث شد منو دخترم سه روز توی بیمارستان بمونیم و از جمجمه سر و قفسه سینه دخترم عکس گرفتن که شکر خدا مشکلی براش پیش نیومده بود....ایی کاش از قبل در مورد قفل شدن دهانه ی رحم یا دستگاه وکیوم اطلاعاتی میداشتم ولی هیچکس درموردش بهم چیزی نگفته بود

سلام من سه تابچه دارم همشونم طبیعی زایمان کردم به خداانقدرکه میگن طبیعی بی ضرره وخوبه اصلانم اینطورنیست هم اینکه افتادگی رحم پیداکردم هم اینکه کمرم به شدت دردمیکنه اصلا نمیتونم پیاده یکمی راه برم احساس میکنم کمرم داره قطع میشه

این که میگن طبیعی بده.یکی بستگی به فیزیک بدن داره. و یکی دیگه اضافه وزن. من که 43 بودم قبل بارداری اخر بارداری شدم 58😑. البته در حالت عادی باید 52 باشم. زایمانم بسییییار راحت بود. هر چی چربی کمتر باشه بچه راحت تر عبور میکنه. من 5 صبح درد شدیدم شروع شد بچه ساعت 8 و 5 دقیقه دنیا اومد. زعفرون خیلی خوبه. اونایی که در زایمانشون شروع نمیشه نزدیکی کنن سریع انقباضات شروع میشه البته اگه کیسه آب پاره نشده باشه. من بلافاصله بعداز اینکه زایمان کردم خودمو با آب گرم شستم برا همین اصلا بدن درد نداشتم و درد بخیه هامم کمتر شد. زود به زود میرفتم دستشویی و پدمو عوض میکردم. نه عفونی شد بخیه هامنه طول کشید. حتمابعد زایمان سشوار بکشید بعد از دستشویی رو بخیه هاتون. خودش باعث تسریع روند بهبودش میشه. این که دادبزنید یا نزنید با خودتونه. هر کسی یه جور راحته. ولی زیاده روی نکنید😁کلا تحقیقاتم نشون داده داد بزنی یا نزنی فرقی نمیکنه. یکی ناله میکنه یکی جیغ میزنه یکی هم حاضره کبود بشه ولی چیزی نگه. خیلی واسه این قضيه رو خودتون فشار نیارید. واسه اپیزیوتومی یا همون برش قسمت کوچیکی از پرینه هم باید بگم که برشش رو اصلا احساس نمیکنید. بعدشم که بی حسی میزنن و بخیه. البته من کلا مواد بی حسی و بیهوشی اثر نمیکنه روم. ولی طاقت بیارید تا درست بخیه بزنن برامون. من بهش گفتم چرا اینقد طول کشید بخیه. گفت میخوام یه جور بخیه بزنم که واژنت ب حالت اول برگرده حتی بهتر. دیدم واقعا راست میگه. هیچ تغییری بعد زایمان نبود. حتی از شوهرمم که پرسیدم گفت هیچ فرقی نکرده. قابل توجه خیلیا که میگن زایمان طبیعی باعث گشادی واژن میشه. 😁خیلی حرف زدم دیگه ببخشید

من زایمان طبیعی داشتم دوروز خونه درد کشیدم و ۱۰ ساعت زایشگاه،ولی ب بعد از زایمان راحت بودم دیگه،بزرگترین اشتباهم تو کل یارداری این بود ک اصلا نزدیکی نداشتیم،همین باعث طولانی شدن زایمانم شد،اگه دکتر بهتون اجازه میده اصلا برای این موضوع سخت نگیرین.وقت شروع درد مایعات بخصوص آب آناناس خیلی خوبه،باعث میشه درداتون بهم نزدیک بشه و سریعتر زایمان کنین.دوش اب گرم و ماساژ باعث تسکین درد میشه،هفته های اخر بارداری نزارید شکمتون سفت بشه،سوپ و آش ک توش الو داره زیاد بخورید،حین زایمان اصن جیغ نکشید،فقط همکاری با ماما داشته باشید اونا صلاح شمارو میخان.
و اینکه بعد از زایمان بخیه هاتونو با آب ولرم بشورید،ضدعفونی اصن نزنید ک خشک وخشن میشه و دود عنبر نسا خیلی خوبه واس بخیه،دامن بپوشید وروی عنبرنسا ک دود کردید جنددقیقه بمونین بعدم برید حموم،عالیه.و روزی ۳ بارم سشوار بگیرید بخیه هاتونو.امیدوارم مفید باشه برای دوستان عزیز

من به دلیل بریچ بودن پسرم سزارین کردم و از سزارین بی نهایت راضی هستم چون هیچ دردی حس نکردم و به راحتی راه رفتم و نشستم و هیچ مشکلی نداشتم و بعد از یه هفته هم بخیه هامو دراوردم و عالی بودم کلا و واقعا از دکترم ممنونم

سلام به نظر من طبیعی خیلی بهتراز سزارین هستش من خودم سزارین شدم اولی روسزارین شدم دیگه بقیه رو سزارین شدم من سر بچه هام خیلی سختی کشیدم خودم دیدم که خانمهای طبیعی زایمان کرده بودن پشت سرش بلند می شدن راه می رفتن واز لحاظ خورد خوراکشون هم میتونستن همه چی بخورن اما من که سزارین شده بودم نمی تونستم حتی پام روی زمین بذارم خیلی سخت بود واقعا میگم اگه فشار به بغیه ها بیاد خیلی درد می گیره من دو شب به دلیل سهل انگاری دکتر تو بیمارستان بودم خیلی سخت گذشت وخیلی هم درد کشیدم منو سر این یکی بچم از کمر بیهوش کردن وحالا انقدر کمر درد میشم که فقط خدا میدونه وبعدش هم شروع میکنم به لکه بینی یا خونریزی درنتیجه طبیعی خیلی بهتره

من سزارین شدم. همیشه از این که میگفتن شکم آدمو فشار میدن میترسیدم وقتی دارد اتاق عمل شدم به پرستاره گفتم کی شکممو فشار میدن اونم گفت تو اتاق عمل ولی بعدش برات ماساژ میدن وقتی به هوش اومدم و رفتم بخش پرستار واسم ماساژ میداد ولی گفت بهتره خودت زانوهاتو جمع کنی باسنتو سفت کن بعد ول کن واقعا کار مفیدی بود و هر چی خون بود خودش خارج شد و احتیاج به فشار نبود.

الله اکبر از ای جمعیت شماها کجا بودین سوال که می پرسی دو سه نفر جواب میدادن ای همه آدم کجا بوده🤔🤔🤔🤔

سلام بر مامانای که این حس قشنگو دوست دارن، من کلاس آمادگی زایمان میرفتم چقد علاقه داشتم و استقبال میکردم حس خوبی داشت حتی موقع ریلکسیشن خوابم میبرد موقع زایمان کیسه آبم ترکید اما درد نداشتم تا اینکه بعداز چندساعت ضربان قلب دخترم رفت ۱۷۰مجبور به سزارین شدم باشنیدنش کلی گریه کردم آخه راجب سزارین چیزی نمیدونستم اما برای طبیعی کاملا آماده ،همه مراحل زایمان و متوجه می‌شدم بعداز اون تا دوماه نمی‌تونستم راه برم از درد حس میکردم قیچی تو شکمم مونده اما نه ..... وهنوز گاهی کاملا کمرم بی حس میشه خیلی عوارض داره اما خوب بود ،درکل هم سزارین هم طبیعی ممکنه بد باشه ، نتونستم اون حس قشنگ زایمان طبیعی رو تجربه کنم اما بعداً فهمیدم حکمتش چی بود که خدا به خودمو دخترم رحم کرد بندناف پیچیده بود دور گردنش...

من خودم سره پسرم سزارین شدم به شدت از،طبیعی میترسیدم خداروشکر زایمانم خیلی راحت بود واصلا مشکلی نداشتم بیهوش شدم بعدهم ک به هوش امدم مسکن وشیاف برام گذاشتن ک دردم فوق العاده کاهش پیدا کرد شکمم کم فشاردادن واذیت نشدم

منم سه تا بچه دارم بنظرم سزارین خیلی بهتر از طبیعی هست من که خداروشکر روز بعداز عملم راحت راه افتادم حتی توی بیمارستان میتونستم راه برم اما درد هم داشتم به مرور دردش کمتر شد البته اینم بگم که دکتر خیلی تاثیر داره دکتری که من پیشش رفتم خیلی دکتر حاذقیه وهمه ازش راضی بودن.

سرزارین خیلی بهترازطبیعیه

من زایمان خیلی خوبی داشتم با پاره شده کیسه اب رفتم بیمارستان ساعت٧ونیم بستری شدم با دوسانت بهم امپول زدن دردام شدید شد ساعت١۰و نیم پسرم بدنیا اومد ولی سر بخیه زدن اذیت شدم چون دانشجو داشت بخیم میزد اصلا کلا اشتباه دوخته بود😅فقط همین وگرنه زایمانم راحت بود موقع زایمان اصلا جیغ و داد نکردم فقط دم و بازدم رو خوب باید انجام داد و موقع فشار زور زد.ی چیزه دیگه اینکه معاینم کردن گفتن ۵سانتی بعد بهم گفتن پاشو راه برو واین راه رفتن عالی بود چون در عرض ۵دقیقه از ۵سانت ب ١۰سانت رسید و با چن تا زور پسرم دنیا اومد همه دردا فراموش شد.

من پیش دکتر بیمارستان میرفتم اورژانسی مجبور به عمل سزارین شدم دکترم نیومد بالا سرم وعملم رو دکتر بی تجربه ایی انجام داد خیلی اذیت شدم ونظرم اینه که تحت هر شرایطی از پزشکی که قراره عمل انجام بده مطمئن بشید واینکه اگه برا خودم میشد هیچ وقت سز نمیکردم طبیعی خیلی بهتره به نظرم

من میگم فقط سزارین.طبیعی هم مادرو افسرده میکنه هم فرایند کثیفی داره. مراقبتهای بعدش هم ک دیگه بدتر.سزارین فقط درد شکم داری و مراقبت از بخیه ها.انتخاب اینکه سزارین باشی یاطبیعی واقعن خصوصی ترین تصمیم زندگی یه خانومه نمیدونم وزارت بهداشت ک آقا هستن چندبار زایمان کرده ک زایمان طبیعی راحتتر بوده. بماند ک اقایون هم ک میان تو اتاق عمل و خانومشونو تو اون حالت میبینن چقدر تو روحیه شون تاثیر منفی میزاره. فقط سزارین

من خودم خیلی دوست داشتم طبیعی باشم ولی دو روز مونده به زایمانم دکترم معاینه کردن و گفتن دهانه رحمت از داخل خیلی کوچیکه و اگه بخوای طبیعی زایمان کنی باید با تیغ برش بدن و بخیه های بزرگ میخوری منم همونجا وقته روز سزارین خودم رو معلوم کردم... خدا خیرش بده که همون اول حقیقت رو گفت...من سزارین شدم خیلی عالی بود... بی حس شدم یه اقایی هم تو اتاق عمل رو سرم بود که یکی یکی اتفاقایی که قرار بود بیفته برام توضیح میداد... چیزایی که قبلش نمیدونستم و اگه نمیگفت مطمین بودم خیلی میترسیدم... خانومایی که بی حس میشین حواستون باشه اخر عمل یهو دوتا فشار محکم میارن به بالا شیکمتون تا بچه بیاد... تو اون موقعیت ادم اگه ندونه احساس ترس میکنه که دارن چه بلایی سرش میارن...من عملم خیلی کم طول کشید و هنوز صدای اولین گریه بچم تو گوشمه ندیدمش ولی صداشو میشنیدم و دلم پرمیکشید بیارنش پیشم... لبخند دکتر بیهوشی اون اقایی که باهام حرف میزد پرستاری که گونه بچمو مالوند به صورتم واقعا حس ارامش رو به ادم القا میکرد... خداروشکر من که خیلی راضیم و اصلا اذیت نشدم صبح زایمان کردم و شب تو راهرو بیمارستان راه میرفتم...جای بخیمم عالی بود الان یه سالو دو هفته از زایمانم میگذره من حتی یه بار به دکتر زنان برای بخیم مراجعه نکردم و جای عملم هم روی شیکمم از بین رفته...انتخاب دکتر خوب شرطه...انشاله این حس شیرین رو همه خانوما با ارامش و خوبی تجربه کنن

توروخدا سزارین نشید یاحداقل بیهوش کامل نشید

من از هفته ۲۰ پیاده روی مداوم داشتم روزی نیم ساعت تا اخر بارداریم که شد روزی ۲ ۳ ساعت.ورزش های مناسب هم انجام میدادم.استخر هم میرفتم راه میرفتم داخل اب ورزش میکردم.موقع زایمان هم تنفس منظم و راه رفتن و ماساژ کمر و شکم با روغن زیتون.و بو کردن استخودوس برای ارامش.روز اخر از پیاده روی اومدم با همسرجان شبش سرشام کیسه ابم پاره شد ولی چدن آمادگی لازم رو داشتیم خونسرد بودیم ولی درد نداشتم ساعت۱۰.۳۰ رفتیم بیمارستان تا مراحل اولیه رو طی کردیم شد ۱۱.۳۰ منم کم کم دردهام شروع شد .تا ساعت ۴ خیلی درد اونجوری نبود ولی از ساعت چهار به بعد دردهای اصلی شروع شد با توکل به خدا و کمک و همراهی مامان گلم و دکتر ساعت ۶ دخترم بدنیا اومد بدون هیچ امپول و کمک و فلان کاملا فیزیولوژیک و طبیعی.زایمان راحتی داشتم شکر خدا.بخیه هم کم خوردم.درد زیادش فقط همون لحظه خروج سر از واژن بود ولی خب تا دخترمو گذاشتن رو شکمم تمام دردها یادم رفت عالی ترین لحظه و حس رو تجربه کردم.با اون چشمهای درشتش وقتی داشتن لباس تنش میکردن زل زده بود به من باورتون نمیشه پرستارها انقدر قربون صدقه اش رفتن .بعد از زایمان هم درد بخیه داشتم ولی نه زیاد چیزی که بیشتر اذیتم میکرد هموروئید بود که کمی زده بود بیرون.راستی هرروز بخیه هارو با سرم شستشو میشستم و سشوار میگرفتم سر ده روز هم بخیه ها خوب شد.شرکت تو کلاسهای دوران بارداری بیمارستانی که تصمیم دارید درش زایمان کنید خیلی خوبه آشنایی با مراحل بارداری و رشد بچه و زایمان آشنایی با پرسنل بیمارستان و ماماها و دیدن بخش زایمان و بستری کمی شما رو اماده و اروم میکنه برای من که عالی بود.زایمانم جزو عالی ترین ها بود به گفته دکتر و کادر بیمارستان بدون دخالت پزشک فقط خودمو نینی

سلام خانم های گل من خاطره تلخی دارم من دردوران بارداری اززایمان طبیعی خیلی ترس داشتم من به دلیل اینکه یکم ترشح ابکی همراه باکمی خون دیدم باعجله به بیمارستان مراجعه کردم پرسنل معاینه م کردن فقط یک سانت دهانه رحمم بازشده بودوباانگشت کیسه آبموپاره کردن منوروی تخت خوابوندن وآمپول فشاربهم زدن خیلی
دردکشیدم ازاولش گریه کردم تااخرش البته من ترسم ببشترازدردم بودوهمیشه هم بددردهستم اون روزاصلاچیزی نخوردم خیلی ترس داشتم همش دادمیزدم پرسنل موقع معاینه میگفتن که لگن نرمالی ندارم ولی بازاصراربه زایمان طبیعی داشتن بالاخره دهانه رحمم بازشدوبچه م به دنیااومدازاون روزتاالان لگنم دردمیکنه ودرست نمیتونن بشینن چندتانکته هست که بایدبگم اول اینکه چندروزموفع زایمان تامیتوتیدپیاده روی کنیددوم اینکه همین که دردتون گرفت نریدبیمارستان بیشتردردتون توخونه بکشیدبعدبریدوتامیتونیدنفس عمیق بکشیدوروی توپ های تولدکه داخل اتاق هست بشینیدوتوکل برخداوائمه ومثل من زیادجیغ نزنیدکه انرژیتون ازدست بره وحتماازلحاظ لگنی توسط پزشکتون معاینه بشیدوحتماقبل ازترخیص ازبیمارستان حتماخودتون رومعاینه کنیدچون داخل واژن من دوتاگازجاگذاشته بودن وبعداز14روزبامراجعه به پزشکم بیرون آورده شدایشالاکه زایمان راحتی داشته باشید

من کلاسا رو رفته بودم تکنیکنا رو بلد بودم اما ماما همراه نگرفتم بخاطر همین هیچ کاری نتونسم بکنم.اصلا بلد نبودم زور بزنم معلوم نشد چی شد ک بعد طبیعی زاییدن رفتم اتاق عمل و وقتی حلما دنیا اومد اونقد خونریزی داشتم که بچه رو رو سینم نذاشتن.😔😔😔خیلی بد زاییدم ولی طبیعی خیلی دوس داشتم.دوستایی ک ماما همراه گرفته بودن خیلی خوب زایمان کرده بودن

من چهاربارسزارین شدم.سزارین اخرم منواذیت کردن هم خودم سرماخوردم هم بچم.اومدم خونه اشک میریختم لز درد.شیاف اصلاکارایی نداشت کم کم تنگی نفس اومد سراغم بااین بخیه ها سرفه میکردم داد میزدم بخیه هام درد میکرد سمت چپ شکمم بی حس شد واز داخل میسوخت وحالت یک توده بود شکمم .هرچی انتی بیوتیک میخوردم اثر نداشت...من تا۳۵روز نمیتونستم کارای خونموانحام بدم..الان خداروشکربهترم.این شکم یک طرف سه تاشکم دیگه یکطرف.ووای که دردکشیدم

من حساسیت شدید داشتم به نوع نخ بخیه و یک هفته بعد از زایمان دوباره تراشیدن و بخیه کردن با این که طبیعی بود و خوب بخیه هام خیلی اذیت کردن

سلام من سزارین کردم به در خواست خودم، ناراضی از سزارین نیستم ،ولی خیلی دوست داشتم موقع سزارین بچمو ببینم، چون از کمر به پایین سر کردن، ولی تو اتاق عمل موقع پاره کردن شکمم حس داشتم ،وقتی اعلام کردم که درد و حس میکنم بیهوشم کردن ،این حسرت به دلم موند،چون بعد زایمانمم بچمو که آوردن افت قند خون داشت چون من دیابت بارداری داشتم،و دکتر قندم گفته بود دیگه متفورمین نخور، واسه همین تا یه روز و نیم بچمو تو بغلم نگرفتم، فقط میرفتم تو دستگاه میدیدمش،بیمارستانم بهم نگفت بچم،چه مشکلی داره،اول گفتن افت قند خون،بعد گفتن زردی،روزی که به اختیار خودم و همسرم گفتیم میخوایم مرخصش کنیم بهمون گفتن فقط زردی داره،اونم دستگاه ببرید خونه بزارید بالا سرش،نگفتن عفونت تو خونشه،نه از بیمارستانم راضیم،نه از دکترم،نه از دکتر قندم،باعث شدن بچه من ۱۲ روز تو بیمارستان بهرامی بستری بشه، و کلا شیر خشکی بشه ، و این حسرت و همیشه به دلم گذاشتن که سینمو نگرفت،من تا ۶ ماهگی سینمو میدوشیدم ،یا فقط تو خواب به پسرم شیر دادم، عهد کردم هر جا تونستم بگم ،نه دکتر ذهبیون دکتر خوب زنان هست،نه بیمارستان تهرانپارس،نه دکتر قندم،اسمشو نمیدونم،خود ذهبیون معرفی کرد،چون نون به هم دیگه قرض میدن،واسه همدیگه مریض جور میکردن و پول ویزیتای کلون و پول شرکتهای دارویی که باهاشون قرارداد داشتن از ما در بیارن،داروهای مکملی که داد به من ،باعث شد کبدم خراب بشه،دیابت بارداری بگیرم ،کهیر بارداری بزنم،و بچم هم زردی و هم عفونت بگیره

من سرزایمان سزارینم نمیدونستم که نبایدمتکا بزارم زیرسرم تا یک هفته گردن درد داشتم اثره بی حسی بود مردم و زنده شدم اصلا نمیتونستم سرمو نگه دارم تا کافئین خوردم درست شدم بااینکه خیلی اذیت شدم اما من طاقتم خیلی کمه وباز هم بگن طبیعی میگم نه سزارین

سلام..من سزارینی بودم و هفته 40هم واسه زایمان رفتم بیمارستان معاینه کردن و دهانه رحمم برای طبیعی مناسب نبود و هیچ دردی نداشتم ...دکتر خودم هم بالاسرم نبود ولی خداروشکر دکتری که عملم کرد ازش خیلی راضی هستم زایمانم خیلی خوب بود خداروشکر...بعد عمل هم پمپ درد دریافت کردم و خودم براحتی راه میرفتم تو بیمارستان جای بخیه هم سر 7روز خوب شد...تا الان که 16ماهه زایمان کردم و هیچ مشکلی هم ندارم سر 7روز تمام کارامو خودم انجام میدادم براحتی

من دوزایمان داشتم اولی ازساعت ده صبح تاهشت شب اتاق طبیعی بودم اخرش نتونستم زایمان کنم بردنم سزارین یه روزدردداشتم چون بیهوشم کردن ولی سردومی ازکمرسرکردن خیلی عذاب کشیدم تاالان که بچه ام بیست ماهشه ازکمردردامان روبریده

من وقتی دردم شروع شد رفتم بیمارستان دکتر گفت دهانه ی رحم اصلاًباز نشده از جنین نوار قلب گرفتن گفتن سریع برو یه بیمارستان دیگه اینجا امکانات کافی نیست چون بچه ات ضربان قلبش خیلی ضعیفه خلاصه رفتم یه جای دیگه خیلی درد داشتم ولی دهانه رحم باز نمی شد خیلی دکتر التماس کردم که سزارین بشم می گفتم جون بچه در خطر ولی دکترای از خدا بی خبر اصلا به حرفم گوش نمیدادن بعد دو ساعت با زور آمپول فشار بچه به دنیا اومد ولی نفس نمی کشید اون لحظه فقط از امام رضا کمک خواستم و نذر کردم ببرمش پا بوس آقا همون لحظه پرستار گفت بچه نفس کشید اون لحظه فقط به فکر پسرم بودم و درد برام مفهوم نداشت از زایمان راضی بودم فقط بخیه زدن خیلی اذیتم کرد

سلام عزیزم..منم طبیعی زایمان کردم و ۲۵ساعت درد کشیدم ولی دهانه ی رحمم خودش کاملا باز شد بدون آمپول فشار و چیز خاص دیگه ای اما بعد از کلی درد کشیدن و زور زدن جون پسرم سرش جای بدی بود بالاتر از دهانه ی واژنم بود با وکیوم کشیدنش اما خداروشکر هیچ مشکلی واسه پسرم پیش نیومد...حتی بستری هم نشد پسرم

تجربه خوبی که از زایمان طبیعی دارم واسه داشتن مامای همراه بود چون هر لحظه میگه چیکار کنی و الکی جیغ و داد نمیکنی ماساژت میده و واقعا به روند زایمان کمک میکنه من از حتما حتما ماما همراه بگیرید هفته ۲۴ ورزشهای بارداری شروع کردم ورزشهای بارداری خیلی کمک کردکه لگنم باز بشه با وجودی که بچه مدفوع کرد و یه دور بند ناف داشت دکترم ۴ ساعت زمان داد واسه زایمان طبیعی و مدام نوار قلب بچه چک میشد حدودا دو ساعت درد کشیدم و وقتی فول شدم باورم نمیشد و به مامای همراهم میگفتم داری بهم دروغ میگی فول هستم من قبل از ده روزگی خودم بچمو شستم و راحت میخوابیدم می نشستم و همه کارامو خودم انجام میدادم اون درد وحشتناک زایمان طبیعی شاید همش یک ساعت باشه اونم با تنفس و ورزش کمتر میشه مابقیش دردش قابل تحمل هست ضمنا با وجودی که بخیه خوردم از روز اول هم بهتر شده فکر نکنید ممکنه واژن آزاد بشه و براتون مشکل پیش بیاد

من شاغل بودم خیلی تو دوران بارداری فعالیت داشتم همش سرپا بودم مخصوصا روزای آخر‌. همه میگفتن زایمان راحتی دارم. ولی دردام ک شرو شد میرفتم بیمارستان میگفتن باید بری تا دهانه رحمت ۵سانت باز بشه بعد بیای. بعداز دو روز درد کشیدن بلاخره بیمارستان منو پذیرش کردن و ساعت ۱۰ صب بردنم اتاق زایمان ۴بعداز ظهر ک دیگه جون نداشتم زور بزنم متوجه شدن ضربان قلبم پایین اومده و بچه داره خفه میشه اورژانسی سزارینم کردن. بعداز زایمان خداروشکر فقط روز اول درد داشتم بعدش دیگه خودم کارامو انجام میدادم ولی چون خیلی اذیت شده بودم حسی ب بچه نداشتم ازش بدم میومدم. کاش همون اول سزارین میشدم

در حین زایمان من از اب و خرما استفاده میکردم خیلی بهم نیرو و انرژی میداد..و نکته ای که خیلی کمکم کرد این بود که تو زمانی که خیلی درد داشتم بشین پاشو انجام میدادم طوری که پاهام یکم باز بود وزمانی که درد م یکم کم میشد حالت دایره ای لگنم رو میچرخوندم خیلی سخت بود برام ولی خب انجام دادم و اون مامایی که همراهم بود گفت این کارا رو انجام بده و خیلی تاثیر داشت..و کلا روند فاز اخر زایمانم ده دقیقه طول کشید..

سلام من زایمان خیلی سختی داشتم هفته های چهلم تموم شده بود اصلا نه دهانه رحمم بازشده بود نه دردی داشتم اصلا هیچی ازترس اینکه پسرم خدای نکرده داخل شکمم بمیره رفتم به دکترم گفتم اونم گفت که برم بستری بشم اصلا کارخوبی نکرد دکترم تاسه روزبستری بودم نیومد پیشم توبیمارستان تو اون سه روز حداقل کم کم پنجاه تا بچه به دنیا اومد منم ازجیغ و داد خانوم های دیگه ترسم بیشترشدخلاصه سه روز گذشت اومدن بهم آمپول زدن درد بیاد از ساعت هشت صبح تا ساعت پنج ونیم عرض درد کشیدم پسرم سرش بزرگ بود هی میومد هی میرفت قصد اومدن نداشت خلاصه دوتاپرستار وایسادن بالای سرم هی بادست روشکمم فشارمیدادن تابلاخره دنیا اومد خیلی وحشتناک بود از اون روزتاحالا هم دهانه رحمم زخم شده دکتر هم رفتم خوب نشدم هم کمرم درد میکنه وهم اینکه قلبم بعضی وقتها که خم میشم یه چیزی شبیه بادکنک میاد جلوی قلبم رو میگیره حس میکنم نفسم داره قطع میشه بعدش میام بالا قلبمو ماسازمیدم خوب میشم خلاصه اصلا زایمان خوبی نداشتم هنوزم چشمم ترسیده ازطرفی هم من توبچگی تشنج داشتم ده ساله خوب شده بودم ولی بعداززایمانم اثراتش برگشته به نظر من سزارین بهترازطبیعی هستش دفعه بعد اگه قصدبارداری داشتم تلاش میکنم که سزارین بکنم تاطبیعی

سلام من دوست داشتم زایمان طبیعی کنم ولی بخاطر تب شدیدی ک داشتم سزارین شدم

سلام من زایمانم طبیعی بود
تمام کلاس های امادگی برای زایمانومیرفتم اصلایادم نمیاداززایمانم فقط کمی دردداشتم داخل اتاق زایمان اوایلش حوصلم سررفت که خواستم همراهیم که خواهروهمسرم بودن بیان داخل خواهرم کمرمو مالش میدادحدودیک ساعت کنارم بودن بعدبیرونشون کردن بعدرفتنشون هم زایمان کردم امابچمو ندیدم تابعدازبخیه وتعویض لباس هام

من سر پسرم که الان ۶ سالشه سزارین شدم خور عمل راحتره ولی تا ۴۰ روز درد داشتم بدنم هم خیلی ظعیف شده بود
سر دخترم که ۹ ماهه هست هم قرار بود سزارین بشم ولی یه هفته قبل از وقت سزارین از صبح درد داشتم وچون سر پسر درد زایمان رو تجربه نکرد بودم جدیش نگرفتم استرس هم نداشتم چون اصلا فکرشو نمی کردم بچه داره بدنیا میاد تا ۳ بعد از ظهر دیدم دیگه نمیشه این درد رو تحمل کرد خلاصه ساعت ۴ اورژانسی رسیدم بیمارستان ۴ و۱۰ دقیقه بچه به دنیا اومد خیلی راحت هم زایمان کردم هم بکنم بزرگه هم‌زیاد حمام میرفتم وهم زیاد راه میرفتم

سلام من تا هشت ماهگی استراحت مطلق بود چون بچم پایین بود ولی هشت ماه به بعد یه دفعه دکترم گفت پیاده روی باید برم چون زایمانم طبیعی بود
دو مرتبه در روز پیاده روی میکردم بلاخره کیسه ابم ترکید ولی چون منم نابلد بودم نباید اصلا دستشویی بریم ولی من بخاطر امپول فشار میرفتم دستشویی ولی جیغ زدن به من کمک کرد مخصوصا اخراش اسم امام حسین و اوردم و پیامبرو این دو شخص مهم زندگیم خیلی کمکم کردن تا زایمان کنم
سوره انشقاقم فوق العاده خوبه ولی میگن به بخور و سوره یوسف بخون من عمل نکردم ولی خداروشکر پسرمم خوشگل شد

من از اولش میخواستم طبیعی زایمان کنم
خیلی دوست داشتم طبیعی رو.
ولی تو معاینه وقتی 4سانت دهانه رحمم باز شده بود کیسه آبم پاره شد فهمیدن قیر بچه اومده مجبور شدم سزارین کنم.
تمام دردهای طبیعی رو کشیدم خیلی بد بود.
زردی به گروه خونی مادر وبچه ربط داره به گرمی واینا نیست.
فقط تو زایمان یه دکتر خوب مهمه.
دکتر من واقعا خوب بود.

سلام.من خودم توی بیمارستان بخش زایشگاه کارکردم با چشم خودم دیدم که چطوریه زایمان طبیعی.خودمم زایمان طبیعی بودم خواهرم یه بار بهم گفت تو خونه درداتو بکش خوب بعد برو بیمارستان که اذیت نشی.منم همین کارو کردم من از ساعت ۱۲ظهردردکشیدم تو خونه شکمم سفت میشد کمرم دردمیگرفت تحمل کردم دردامو تا ساعت ۱۲ شب که یه سررفتم بیمارستان معاینم کردن نوارقلب گرفتن گفتن برو خونه منم برگشتم تا۴صبح دردکشیدم تاکیسه آبم پاره شدرفتم بیمارستان چون دردام کشیده بودم ساعت ۵رفتم بیمارستان ساعت ۶ده دقیقه بود دخترم به دنیا اومد🤩🤩🤩نفس عمیق کشیدن خیلی کمک میکنه

سلام عزیزان من کیسه آبم پاره شد و رفتم بیمارستان،خیلی ترسیدمو گریه میکردم،اولین چیزی که میخوام بگم اینه که اصلا نترسید تا بدنیا اومدن بچه خیلی مونده،دوم اینکه دهانه رحم من اصلا باز نشده بود و توپهایی که تو اتاق زایمان هست به مت خیلی کمک کرد تا حدی که خود ماما هم انتظار نداشت دهانه رحم مت انقدر زود باز شده باشه، اگه تو اتاقتون بود حتما استفاده کنید

من با اینکه بچه اولم بود از زایمان طبیعی میترسیدم به خاطره تعریف هایی که شنیده بودم
ولی بعدش قبول کردم که زایمان طبیعی کنم کل فرآیند زایمان من تو بیمارستان سه ساعت طول کشید دکتر خودم اومد بالاسرم و زایمان انجام داد از همه مهم تر اجازه دادن همسرمم کنارم باشه که بهم قوت قلب میداد پرسنلش یه سری ورزش بهم گفتن انجام بدم تا راحت تر زایمان کنم بعد از اینکه بچه به دنیا اومد کلا درد یادم رفت خیلی حس خوبی داشت 😊😊😊 قبلشم که خونه بودم فقط دوش آبگرم گرفتم که دردم کمتر بشه

منکه خیلی عذاب کشیدم ۳۶ساعت توزایشگاه بودم دهانه رحمم ۱۰سانت بازشدولی دخترم خسته شده بودوقتی دیدن بچه داره نفس کم میاره بردنم سزارین وقتیم خواستن ازکمربیهوش کنن نمیتونستم خم شم ولی دکترداشت سوزن میزدبه کمرم بعدشم که دیدنمیتونم خم شم بیهوشی کامل کرد یعنی من دردطبیعی روکشیدم دردسوزن که به کمرم زدروکشیدم وبخیه هاهم که بودن

من هردو زایمانم طبیعی بود دکترم سزارین قبول نکرد هردو رو بدون درد رفتم بیمارستان به زور آمپول فشار دردام شروع شد اولی خیلی سخت بود دومی موقعی که دردام داشت شروع میشد بیحسی اسپاینال برام زدن اصلا متوجه نشدم خیلی خوب بود ولی بعد از زایمان به خاطرهمون آمپول تا چند روز سردرد خیلی شدید داشتم ولی در کل زایمان طبیعی با بیحسی خیلی خوب بود

من حوصله ندارم بنویسم ولی خوب بود
فقط شوهرم زنگ میزد باهام حرف میزد خیلی اروم میشدم

سلام ...‌من خیلی روی حرکات دخترم دقت داشتم و همین دقت باعث شد که متوجه بشم وقت تولد بچه هستش .... هفتهرسی هشت که بودم یه روز دخترم حرکاتش خیلی کم شد و یهو از حرکت ایستاد دیگه تکوم نخورد رفتم اورژانس سونو و ان اس تی و خلاصه کلی رفتم و اومدم و چیزای شیرین و خنک خوردم شروع کرد به حرکت ولی دو سه روز بعدش بازم بی حرکت شد هر کاری کردم دیگه تکون نخورد رفتم بازم اورژانس و سونو و ان اس تی گفتن خوبه به دکترم گفتم اصلا تکون نداره گفت پس صبح برو یه سونو دیگه بیا مطب اونقدر به من اعتماد داشت بستریم نکرو گفت هر کس دیگه بود بستریش میکردم ولی میدوتم تو خیلی دقیقی برو خونه صبح برو سونو بیا مطب البته ساعت دو صبح بود ... خلاصه که صبحش رفتم سونو یه دکتر مرد بود جوون هم بود گفت همه چیزش خوبه ولی به نظرم برو بخواب به دنیا بیاد رفتم دکترمم همینو گفت فردلش صلح اول وقت رفتم بستری شدم و سزارین تو این مدت هم اصلا بچه حرکت نداشت وقتی دکتر شکممو باز کرد گفت هیچی مایع دور بچه نیست و خطر بزرگی از بغل بچه گذشته جالبه که تمام سونو ها هم بیمارستان هم مراکز خصوصی گفتن همه چیز نرماله خدارو شکر که من دقت داشتم و پیگیر شدم و بی خیال نبودم .... لطفا اگر فکر میکنید نیاز به چکاپ هست حتما برید به هوای حرف اطرافیان نباشید ریسک نکنید ....

سلام زایمان طبیعی خیییلیییی خوبه من از دوچیز مهم واسه زایمان طبیعی کمک گرفتم روحیه خوب که همون تلقینه و نفس کشیدن عمیق موقع درد خدا رو شکر زایمانم خیلی خوب بود بچمم ۳.۵۵۰ وزن داشت الانم واسه آب کردن شکم حلقه میزنم بدون هیچ استرسی واسه جای عمل

طبیعی بهترین روش زایمان اصلا نترسید و بانفس عمیق زایمان راحتی داشته باشید من برااین ک زود رحمم باز بچه ی شربت زعفرون هم خوردم خیلی تاثیر داشت

زایمان منم خیلی خوب بود ولی اصلا دردها منظم نشد و آخر به خواست خودم از شیاف و زیرزبونی استفاده کردم و بعد منظم شدن دردهاحدود ۴۵دقیقه بعد پسرم به دنیا اومد.من توی بارداری فعالیتم خیلی خوب بود .ورزشارو منظم انجام میدادم .هفته های اخر با توپ پیلاتس ورزشای لگنی رو خیلی زیاد تکرار کردم .ماه اخر خیلی شربت خاکشیر و خرماکنجد خوردم که اینا باعث زایمان راحته .و در زمانی ک بستری شدم چون کیسه آبم به طور کامل پاره شده بود و دستگاه ان اس تی بهم وصل بود زیاد نمیشد حرکت کنم .اون ۱۲ساعتی که تو بلوک زایمان بودم کوچیکترین صدایی از من شنیده نشد و اینا بخاطر اگاهی بالا از زایمان طبیعی و صبر و صبر و صبرِ.چون رو انتخابم مصمم بودم .یکباری که دوش ابگرم گرفتم عالی بود .هرزمان انقباض میومد من دم و بازدمی که توی گلاس یاد گرفته بودم رو انجام دادم .خیلی خوب بود .و اینکه زمانی ک درد داشتم ذهن خودم رو جای دیگه میبردم اینجوری کمتر حسش میکردم .ولی بهتون توصیه میکنم حتما مامای همراه بگیرید .خیلی برای روحیتون خوبه💚

من تجربه ی زایمان ندارم اما طبق تحقیقاای که کردم تو اینستا و گوگل همه از طبیعی خیلی تعریف میکنن مخصوصا که میگن دردش فقط اولشه و بعدش دیگه راحتی البتا یکی از دوستامم واقعا اینطور بود اما الان که نظراتو خوندم میبینم که خیلیم فرقی تدارن مخصوصا بخیه بعد از طبیعی که به مراتب سختتر از بخیه شکمه.خیلی تجربیات جالب بود.

من دوازده ساعت درد زایمان طبیعی کشیدم و بچه ام بدنیا نیومد بعد با التماس خودم ب دکتر سزارین شدم بنظر من هیچوقت زیر بار طبیعی نرین چون واقعا سخته برا منکه اخر خط بود بنظرم،،اما سزارین عالی بود،،تا درد طبیعی نکشی قدر سزارین رو نمیدونی،،،سزارین عشق،،طبیعی مزخرف

من کیسه آبم پاره شده بود خونه ولی چون آب دور بچم خیلی کم بود متوجه نشده بودم دکترها هم معاینه کردن نفهمیدن من و به زور نگه داشتن ماما میگفت من کاری از دستم برات برنمیاد فقط هر دقیقه میان معاینه میکنن من بیچاره ده سانت باز شده بود ولی بچه نمیتونست بیاد بیرون هر چی من و فشار دادن فایده نداشت دیگه آخراش داشتم از حال میرفتم وقتی بردن برای سزارین انگار دنیا رو بهم دادن اونجا هر چی میگفتن فقط گفتم یه چیزی به من بزنین که دردام بره لذت بخش ترین آمپول عمرمم همون بی حسی بود که زدن وقتی بی حس شدم راحت خوابید بچم به دنیا اومد دیگه آرتمش بخش زدن خوابیدم سزترین عالیه شبم راه رفتم بدون درد ولی بعد سزارین اصلا سرتون و تکون ندین من تکون دادم تا ده روز سر درد و حالت تهوع داشتم در کل زایمان طبیعی اصلا خوب نیست اصلا

سلام من ازچهارماهگی به توصیه دکترم هرروزپیاده روی داشتم به امیداینکه زایمان راحتی داشته باشم واردهفته چهل ویک شدم خبری ازدردنبودبزوربستری شدم انقدرسوزن فشارزدن تادردم شروع شددوروزدردکشیدم دهانه رحمم به زورقرص ی کم بازشدموقع زایمان که شدننونستم بردن سزارین تیغ که کشیدن بی حس نشده بودخیلی بدبودبعدببهوشم کردن بخاطرهمین اززایمان طببعی بیزارم سزارین خیلی خوبه

چیزی که به باز شدن دهانه رحم کمک کرد تنفسای عمیقی بود که حین درد میکشیدم و همین طور پیاده روی و قر کمر .چند ساعت قبل زایمان هم توپ یوگا نشستم بالا پایین شدم و حین درد قر کمر و تنفس

من از اول بارداریم استراحت نمیکردم زیاد را میرفتم هفته38 رفتم معاینه لگن گفتن تو چهار سانت بازه دهانه رحمت بدون درد بستری کردن همونجا قرص دادن بهم دو ساعت بعدش ده سانت شدم بچم بدنیا اومد از بخیه های طبیعی خبر نداشتم بخیه خیلی اذیت میکنه

من مهمترین فرآیند تو زایمان چون درآب بود و وجود همسرم کنارم تا لحظه آخر خیلی بهم روحیه و انرژی داد

چند روز مونده تا زایمان زیاد خودتو تقویت کن تا توان و انرژی داشته باشی , من متاسفانه از استرس دو روز اشتهام کم شد و ناهار و شام اصلا نخوردم موقع زایمان توان نداشتم زور بزنم به سختی بدنیا آوردم . یعد از زایمان برای بخیه ها هم اصلا بتادین استفاده نکن تو آب نمک بشین زود خیلی بهتره .

دوش اب گرم وکیسه اب گرم خیلیییی خوبه واگه درتوانتون بود حتما ماما خصوصی بگیرین به نظرم خیلی تاثیر داره یکی که همش کنارتون باشه وارومتون کنه منکه خیلی راضی بودم

همیشه همه بهم گفتن دردات وقتی منظم بشه یعنی درد زایمانه. و من ۲ روز درد کشیدمو همه دردام نا منظم بود و به خیال اینکه باید منظم بشه تحمل کردم وقتی یهو شدید شد تا رسیدم بیمارستان ۷ سانت شده بودم.....

یه چیزدیگه که خیلی مهمه اینه که حتمابایدبدونی که نباید یبوست داشته باشی منکه زایمان طبیعی داشتم تاسه هفته یبوست داشتم خیلی اذیت شدم گریه میکردم ازاینکه روم فشار بود فرقی هم نمیکنه طبیعی باش یاسزارین فقط نبایدیبوست داشته باشی شربت ملین بایدبخورین اگه هم افاقه نکرد قرص بایدبخورین منکه قرص خوردم چون هرچی خوردم روم تاثیرنداشت

واسه من ک خیلی بد بود. درد طبیعی رو کامل کشیدم فول شدم حتی تخت رو اماده کردن ک برم روش ولی یهو ضربان قلب پسرم اومد پایین فوری بردنم برا سز.

من سزارین شدم خواستن بچه رو دربیارن به دنده هام فشار اوردن ک نمیدونم چی شده تو بدنم خیلی درد بدی داست فک کنم فتخ شدم

من موقع تولد پسر کیسه ابم پاره شد رفتم بیمارستان 13ساعت درد شدید رو تحمل کردم ولی دهانه رحمم بیشتراز 2سانت باز نشد حتی دکترم تعجب کرده بود با این همه درد و امپول فشار چرا باز نمیشه دکتر مجبورشد با دست باز کنه تا بتونم زایمان طبیعی داشته باشم اگه شاید قبلش چیزی در این مورد میفهمیدم بهتر بود حتی تغییر موقیت هم دادم راه هم رفتم ولی رحمم باز نمیشد

من ک ازاولش طبیعی بودم وخانواده شووهرمم اصراداشتن طبیلی شم ولی خانوادم اصلان راضی نبودن ک طبیعی شم میگفتن نمیتونی ولی بعدش یگ خدایی بود اورژانسی سزارین شدم لذیت شدم ولی خوب بود تجربه خوبی بود وقتی ک بچتومیارن بغلت بوسش میکنی بوش میکنی تموم دردات ازبین میزه😍

نتیجه میگیریم اونایی که طبیعی بودن دوست داشتن سزارین میشدن اونایی که سزارین بودن دوست داشتن طبیعی میشدن 😂😂😂

منک از زایمان طبیعی راضی بودم البته ماماخصوصی داشتم خیل بهم کمک کرد کلا2ساعت زایشگابودم




شربت گلاب زعفرون خوبه قبل وارد شدن به زایشگابخوری زوددهانه رحم رو بازمیکنه انعطافش بیشتره کمتر دردمیکشی

وقتی درد داری باید نفسای عمیق بکشی مثل شماع فوت کردن بدی بیرون وقتایی ک دردا ول میکنه باید استراحت کنی
اونایی ک جیغ و داد الکی میکشن خودشونو اذیت میکنن چون انرژی شونو ازدست میدن موقع زورزدن سست میشن اونموقع میفهمه چ ظلم کردن بخودشون

بعضیام هستن ک ب ماما وپرستارا هرچی میرسه میگن اونا ک گناهی نکردن هرچ بگن یاهرکاربکنن برای سلامت شما بچتونه هیچوقت درداتونو سر اونا تلافی نکنید

خرما و غذاهای نیمه جامد روغن زرد مصرف کنید هفته اخر ک زورداشته باشین واسه رفع یبوست شربت خاکشیرباالو بخورین یاگلابی واسه انرژی داشته باشین مغز و شیرخرما بخورین

وسایلاتونو ازهفته38اماده کنید ک شاید مثل من زود زایمان کردین توبیمارستان هی دنبال نگردن براتون

سوره انشقاق زیاد بخونید باعث میشه اسون زایمان کنید

تاجایی ک میتونید باکسیک بالاسرتونه همکاری کنید خودتون راحت میشین

تاجایی ک تونسین خطری تهدیدتون نکرد توخونه دردو تحمل کنیدچون عزیزانتون کنارتونن بهتون ارامش میدن میتونید پیاد روی کنید میتونید حرکت گربه توخونه راه برین دوش ابگرم بگیرین
من خودم زمستون زایمان کردم کمرمو نزدیک بخاری نگه میداشتم

اگ ماما گرفتین باهاش در ارطباطت باشین باهاش

سلام خدمت همه دوستان عزیز باردار
من سزارین کردم فوق‌العاده راحت بود برا من.
فقط بعد از بی حسی تموم شد موقع پایین اومدن از تخت که باید راه میرفتم واقعا درد وحشتناکی جای بخیه هام داشت اما خب با یاری خداوند من فقط 2 روز درد داشتم بعدش هم کل کارای بچمون رو خودم کردم حتی آشپزی نظافت مهمون داری کلی بخیه هم قد شکمم بود. ولی بعضیا تا10 یا 40روز استراحت میکنن وکمکی دارن. در کل هردو زایمان سختی خودشو داره اما سزارین خیلی راحتره بنظرم
بعدم یه نکته اساسی بهتون بگم لطفا یک ماه قبل دنیا اومدن نی نی عرق کاسنی بخورید بچه زردی نگیره چون بعد از دنیا اومدن زردی بگیره واقعا سخته باید لخت کنی بچه بذاری زیر مهتابی یا بیمارستان کلی عرقای گیاهی سرد طبع بدی بچه بخوره بعد بچه دل درد میگیره تا میتونین کاسنی شاطره بخورید

من سزایرن شدم چون از طبیعی خیلی خیلی میترسیرم همش استرس داشتم تاحدی که دوهفته آخر بچم اصلا وزن نگرفت دیگه با خواهش وپارتی سزایرن شدم بیهوشی خوردم بعد عمل درد داشتم ولی باورش برام سخت بور که طبیعی بیارم کلا از درد وبیمارستان میترسم‌

زایمان طبیعی واقعا بده واژن منوواقعابدریخت کرده

ورزش،پیاده روی،و اینکه تا دردا ۵ دقیقه یه بار نشده نرید بیمارستان

بعد یه چیز دیگه برا زایمان طبیعی دکتر نمی آد بالا سرت فقط دکتر که شیفت اش هر چند ساعت میاد کلی به همه سر میزنه من دکتر خودم صبح که رفتم شیفت اش بود بعد از ظهر دکتر دیگه اومد من بیمارستان ام رو اول انتخاب کردم بعد پیش سه تا از دکتر ها اش رفتم که از هیچ کدوم خوش ام نیومد آخه وقت نمی داشتن بعد ماه آخر رفتم پیش دکتر خودم الهه صالحی خدا خیر اش بده خیلی خوب بود این دکتر عوض کردن هام باعث شده بود که هر دکتری که میومد من می شناخت ام اش یکم از استر اس هم کم میکرد بیمارستان من اسم اش امام حسین بود تو مشهد خیلی راضی بودم هم از ماما و دکتر تا پرسنل خیلی مهربون بودن

منم اگه برگردم به دوران حاملگی حتی شده ده ملیون خرج میکنم ولی فقط سزارین میشم

من برای زایمانم خودم به انتخاب خودم طبیعی انتخاب کردم دلیلشم چون اولین بارکه فهمیدم بچه چطوربدنیامیادخیلی تعجب کردم وقتی خودم موقع زایمانم شدکنجکاوشدم واقعامیخواستم بدونم زایمان یعنی چی وچطوریه برام تجربه جالبی بودهرچندمیدونستم قراره چه دردی بکشم تنهاوغریبم بودتوشهرم اما برای باراول راضی ام که طبیعی بدنیاآوردم وتجربه جدیدکسب کردم امابعدی روحتماسزارین انتخاب میکنم چون دیگه تحمل اذیت شدن ندارم😥

منک میوفتم یادش میگم دیگ غلط بکنم طبیعی زایمان کنم .ی هفته از وقتم گذشته بود.با امپول فشار دردام شروع شدن .١۵ساعت درد کشیدم. بعد از زایمان هم ک رحمم جمع نمیشد خونریزی کردم افتضاح همون لحظه تب و لرز شدید ک هرچی بخاری و پتو میوردن برام فایده نداشت دیگ بعداز کلی اذیت شدن رحممو جمع کردن .ی کیسه خون بهم وصل کردن نزدیک ٢٠ تا سرم بهم زدن .دستگاه علائم حیاتی بهم وصل کردن سوند بهم وصل بود . من دو شب زایمان کردم ساعت ده صبح بردنم بخش ی روز کامل هیچی نخوردم از بس ک حالم بد بود نمیشد بخوردم .از بس به پرستارا التماس میکردم ب خانوادم بگین بیان ببرنم سزارین کنم قبول نمیکردن چون دیگ گذشته بود .

من زایمان طبیعی داشتم و اصلا به کسی پیشنهادش نمیکنم.دردش جوریه که انگار با پتک میزنن تو کمرت که کمرت بشکنه.لطفا کسایی که زایمان طبیعی نداشتن و سز شدن به باقی خانم ها طببعی رو پیشنهاد نکنن.بیشتر شبیع شکنجه اس طبیعی زایمان کردن.

سلام مامانای عزیز
من مجبور بودم طبیعی زایمان کنم آخه واسه سزارین دلیل میخواستن.قانون جدید بود ۵ ماه پیش.تو هفته ی ۴۱ رفتم واسه طبیعی ،هیچ گونه دردی نداشتم،ولی آب دور بچه کنم شده بود بعد از چند ساعت بستری شدن آمپول فشارو بهم زدن من هم وحشت داشتم از طبیعی،بخدا با گریه بهم آمپول فشارو زدن.خانوم های بیچاره رو میدیدم چجور اونجا زجر میکشیدن،منم داشتم روانی میشدم.بعد از آمپول دردام شروع شد دهانه رحم هم باز نشده بود بهم گفتن باید بری تا ضربان قلب بچه رو چک کنن،و اینجا بود ک من معجزه خدااااااااا رو دیدم.بهم گفتن ضربان قلب بچه ضعیفه،آب دور بچه هم کمه و دو دلیل واسه سزارین.بخدا باورتون نمیشه مثل یه معجزه بود واسم.عمل خیلی خیلی راحتی داشتم.فقط سزارین.چه واجبه آدم تا دم مرگ بره واسه زایمان تا وقتی بدونه درد وجود داره.

وای چیزی بدتر از زایمان طبیعی نیس مخصوصا قسمت معاینه کردنش
واقعا کار هرکسی نیس زایمان طبیعی؛ من ک دو روز بیمارستان بستری بودم
روز دوم دیگه قلب بچم افت کرد مجبور شدن سزارینم کنن با اونهمه معاینه ک پرستارا کرده بودن
واقعا باید از لحاظ بدنی و ذهنی امادگی طبیعی رو داشته باشی ک من نداشتم و ب حد وحشتناکی ازش میترسیدم چون دیدم خانما چجوری جیغ میزدن

سلام من تا تونستم از خدای بزرگ کمک خواستم و موقع زایمانم خالم بالاسرم بود اصلاداد نمیزدم دکتر میگفت داد بزن ولی نزدم گفتم نه اگه داد بزنم دردام بیشتر میشه دعای نادعلی بخونید و جیغ نزنید الکی چون باعث میشه هم دردتون بیشتر بشه وهم پرستاری که بالا سرتونه ازدستتون ناراحت شه صلوات بکشید خداخودش همچین اسان میکنه نمیفهمی کی زایمان کنی من اول طبیعی بود بچم توخطر بود بعد سزارین شدم ان شاالله همتون به سلامتی زایمان کنید

کلی کلاسای بارداری رفته بودم.کلی اطلاعات داشتم.کلی ورزش انجام داده بودم.نفس عمیق حین زایمان.وهرچیزی که تو روند زایمان طبیعی لازم بود انجام داده بودم..ولی دردها واقعن جانکاه بود و اصلن چیزی نبود که تصورداشتم..همش معاینم میکردن.خیلی زایمان سخت و بدی داشتم وکلی بخیه خوردم وتامدتها باسشوار و دنگ وفنگ مراقبت میکردم.
اگه برگردم به عقب سزارین میکنم..خاطره بسیاربدی بودبرام

من طبیعی زایمان کردم با اینکه خیلی سخت بود ولی راضیم من ۱۵ ساعت درد کشیدم تا زایمان کنم ولی فقط همون بود بعد از اون دیگه چیزی نفهمیدم مشکل من این بود که درد رو داشتم ولی رحمم باز نمیشد ب همه توسعه میکنم زایمان در اب کنن من وقتی رحمم تا ۴ سانت باز شد رفتم تو اب یعنی معرکه اس خیلی راحته زیادم بخیه نخوردم بعد از زایمانم هر روز خودمو با اب وشامپو بچه شستم تا ۶ روز هم خونریزیم قطع شد هم خوب خوب شدم

لطفا تجربه سزارین هم بگین کسایی که شرایط طبیعی ندارن برای سزارین چیکار کنن و عوارض بعد عمل چیه؟

سلام من زایمان طبیعی کردم ...وقت دکتر داشتم رفتم دکتر برای معاینه دکتر گفت یک سانت باز شده یکم دست کازی کرد گفت پیاده روی کن تا زود باز بشه روغن گرچک نصف شیشه گفته بود بخورم هوردم دوساعت پیاد روی کردم ساعت دو صبح کیسه ابم پاره شد رفتم بیمارستان امپول فشار زدن خیلی درد داشتم وخشتناک بود ساعت ١٢ده دقیقه پسر گلم بدنیا اومد .ولی اصلا بخیه نخوردم خیلی خوب بود

من ..بچه اولم بود و و با کلی ترس.زایمان طبیعی رو رو انتخاب کردم.ب نظرم راه رفتن خیلی موثره ..همه میترسوندنم ک تو جون نداری ..قدرتشو نداری ک بچه بیاری و لاغری..اون لحظه فقط صلوات میفرستادم و دعا میکردم...تو بارداری خیلی سوره انشقاق خوندم...سوره مریمم خیلی خوبه ..نمیگم ک سزارین بده...ولی طبیعی ک بچه رو دنیا بیاری دیگه بعدش درد نداری....من چنتا خانوم سزارینی دیدم.شب و روز گزیه میکردن از درد..ولی من میتونستم بشینم و ب بچم شیر بدم.من زیاد زایمانم طول نکشید دردای اصلیم از ساعت دوازده بود تا 4/30اما.فک میکنم.ب نظرم اگه اون لحظه فقط ب این فک کنی ک چند ساعت دیگه نتیجه زحمتتو بغل میکنی بعد نه ما انتظار خیلی حس خوبی..

سلام منم بخاطراینکه بچم بریچ بودسزارین شدم ولی خوب خودمم دوست داشتم چون خیلی ازطبیعی میترسیدم،همه چیزعالی بوددکترم عملم ،ففط تنهامشکلی که برام پیش اومدسردردشدیدبعدزایمانم گرفتم حدودیک هفته ازدردفقط اشک ریختم کسایی که ازکمربه پایین بی حس میشن تا12ساعت تکون نبایدبخورن منم تکون نخوردم ولی سرموخیلی تکون دادم بعدگفتن مایع بیحسی برگشته تو سرت نمیدونستم سرمم نبایدزیادتکون بدم،درکل فکرمیکنم برا سز بیهوشی بهترباشه

من دوتا بچه دارم وطبیعی زایمان کردم اولی رو درد طبیعی داشتم اما دومی رو با امپول فشار درد گرفتم وقتی دردتون شروع میشه اصلا نترسید وبرید یه دوش سر پایی اب گرم بگیرید خیلی خوب زایمان راحتی خواهید داشت ویک ماه قبل زایمان شیر خشت بخورین از زردی بچه جلوگیری میکنه وموقع درد فقط راه برین اگه نتونستین راه برین روی دوزانو مثل مردها بشینید درد داره اما روند زایمان خیلی زود پیش میره 👌👌

من که 20 تیر سزارین داشتم 18 تیر ساعت 9 شب دختر غافل گیرم کردم نزدیکای بیمارستان تو ماشین کیسه ابم پاره شد 10 بردنم اتاق عمل 10 ده دقیقه دخترم اومد بیرون ولی خیلی جزر کشیدم ولی خیلی ارامش پیدا کردم هرچی جیغ بود کشیدم

سلام من زایمان سزارین کردم و کلا از زایمانم راضی بودم فقط یه نکته رو دوست دارم به کسانی که باردارن و قراره سزارین بشن بگم که دچاره مشکل من نشن.وقتی از کمر سر شدم و زایمان کردم اومدم توی بخش کسی بهم نگفت که به هیچ وجه سرمو تا۱۲ ساعت تکون ندم و بالشت زیره سرم نزارم من بعده یک ساعت بالشت گذاشتم زیره سرم و مدام سرمو تکون دادم چشمتون روز بد نبینه وقتی اومدم خونه فقط دو روز اول حالم خوب بود خودم بچه مو تروخشک میکردم ولی بعده سه روز چنان سردرد بدی اومد سراغم که خدا نصیب دشمنمم نکنه نمیتونستم چشمامو باز کنم از درد شدید فقط گریه میکردم و ناله میکردم و مدام میرفتم دکترو سرم میزدم و نمیتونستم به پسرم شیر بدم😔😔امیدوارم این مشکل برای هیچ مادری پیش نیاد چون من تجربه کردم و میدونم دردش غیر قابل تحمله.امیدوارم یه کمک کوچیک بهتون کرده باشم😘موفق باشین❤❤

چیزی ک من ب عینه تجربه کردم اینه ک روز زایمان واقعا باید روز شانس آدم باشه فرق نمیکنه ک چ بیمارستانی و پیش چ دکتری رفته باشی دیدم کسایی ک رفتن شخصی و هزینه بالا ولی ناراضی برگشتن و برعکس
من برا زایمانم هفته 42بودم و مهنا خانوم ما نازش زیاد بود هنوز قصد اومدن نداشت بسازیم کردن و سوزن فشار بهم زدن ولی دردم شروع نشد و دهانه رحمم باز نشد ولی از بس معاینه کردن منو افتادم رو خونریزی و مجبور ب سزارین شدن
خداروشکر از سزارینم خیلی راضی ام و خدا ان شاءالله دامن همه خانما رو سبز کنه و همه بی بچه ها بچه دار بشن

من سزارین شدم که ۳الی ۴روز اول سختم بود واس شیردادن به بچه که اگه کسی باشه تواین چندروز از بچه نگهداری کنه خیلی خوبه ومن در کل راضی بودم

سلام؛به جون خودم اصلا درد نداشت بارداری اولم بود میخواستم سزارین شم اما. گفتم بزا بچه خودش به دنیا بیاد ن من دنیاش بیارم به زور عمل بشم تا اینکه اون روز رسید کمرم مثل درد پریودی اومد سراغم بعد رفتیم بیمارستان همون شب بچه اومد وای خدا دلم میخواد اون احساس دوباره تجربه کنم خیلی حس خوبی داشت بقران

برای ی زایمان خوب باید در ماه بارداری ارامش داشته باشی یوگا خیلی خوب وحتی در حین زایمان چه طبیعی و چه سزارین به چند ساعت بعد که نی نی در آغوشت فکر کنی همه ی دردا راحت میشه همه ی مراحل زایمان به طرز فکر خودمون بستگی داره من ی سزارین عالی داشتم موقعه ای که بلند شدم راه برم با خودم فکر کردم که کسی نیست باید خودم محکم و صاف بایستم وراه برم و همینم شد به طوری که همه میگن تو فرق داشتی

سلام عزیزان
مادر شدن بهترین و شیرین ترین اتفاق زندگیه یه زن هست که انشاءالله نصیب همه بشه و همه تجربه اش کن.
من چون خیلی می ترسیدم با کلی نذر ونیاز یه دکتر متخصص خوبی پیدا کردم که سزارینم کنه 19روز قبل از سزارینم از صبح تا ظهر ساعت یک پرونده ام پیش دکتر تکمیل کردم جریمه و هزینه سزارینم هم پرداخت کردم اومدم خونه ساعت هفت عصر کیسه آبم پاره شد رفتم مطب با دکترش رفتم بیمارستان ولی مامانای گل تا رسیدم بیمارستان شش سانت دهانه رحمم باز شد تا خواستند کارای عملم کنن شد هشت سانت فقط من بودم ودکترم معاینه هم اصلا نشدم دکترم گفت کمکت میکنم زایمانت راحته حیفه سزارین بشی ساعت 9پسر گلم طبیعی دنیا اومد اصلا بخیه هم نفهمیدم در کل مامانی گل اینقدر زایمان سبک و راحت بود دکترم شوکه شده بود اندازه یه پریود شدن حالا هم همه نذرهای که کردم دارم ادا میکنم که نشد سزارین خیلی راضی بودم

من زایمان طبیعی کردم اصلادرد نکشیدم تا موقعی که کیسه ابم پاره کردن بعد از پاره شدن درد هام شروع شد اما وقتی که نفس عمیق کشیدن خیلی بهم کمک کرد وسریع زایمان کردم تمام دردی که کشیدم فقط دوساعت بود

خیلی سخت بود
با اینکه من جسه ریزی دارم دکترم اصرار کرد که طبیعی زایمان کنم ، از صبح روز ۲۳دی با اینکه درد نداشتم رفتم بیمارستان و با آمپول دردم شروع شد هرچی تلاش کردم نشد ، حتی بدنم از پایین هم بخیه خورد ولی نشد تا اینکه از درد بیهوش شدم و منو رسوندن اورژانسی سزارین بعدا هم فهمیدم که اصلا بچه تو لگنم جا نشده بود که بخواد به دنیا بیاد .

خلاصه اینکه : خودتون ببینید میتونید چجوری زایمان کنید

سلام مامانا موقع زایمان درد تونن گرفت زود شال کلا نکنی سریع برین بیمارستان درد تو خونه پیش همسرتون بکشید با نفس عمیق دم باز دم انجام بدهید بعد یک ساعت تازه حرکت کنید آخه من زود رفتم سوزن زور زدم درد کشیدم سر بچه اولم دیر رسیم راحت بود

زایمان طبیعی اشتباه محضه....اونی باید طبیعی زایمان کنه که دهانه رحمش گشاد باشه بچه با یه تلاش کوچیک بیاد بیرون نه اینکه الان میبرنت میگن زور بده بعدش اگه خوش شانس باشی اتفاقی واسه خودت و بچه نیفته.....سزارین هم نمیگم خوبه ولی بهتر از طبیعیه هر دو دردشونو دارن یکی قبلش یکی بعدش

سلام منم زایمان طبیعی داشتم اما چون اولش نمیدونستم که حامله ام مبلهارا به تنهایی جابجا کردم بچه پایین شکمم بود بخاطر همین نمیتونستم پیاده روی کنم ومجبور بودم توی دوران حاملگی شکم بند طبی بزنم بازم افاقه ای نداشت موقع زایمان به من یک امپوری زدن که یکم هزینه داشت اما موقع درد زایمان گیچی هیچی از دردها را حس نمیکنی فقط به نظر من موقعی بچه بدنیا میاد باید خوب به خودت برسی و ان ده روز را خوب استراحت کنی من چون دوست نداشتم کارهام را کسی انجا م بده تمام بخیه های بدنم باز شده پیش دکترم که رفتم گفت باید بیای ترمیم که این برام مشکل ساز شده ا

همه فقط زیادی تو رو از زایمان طبیعی میترسونن ولی بخدا دردش اون چیزی نیس که همه ازش هیولا ساختن من نمبگم درز نداره ولی با کمی ارامش میشن بهترین زایمان رو رقم بزنین من حالا که زایمان کردم میگم کاش بجای جیغ وداد زیادی یکم بیشتر نفس عمیق میکشیدم تا انرژیم تلف نشه

سلام من ی روز و ی شب بستری شدم و هر چی آمپول فشار میزدن دهانه رحم باز نمیشد و من فقط درد کشیدم تا اینکه نهایت رفتم برا سزارین و اون لحظه فقط خدا رو شکر میکردم چون خیلی درد بدی و تحمل کردم سزارین واقعا عالی بود بعدش.هم سریع خوب شدم واقعا طبیعی خیلی درد داره انشالله خدا به مادرای که میخان طبیعی بیارن تحمل بده

زایمان طبیعی هم عوارض خودشوداره سزارینم عوارض خودشو هرجفتشم درد داره من دوروز دردطبیعی کشیدم آخرم سزارین شدم ولی سزارین کمردردهمیشه داری من بعدزایمان تای مدت سردرد ولم نمیکرد بحدی هم کم خونی گرفتم ک بچمومیترسم زیادبغل کنم بخورم زمین ازسرگیجه

من بدترین خاطره زایمانم بود چون لگنم کوچیک بود بچم درشت بود اینقدر من و عذاب دادن تا آخر سر بچم گیر کرد مجبور شدن ببرن سزارین خدا ازشون نگذره که وضعیت بیمارم میبینن ولی همش اصرار به طبیعی دارن یعنی یه دکتر نمیفهمه که مریضش لگنش کوچیکه دکتری که من و سزارین کرد بهم گفت هم خودت داشتی میمردی هم بچت من تموم کلاسهای قبل زایمان و رفته بودم ولی وقتی دردات شروع میشه اصلا یادت میره من که خیلی عذاب کشیدم انشالله مامانای دیگه راحترین زایمان و داشته باشن

من خودم سزارین درخواستی داشتم بخاطر ترس از زایمانم اما خداییش راضی هم بودم ووقتی دکتر بچه رو دراورد بود گفته بود واقعا نمیتونسته طبیعی چون سربچم خیلی بزرگ بوده😇واینکه روز دوم کامل تونستم بلند شم وراه برم.چونکه م کمرو دلمو زردچوبه وروغن زرد ومومیایی اگه شنیده باشید چرب کردم واقعاااا معجزه میکنه حتما امتحان کنید خانمای سزارینی.منو مامانم سزارین بودیم وواقعا عالی بوده خداروشکر زایمانامون

منکه خداروشکرسزارین شدم😊😊😊

به نظر من طبیعی خیلی بهتر از سزارین هست درسته یکم درد داره ولی بعد که بچه به دنیا میاد خیلی راحت هم شیر به بچه میدی هم خیلی راحت میتونی کارای بچه را خودت انجام بدی من بچم که به دنیا اومد بردنش تو بخش نوزادان چون یکم دور به دنیا اومد نفسش تند شده مجبور شدند بستریش کنند اما تا بخیه هام تموم شد خودم بلند شدم و رفتم دنبال بچم که ببینمش اما اگه سزارین باشی حتی نمیتونی به بچه درست شیر بدی و خیلی اذیت میشی بعد هم کمر درد میگیری چون الان اکثرا از کمر بیهوش میکنند

سلام من دوبار سزارین شدم که سری اول بیهوشی داشتم که بعدشم خوب بودم و مشکلی نداشتم،اما سری دوم سر شدم ازکمر داشتم که هیچکس بهم نگفته بود نباید بعد زایمان سرم رو بلند کنم ویا تکون ندم و حتی متکا نباید زیر سر بزارم ، بعد از دو سه روز سردرد و گردن درد خیلی خیلی وحشتناکی گرفتم واقعا غیرقابل تحمل بود که با هیچ مسکنی هم آروم نميشد حواستون باشه خانوما مثل من دچارش نشین،امیدوارم زایمان خوبی داشته باشین عزیزان🌹🌹

سلام به مامانا.من۲تازایمان طبیعی داشتم بچه اولم ۸ماهگی به خاطرفشارخون کیسه ابم پاره شد وبا امپول فشار دنیا اومد.درداش اصلا خوب نبود.ولی دومی سروقت دنیا اومد.به نظرم تا میتونید اوایل راه برید و وقتی درد دارین زورتون رو به پایین ندین وجیغ و داد نکنین که اصلا فایده نداره اولین جیغ و که کشیدین دیگه نمیتونین اخراش زور بزنین.از ۷سانت به بعد خوب زور بزنین وقتی که درد ندارین نفس عمیق بکشین و استراحت چند ثانیه ای بکنید و وقتی درددا شروع میشه مثل حالتی که میخواین دستشویی کنید ولی یبوستین و زور میزنین اون شکلی و مثل حالتی که وقتی بچه رو پوشک میکنید پاهاشون رو تو شکمشوم جمع میکنن اون شکلی پاهاتون رو جمع کنید و زور بزنین و اصلا خجالت نکشین و با ماماو دکتر همکاری کنین.ماه اخر شروع کنین به پیاده روی و از روزی ۱۰دقیقه مستمر تا روزی۴۵دقیقه برسونید تو زمان مناسب فصل پیاده روی کنید و یه بطری اب یاهرچی که میلتون میکشه ولی بهترین چیز اب هست همراه خودتون داشته باشین و میل کنین.تختی که برای زایمان روش درازکشیدین در بهترین حالت باشه .واسه من اصلا جاش خوب نبود واخرین لحظات که بچه دنیا میومد عضله پای چپم گرفت و دو برابر درد تحمل کردم و بخاطر حرکت ناگهانی تیغ تا نزدیکی مقعدم رو برید .وهفته های اخر ورزشهای مناسب برای زایمان راحت که تو سایتهای معتبر هست رو انجام بدین ولی با ارامش و حوصله و عشق به جوجوکوچولوهاتون
انشالله که همه مامانا زایمان راحتی داشته باشن
درد زیاده ولی شیرینه و همی که بچتون رو بغل بگیرین همه دردا فراموش میشه
ببخشید طولانی شد

سلام.من به خاطره شرکت در کلاسهای قبل از زایمان و مطالعاتی که داشتم تقریبا اطلاعاته کاملی داشتم و به خاطره اینکه در دورانه بارداری ورزش و پیاده روی میکردم بدنم آماده بود که زایمانه راحتی داشته باشم.که خوشبختانه همینطور هم شد وزایمانم ۴ ساعت بیشتر طول نکشید.ولی چیزی که منو غافلگیر کرد این بود که دکترم در نیم ساعته آخر می‌گفت که لگنت قیفی شکله و نمیتونی طبیعی زایمان کنی ولی یکی از ماماها که تلاش و همکاریه من رو دیده بود پیشنهاد داد که پوزیشنم رو تغییر بدم و بعد از اون با یه زور زدنه اصولی که توی کلاسها گفته بودن
بچم به دنیا اومد و بهترین هدیه خدا رو دادن بغلم.به همه مامانا پیشنهاد می کنم کلاسها رو شرکت کنندگان و با آگاهی زایمان کنن ،چون یکی از عوامله ترس نداشتنه اطلاعاته .در ضمن بیمارستانه فرمانیه این کلاسها رو رایگان برگزار می‌کنه.

اینک هیچ وقت هییییچ وقت از مواد شوینده بو دار مثل جرمگیر استفاده نکنین خیلی خیلی خیلی برای جنین ضرر داره من نمیدونستم استفاده میکردم بچم ریه اش تشکیل نشده بود

سلام یکی اینکه خانوما خیلی زود بیمارستان نرید ک فقط باید انتطار بکشید و همین انتظار دردتونو بیشتر میکنه قبل زایمان شربت زعفران بخورید راه زیاد برید.زایمان طبیعی درسته درد میکشی ولی بعدش راحتی من دوتا بچم طبیعی زایمان کردم ک دومی برام راحت تر بود فقط موقع زایمان نفس بکشید با داد و بیداد فقط رسیدگی پرسنل بهتون کمتر میشه باصلوات و ذکر خدا دلتون اروم میشه ب این فکر کنید ک این همه درد ارزششو داره و ی بچه ناز بعدش میزارن تو بغلتون حس قشنگیه ان شالله همه اونایی ک همچین ارزویی دارن بهش برسن ممنون

من ازماه شش به بعدتقریباهرشب پیاده روی داشتم یه هفته قبل زایمانم روزانه خیلی کم گلاب میخوردم شبیم ک دردام شروع شدتافردابعدازظهردرداموتوخونه کشیدم وحموم اب گرم گرفتم که خیلی موثربود وقتیم خواستم برم بیمارستان گل گاوزبان دم کردم بانبات زیادوخوردم بعدرفتم بیمارستان ٣سانت بازشده بودم درعرض سه ساعت هم زایمان کردم خیلیم اذیت نشدم فقط بخیه هام اذیتم کردچندروز

سلام من بچه اولمه همه از ایمان بدتعریف میکردن منم اینقدمیترسیدم تااینکه روززایمانم رسیدمن کیسه آبم پاره شدازوقتی رفتم بیمارستان شد12ساعت3زایمان کردم من اینقدانقباضاتم خوب بوددکتراواقعاازم راضی بودن واین راضی بودن مدیون پیاده روی زیاد تحرک زیاد من سوره انشفاق خوندم واقعاعالیه توصیه
میکنم شماهم استفاده کنی ب هرحال زایمانم عالی بود
امیدوارم برای شما عزیزان هم همینطور باشه
راستی زایمان من طبیعی بود

سلام به نظرمن بهتره کسایی که زایمان سختی داشتن. برای بقیه خانمای باردار تعریف نکنن. که ذهنشون درگیر بشه. بترسن. واقعا براشون خوب نیست استرس می گیرند. من خداروشکر زایمانهای خوبی داشتم. ماهای آخر پیاده روی زیاد داشتم. سوره های یس و انشقاق و مریم زیاد می خوندم.شب قبل از زایمان هم یه لیوان زعفران دم کردم خوردم. تو زایشگاه هم با اینکه سرم داشتم همون محدوده تخت رو راه می رفتم و سوره انشقاق میخوندم. کمرمو بحالت قر دادن می تابوندم. جیغ و داد نمی کردم که انرژیم هدر بره. با ماماهای زایشگاه هم همکاری میکردم. زمانی هم که بچه میخواست بدنیا بیادبجا جیغ زدن متوسل شدم به حضرت فاطمه(س) و حضرت زینب(س). اسمشونو می آوردم. واقعا زایمان خوبی بود. انشالله همه خانمای باردار زایمان راحت و بی دردسری داشته باشن.

سلام مامانای عزیز
من تازه زایمان طبیعی کردم. قبلش کیسه ابم پاره نشده بود و اونطور که باید منظم و شدید باشه درد نداشتم اما بستری ام کردن و کم کم دردم شروع شد. اما خب خیلی طول کشید تا نی نی به دنیا بیاد. قبلش دم کرده ی تخم شوید میخوردم . حدود یکی دو هفته قبل هر روز یه لیوان. بهم گفتن تاثیر داشته و باعث شدا دهانه رحمم نرم باشه تا زایمان راحت باشه. پیاده روی هم هر روز باید داشته باشین. نحوه زور زدن رو حتما بلد باشین تا نی نی زود تر بیاد و شما هم راحت شین. بدون صدا مثل زمانی که شرمنده میخواین مدفوع کنین زور بزنین . بعد اینکه طبیعی ک سزارین دوتاشون سختی خودشونو دارن. براب طبیعی اگر با روند ش آشنا باشین و بدونین ۹۰ درصد کار به عهده خودتونه براتون تحمل سختی هاش راحت تر میشه و یهو سبک میشین و از زایمان سزارین خیل خیلی بیشتر میتونین روی پای خودتون باشین. البته به این معنی نیست که بتونین همه کاراتونو خودتون انجام بدین. کارای شخصی تون رو میتونین انجام بدین مثل دست شویی رفتن و لباس عوض کردن و بغل کردن نی نی و شیر دادن بهش. امیدوارم همه زایمان راحت و نی نی های سالم و صالح داشته باشبن

گرم کردن زیر شکم و شستن واژن با آب گرم بچه رو به سمت پایین هدایت میکنه.
حرکت بالاو پایین نشسته رو توپ به باز شدن دهانه رحم خیلی کمک میکنه.
و اینکه ناراحت و نگران نباشی و ازینکه درد میکشی زجر نکشی . چون در نهایت تو بیمار نیستی و درد ناراحتی نداری . فقط باید سعی ازین تجربه لذت ببری و به این فکر کنی این لحظه ها رو تو خاطرت حفظ کنی و اینکه تا چند دقیقه دیگه قراره پاره تنت کنارت باشه.
به امیدخدا همه خانمها این لحظات ناب و زیبا
رو آسوده و با کمال میل تجربه کنن.

اگه میخوایین زایمان راحتی داشته باشین باید همکاری کنید موقع معاینه یا زایمان هرچی پاهاتونو از هم باز نگه دارین و هرچی زور بزنین زودتر و راحتر زایمان میکنید و بجای جیغ و فریاد از هروسیله ای که نزدیکتون هست مثه میله بارفیکس اکثر بعضی بیمارستانا بالا سر تخت نصب هست دستاتونو از اون بگیرین و فشار بیارین به بدنتون مثه این میمونه که هردوتا دستشوییتون باهم بخواد بیاد😋😋

سلام من خیلی درد کشیدم آماده زایمان طبیعی بودم سنو گرافی ام همچی درس بود که وقت زایمان دکتر متوجه شد بچه درس واینساده کج بود از ماه آخر شکمم یه طرف بود اما تو سونو گرافی هفته۳۸ آماده زایمان طبیعی بودم با نظرم تا آخرین لحضه باید مطمئن باشی با دکتر صحبت کنی می تونی طبیعی زایمان کنی وگرنه مثل من هم درد زایمان طبیعی وهم سزارین رو باید تجربه کرد

سلام من سزارین بودم .....از کمر بیحس شدم ....بهترین خاطره زمانی که پسرمو دیدم وگذاشتن رو سینم ....بدترین خاطره زمانی بعد زمان طولانی که درازکشی ومیخوان بلندت کنن راه بری ....کسی به من نگفته بود خیلی درد داره ...بلند که شدم چشمتون روز بد نبینه انگار دنیا تیره تار شد خیلی درد داشتم فکر میکردم که دیگه هیچ وقت سرپا نمیشم ....خلاصه اینکه چون کسی نداشتم ازم مواظبت کنه فقط ۴ روز خوابیدم مچ درد و کمردرد گردن درد و زخم شدن سینه برام به جا موند ولی باز خداروشکر خداوند بچه زیبا سالم بهم داد که به تمام تجربه های تلخ می ارزه وکاش طبیعی زایمان میکردم البته نمیدونم شاید اونم سخت بود ...امیدوارم همه زایمان چه طبیعی چه سزارین زایمان خوبی داشته باشند درکنار فرزندی سالم.

سلام مامانای گل
من طبیعی زایمان کردم از همون ابتدای بارداریم پیاده روی داشتم . از یه ربع شروع کردم و اخراش بیشتر از دوساعت میشد و بخاطر همین زیاد اضافه وزن نگرفتم . خودم دوست داشتم طبیعی زایمان کنم .و از اینکه دردام شروع نشه و بخوان بهم امپول بزنن میترسیدم بخاطر همین از هفته سی و هفت پیاده روی هام بیشتر شد و روزی یه لیوان شربت زعفران و گلاب میخوردم . و حرکت هایی که باعث پایین اومدن بچه داخل لگن میشه رو انجام میدادم (تو اینترنت سرچ کنین میاد) . و اخراش به توصیه همکارم که ماما هست نزدیکی داشتم . و خدا روشکر هفته چهل دردم شروع شد از دو شب تا هشت صبح تو خونه درد کشیدم و به اصرار همسر و مادرم رفتم بیمارستان . قبل رفتنم دو استکان جوشیده دانه شوید خوردم .و باعث شد زایمان من فقط چهار ساعت طول بکشه . البته خیلی اذیت شدم . مامانایی که میخوان طبیعی زایمان کنن بعد از شروع درداشون امتحان کنن انشالله که زایمان راحتی داشته باشن و قبل رفتن به بیمارستان یه چیز سبک و مقوی بخورن مثل خرما و نون و عسل . اینم تجربه های من بود امیدوورم مفید باشه و همه مامان گلیا جوجه هاشو 👶به سلامتی بدنیا بیارن. ببخشید خیلی طولانی شد🙌💓💓

سلام من چیزی که نمیدونستم این بود که بعد عمل سزارین اگر شربت ملین نخورید یبوست شدید میگیریم ومن برای فرزند اولم اطلاع نداشتم وتا یه هفته یبوست شدید داشتم واز اونجایی که من خجالتی هستم به کسی نگفتم فکرکردم عادیه وخوب میشه ودرد شدیدی رو تحمل کردم کاش دکترها این اطلاعات رو به مادران باردار بدهند که دچارمشکل نشن

مامانای گل سلام من هفت ماهه زایمان کردم از زایمانم راضی بودم طبیعی زایمان کردم ی نکته ک دوسدارم باهاتون درمیون بذارم اینه که اگر 37هفته دردتون گرفت تا میتونین دیرتر برین بیمارستان من 37هفته و 2روز دردم گرفت و رفتم بیمارستان تازه 3سانت بود هفت صبح بستری شدم دوازده شب زایمان کردم چون ب کسایی ک 37هستن امپول فشار نمیزنن و کیسه اب پاره نمیکنن و زایمان باید فیزیولوژیک انجام بشه برای همین طولانی میشه روند زایمان من تایم طولانی بیمارستان اذیت شدم و یه نکته این ک اگر مقدور بود همسرتون رو بگین بیاد پیشتون ک خیییلی تاثیر داره من ارامشی ک همسرم اون لخظه میداد خیلی کمکم میکرد و هی بهم یادواری میکرد دردم رو چطور کنترل کنم و با ورزش ها و ماساژ هاش خیلی خیلی کمک حالم بود

سلام بنظرم قبل اززایمان پیاده روی و پله روی عالیه باعث میشه دهانه رحم نرم بشه حین زایمان من خودم ماه اخر زیادراه میرفتم و رو توپ بزرگ مینشستم و خودمو تکون میدادم دوش آب گرم هم عالیه .درحین زایمان گرفتن اب گرم روشکم و واژن ،قر دادن،خرما و اناناس خوردن ،عالیه و و هنگام درد هم تنفس عمیق، خواهشا حین زایمان اصلا نزنید چون فقط انرژی خودتون تموم میشه و هنگام معاینه هم نفس عمیق عالیه دردوکم میکنه.واگر هم دردتون گرف زودنرید بیمارستان برید دوش ابگرم بگیرید یخورده تحمل کنید بعدبرید

من دوقلو باردار بودم اردیبهشت 97به دنیا اومدن.مانی و مانیای من 7ماهه به دنیا اومدن سزارین.خداروشکر فقط سزارین موقعی که میای تو بخش و بعد این که سری از بدنت بره بیرون بخوای راه بری سخته بعد اون هیچ مشکلی نداشتم تا الان خداروشکر.خیلی از خانمها میگن طبیعی بهتره خیلی ها میگن سزارین دوتاش یه درد رو داره.

سلام من خودم رو برای زایمان طبیعی آماده کرده بودم که دو هفته مونده به زایمان مادر و مادر شوهرم اومدن گفتن نمیتونی طبیعی زایمان کنی سخته باید درد بکشی شاید بخیه خوردی و از این حرفا خلاصه منو ترسوندن رفتم سزارین کردم موقعی که بیحسی رو زدن نفسم بند اومد دیگه نتونستم نفس بکشم صدام هم بند اومده بود نمی تونستم بگم نمیتونم نفس بکشم به زور تونستم با ناخنم بزنم به تخت که متوجه شدن چند تا هم دستگاه تنفس مصنوعی آوردن اما هیچ کدومش جواب نداد فقط میشنیدم که میگفتن فعلا بچه رو در بیارین خیلی لحظات سختی بود برام تا اینکه از هوش رفتم و دیگه متوجه نشدم چی شد چه اتفاقی افتاد وقتی به هوش اومدم تو اتاق ریکاوری بودم بعدا که از دکترم پرسیدم و پیگیری کردم گفتن به آمپول بی حسی حساسیت کردم که از هر هزار نفر امکان داره یه نفر اینجوری بشه .خانمای گل زایمان طبیعی هر چقدر هم سخت باشه ریسک سزارین رو نداره خواهش میکنم خودتون رو دستی دستی به کشتن ندین.🙏

من توبارداري استراحت مطلق بودم زايمانمم طبيعي.خيلي وحشتناک بود ..بخداهنوزم شبا کابوس ميبينم...

من دوهفته آخر بارداریم یک روز درمیان دوش میگرفتم و هرروز‌پیاده روی داشتم ۴شب آخر هم روغن کرچک خوردم چون دکتر گف برا تسهیل زایمان بهتره یعنی این سه تا کاری که کردم چنان کمکی به من کرد که بااینکه اولین زایمانم بود ولی دردای زایمانم خیلی بهتر از دردای پریودیم بود خیلی راحت زایمان کردم😍

نظر من اینه که اگه زایمان طبیعی میخواین انجام بدین حتما ماما همراه داشته باشین که هم بهش اعتماد داشته باشین و هم راهنماییتون کنه و کمتر اذیت بشین.... و گریه کردن طی روند زایمان هم باعث میشه رحم باز نشه و پیشرفت نداشته باشین

سلام طبیعی زایمان کردم ۲۴ساعت درد کشیدم دهانه رحمم رو ۱سانت مونده بود فکرکنین من تواین ۲۴ساعت حتی ابم نزاشتن بخورم گفتن ممکنه دردات زیاد بشه بالابیاری یا اینکه ممکنه بخوای بری اتاق عمل😥😣دم اخر خدا خیرش بده یه ماما اومد بهم سرم قندی زد و اب پرتقال داد خوردم بچه ها من زایمانم خییلی سخت بود چون دهانه رحمم باز نمیشد

کلاس های مادران باردار یسری ورزش هایی رو اموزش داد به من که موقع زایمان کاملا درد و کم میکرد و فرایند زایمان را سریعتر و راحت تر پیش میبره

تنها چیزی که هیچکس به من نگفت این بود که استرس نداشته باشم اینکه کلی از زنان توی تمام اعصار وقرون گذشته این مرحله رو چندین بار رفتن وجای هیچگونه نگرانی نیست و این نیز بگذرد...

خیلی ها گفتن بی حسی ش که زدن برا سزارین کمر درد دارن منم کمر درد داشتم تا یه هفته بعد زایمان ولی به خاطر بی حسی نبود چون آخر های بارداری ام این درد بود تا یه هفته بعد زایمان موقع زدن سوزن تو کمر باید کمر تون رو هم کنید من چون بلد نبودم دوبار سوزن زدن و باز در اوردن ولی درد اش مثل آمپول معمولی بود بعد زایمان هم تا می تونید نسکافه بخورید که کمر درد نگیرید من تا روش سوزن زدن (تپیدورال) رو نگاه کردم فیلم هاش رو حتی فیلم های سزارین رو موقع عمل هم همشو تجسم میکردم ولی اگه میدانید می ترسید نگاه نکنید ولی به من کمک کرد می دونستم قراره چی کار کنن شکم ام فشار دادن سه بار دو بار که بی حس بود ولی یکم درد داشت دفعه سوم هم که بی حسی رفته بود ولی اونقدر ها هم که میگن وحشتناک نیست عسل صبر حلما بکنید خیلی خوبه استرس است نابود میشه هر وقت رفتید حموم عسل کنید که اگه یهو هم درد تون گرفت عسل کرده باشین

سلام مامانا..منم شش ماهه زایمان طبیعی انجام دادم ..من از زایمانم خاطره خوبی ندارم چون ازهفته 38منتظر درد بودم و متاسفانه این درد خود به خود نیومد سراغم..تااینکه وقتی چهل هفته و دو روزم بود وقت دکتر داشتم رفتم معاینم کرد وگفت هنوز یه سانت باز شده دهانه رحمت برو به هفته دیگه بیا وقتی میخواستم از اتاق بیام بیرون ازم پرسید تکونای بچه چجوریه منم گفتم نسبت به قبل کمتره گفت برو نوار قلب ازش بگیرن رفتم و گفتن هم تکونای بچه خوب نبس هم اینکه انقباض دارم باید بستری بشم😍خیلی خوشحال بودم ازاینکه بلاخره انتظارم به سر اومده بود ..خلاصه ساعت چهاربعدازظهر بستری شدم وبهم آمپول فشار زدن تا ده شب هیچ دردی نداشتم تااینکه کیسه ابم پاره شد و دردام شروع شدن..از ده شب تا شش صبح که زایمان کردم درد داشتم پدرم دراومد خیلی اذیت شدم ...شش صبح پسر خوشگلمو بغل کردم و همه دردام یادم رفت..ولی اینم بگم من پسرم وزنش4300بود هرکی شنیده میگه باید سزارین میشدی ومن طبیعی زایمان کردم😢😢

من با اینکه سزارین شدم ولی بچه مو که به دنیا آوردن گذاشتن رو شکمم بعد هم تا بخیه ها مو میزدن بچه مو آوردن دیدم و بعد از اینکه تمیز اش مردن من هنوز تو اتاق عمل بودم شیر اش دادم چیز هایی که اکثر اونهایی که طبیعی زایمان میکنن تجربه می کنند تو دوران بارداری همش دعا میکردم ماما خوب گیرم بیاد که خداروشکرماما ام سرم می خواست بزنه بهم هی میگفت ببخشید عزیزم میدونم درد داره تحمل کن خلاصه که هر چی از خدا بخوای قطعا بهت میده من خودم ام دوست داشتم اگه سزارین شدم بی حسی باشه با این که همه چی رو می فهمیدم اما خوب بود درد اش خیلی کم بود یه حالت کشش داشتم انگار یه چیزی از تو بدن ام کشیده میشد حالا نمیدونم دقیقا برا چی بود

من تو چهل دو هفته زایمان کردم البته درد ام شروع نشد رفتم بیمارستان برا القای درد که قرص زیر زبونی بهم دادن آمپول نزدن ساعت پنج صبح که رفتم شش بستری شدم و ساعت پنج انگار یه چیزی تو شکم ام ترکید بعد چند دقیقه فهمیدم میشه اب ام بوده و دخترم مکنیوم دفع کرده بود سزارین شدم دکتر بیهوشی بهم گفت بیهوشی میخوای یا بی حسی ولی پیشنهاد من بی حسی چون هم برا خودت بهتر هم برا بچه منم با این که 18سال ام بود ولی بی حسی انتخاب کردم ولی الان که فکر شو می کنم با خودم میگم چه دلی داشتم ولی خوب بود کلا من راضی بودم درد هم نکشیدم چه درد زایمان طبیعی چه درد بعد از زایمان که اکثرا میگن سزارین درد داره روز مرخص شدن هم راحت راه میرفتم پله هم میتونستم راحت بالا برم فقط موقع بلند شدن یکم سخت بود در آخر روز زایمان غسل صبر کنید واقعا تاثیر داره استرس منو که کلا برد

من با کشیدن درد زیاد در اخر سزارین اورژانسی شدم.. به نظرم اگر به خانمهای باردار اموزش کامل بدن که بتونن درد هاشون رو توی خونه و در کنار شوهرشون بکشن خیلی تحمل دردها بهتره و بدونن که چه موقع بیمارستان برن.. تا اینکه دردهارو تنها توی ییمارستان بکشن ک بینشون هزاران بار معاینه..یا توی بیمارستان اجازه بدن شوهر با یکنفر دیگ پیشمون باشه

من خودم ماما هستم و با اینکه کلاسهای آمادگی زایمان رو شرکت نکردم اما از ماه هشتوم ورزشهارو شروع کردم.هر روز
از توپ استفاده میکردم.حتی روز بستری و موقع زایمان
سوره انشقاق و امی یجیب میخوندم
وقتی درد نداشتم یچی میخوردم ک موقع زایمان انرژی داشته باشم
خداروشکر زایمانم خیلی خوب بود و خیلی درد نکشیدم.طوری ک خودم باورم نشد بچم بدنیا اومده.انتظار داشتم بازم درد بکشم😂

سلام من یکهفته قبل زایمانم درد های غیر منظم داشتم که دکتر میگفت مهم نیس دکتر برای من ۷ ماه وقت داده بود که من روز سوم ماه دلشوره عجیب گرفتم همانگونه مثل قبل درد های غیر منظم داشتم من دم کرده تخم شوید و رازیانه خوردم که اون باعث شد شبش دهانه رحمم باز بشه ودردهام منطم شد صبح همراه مامای همراه رفتیم بیمارستان اونجا برام سرم زدن تا روند زایمان سریعتر بشه نیم ساعت نگذشته بود که کیسه آبم پاره شد وفهمیدیم بچه مکونیم دفع کرده و مکونیمش هم خیلی غلیظه دکتر علت دفع مکونیوم گفت چون از وقت زایمان گذشته واسه همین من سزارین اورژانسی شدم نکته ای که میخواستم اینه زمان زایمان رو حتما درست محاسبه کنین تا مثل من نشین دکتر من گفت اگه تا شب میموند بچه خفه میشد تا برسد به ۷ ماه
موفق باشین

سلام...من زایمانم یهویی شد یه ماه زودتر ب دنیااومد بااینکه بدنم آماده نبود زایمانم عالی بود..اولین نکته فقط درست نفس کشیدن ک خیلی کمک میکنه ب روند زایمان واینکه بعضیافکرمیکنن باجیغ و داد زودتر زایمان میکنن ولی برعکس خیلی طولانی میشه و ممکنه بچه اصن نیاد وگیرکنه و ممکنه بره تودستگاه اینو خودم موقع زایمان خودم یه خانم دیدم..و موقع درد سوره والعصر و قدر زیاد بخونین..اصن ب درد فکرنکنین ذهنتون مشغول کنید...انشاالله مامانا زایمان خوبی داشته باشید

پیاده روی بیخود ترین چیز درماه های اخر بارداری بدن هرکس یه طور یکی میتونه طبیعی زایمان کنه یکی نمی تونه من اشتباهی که کردم توماه نهم با اون وزن سنگینم روزی پنج ساعت پیاده روی میکردم اخرهم دهنه رحمم بیشتراز یه سانت باز نشد وسزارین شدم الان با این که چهار ماه میگزره اما ازشدت زانودرد شب و روز ندارم از بس من با وزن سنگین پیاده روی کردم این گفتم شاید به دردتون خورد

من کلی پیاده روی و ورزش کردم ولی اصلا دهانه رحمم باز نمیشد تو چهل هفته کیسه آبم پاره شد چون بچه مدفوع کرده سزارین اورژانسی شدم ولی دکترم گفت باید زودتر زایمان میکردی چون بعضی شبها فشار من که پایین بود میرفت بالا تا میرفتم بیمارستان میگفتن برو خانم دهانه رحمت باز نشده حتی من رو سونو اورژانسی فرستادن گفتن بچه تو شکم خوابه دکتر من خارج بود گفت هروقت حالت بدشد برو به حرفشون گوش نده همیشه چکاپ کنن خدا خواست که دخترم سالم به دنیا بیاد شب قبل بیمارستان بودم دکتر شیفت گفت برو هی نیا تا دهانه رحمت باز نشه زایمان نمیکنی که فرداش دکتر خودم اومده بود منو سزارین کردهمه که درد ندارن بعضی ها سردرد فشار بالا حالت تهوع علائم زایمانشون هست که من فشارم بالا بود که اگه کیسه آب پاره نشده بود خدا نکرده بلایی سر بچم میومد

سلام مادرا
چیزی ک من مراعات نکردم این بودک ی چیز شیرین براخودم نبردم توزایشگاه و وفت زایمانم خیلی ضعف داشتم چون ساعت دو شبم دردم گرفت وساعتیازده ونیم ظهر اومدم توبخش
اثلا انرژی برای زور زدن نداشتم

خانومایی که میخوان طبیعی بشن حتما کلاسای زایمان طبیعی رو برید من در مورد زایمان طبیعی هیچی نمیدونستم اما وقتی رفتم ریز به ریز رو برامون توضیح دادن که باعث شد زایمانم رو مدیریت کنم.راستی من طبیعی فیزیولوژیک بودم یعنی بدون دخالت دارو.چند روز قبل زایمان گل گاوزبون میخوردم.روزی یه فنجون ورزش لگن که سجده باز مینشستم.ورزشای دیگه هم بود که تو کلاس گفتن.پیاده روی و قر کمر حین درد انجام میدادم.و همین طور تنفس عمیق خییییلی به باز شدن دهانه رحم کمک کرد.حین زایمان تنفس عمیق بعدش بازدم به صورت فوت کردن باشع.

مادر شدن ی حس خوبه فرق نمیکنه چجوری زایمان کنی

سلام منم زایمانم طبیعی بود چیزی ک خیلی کمکم کرد آگاهی از روند زایمانم بود و اینکه با چه حرکاتی روند اون رو ساده کنیم بود. که تو کلاسها بهمون یاد دادن. صبور بودن .ترس نداشتن. اعتماد داشتن به پرسنل زایشگاه و خیلی مهمه که هر کاری که ماما میگه دقیقا انجام بدین. با بچه تون حرف بزنین تا آرووم بشین. ویه نکته دیگه اینکه من فکر میکردم زایمان خیلی بدتر از این حرفا هست اما دردش قابل تحمل هست. پیاده روی هفته های آخر خیلی کمک کرد بهم. و هیچ چیز به اندازه داشتن آرامش کمکتون نمیکنه

من طبیعی زایمان كردم سه روزخونه دردشدید كمردردكشیدم ولی سوره توحید انشقاق ایه الكرسی باسوره قدر دردم كمترمیكرد وقتی رفتم دسشویی دیدم خون ریزی دارم اصلا هول نشدم رفتم یه دوش اب ولرم گرفتم بعدرفتم بیمارستان ورزش روی توپ بزرك خیلی تاثیر داره اخرش هم انقد درد داشتم كه همسرم گفت بهم امپول بی حسی بزنند ازكمر به پایین بی حس شدم وراحت فقط زورزدم بچه بیاد بخیه هم هرروز تولگن بتادین اب ولرم مینشستم نیم ساعت بعدباسشوارخشك میكردم ولی تا سه ماه رحمم دردمیكرداصلا نمیتونسم بشینم

سلام مامان گل همه بهم میگفتن زایمان طبیعی خیلی سخته خدا به دادت برسه انقدر میگفتن که ترسیده بودم یه روز به مادر شوهرم گفتم خیلی مادر شوهرم خوبه بیسته گفت عزیزم نگران نباش فقط به خدا خودت رو بسپار و آیه تولکرسی بخون بخدا اصلا ترس نداره همون هم شد بخدا اصلا ترس نداشت خدا وکیلی خدا به داد ادم میرسه

من اگه به گذشته برگردم باز هم زایمان طبیعی رو انتخاب میکنم، من تو دوران بارداری خرما زیاد مصرف میکردم، تو هفته های آخر شربت خاکشیر خیلی برا باز شدن دهانه رحم کمک کننده هست پیاده روی و ورزش کمر عالیه، موقع درد هم تتفسا خیییییلی کمک کننده هست

سلام من زایمانم طبیعی بود سر هر دو زایمانم خیلی اذیت شدم ،ززایمان اولم بخاطر مشکل قلبم میگفتن باید سز بشم دکتر بهم نوبت داد ک هفته بعد برم بیمارستان اما به هفته نرسید دردام شروع شد ساعت ۱۲شب تا ۷صبح درد کشیدم بعد رفتم بیمارستان متاسفانه دو تا دکتر باهم لج کردن یکی امپول فشار میزد ک دخترم قلبت مشکل نداره راحت زایمان میکنی یکی امپول نمیدونم چی میزد ک دخترم طبیعی واسه قلبت خطر داره خلاصه ک با کلی عذاب و و درد طبیعی زایمان کردم،،واسه دختر گلمم طبیعی زایمان کردم،،هم طبیعی هم سز سختیای خودشو داره دردای خودشو داره بستگی ب بدن طرفم داره ،،هر دردی و که بکشی چ طببعی چ سز با دیدن بچت دردات تموم میشه،،ان شالله خدا این حس شیرین و نصیب همه بکنه،،

من هم موقع که دردهم شروع شد بعد از چند ساعت گل گاه زبون دم کردم خوردم با چند ساعت بعد هم دوباره یه لیوان خوردم درد هم کم شد رحم هم لق زنده شد بود بچه زود به دنیا امد ماه اخر پیاده روی زیاد کردم .ورزش های بارداری کردم کلاس رفتم خیلی خوب جواب داد .

من خیلی واسه زایمان طبیعی تلاش کردم اما نشد هفته های آخرم روغن کرچک میخوردم تخم شوید میخوردم رازیانه میخوردم و........پیاده روی هم میکردم اما بچم ۴۱هفته ۲ روز بود دنیا اومد اونم بدون هیچ دردی یا علائم زایمانی رفتم بیمارستان هرچی بیمارستان تو شهرمون بود گشتم آخری با گریه بستری شدم واسه زایمان طبیعی آخریم نشد بردنم اتاق عمل الانم هرمادری بخواد زایمان کنه من تنم میلرزه😥😥😥😥😥😥😥😥😥😥

معاینه به هیچ عنوان خوب نیست حتی برای یک بار

اول از همه از خدا میخوام همه زایمان راحتی داشته باشن.دو ماهه که زایمان طبیعی داشتم.زایمان خیلی سختی بود.فقط تا دردتون گرفت نرید بیمارستان چون مدااااااممم معاینتون میکنن و این معاینه ها دردش از زاییدن بدتره.چیزی که دردم و کم میکرد این بود که تو اتاقم دوش حمام بود و من اب گرم به کمر و دلم میگرفتم دردم میوفتاد.ولی در اخر اپیدورال انجام
دادم که واقعا موثر بود تو کم کردنه درد.

سلام اول اینکه زایمان هر شخصی با دیگری متفاوته و نمیشه برای همه یک نسخه داد، اما بطور کلی بهتره موقع زایمان بتونیم دردو کنترل کنیم و نفس عمیق بکشیم بجای داد کشیدن چون روند زایمان رو کند و سخت میکنه... یا مورد دیگه اینکه کسی راجع به این موضوع چیزی بمن نگفته بود اما من میگم، در حین زایمان طبیعیه که احساس مدفوع داشته باشین و ماما یا پرستار کاملا این موضوع براشون عادیه حتی من شنیدم ک میگن ممکنه حتی مدفوع از خانم خارج هم بشه و ابدا نباید راجع به این موضوع احساس نگرانی کرد.... بعد زایمان هم موقع هایی ک مهمون دارین حتما دراز بکشین وگرنه بخیه هاتون درد میگیره خودم خیلی رعایت نمیکردم سیخ میشستم😄😄

من تو هفته 32 بارداری ب خاطر تصادفی ک کردم مهره های کمرم آسیب دید ک خدارو شکر بچم سالم موند ب خاطر همین نمیتونستم طبیعی زایمان چون برا کارای روزمره هم دچار مشکل بودم چ برسه برا زور زدن برا زایمان طبیعی با اصرار خودم و بررسی بیشتری ک پزشکم انجام دادن متوجه شدن واقعا نمیتونم طبیعی زایمان کنم آخریم سونوم تو هفته 38 انجام دادم همه چی نرمال بود نوبت جراحیم برا 38 هفته و 5 روز بود ک موقع زایمان بی حسی از کمر بودم و هوشیاری کامل ک از صحبتای دکترم متوجه شدم ک آب دور جنین ب شدت کم شده در صورتی ک 5 روز قبل ک سونو داده بودم همه چی نرمال بود دکتر هم خیلی تعجب کردن چون من اصلا کیسه آبم نشتی نداشت.خیلی خوب بی حس شده بودم ولی صدای تیغ ک رو شکمم کشیده میشد رو کامل میشنیدم و فشاری ک ب شکمم اوردن.پسرم بالاخره ب دنیا اومد و دیگه باید میبردنم تو بخش ک با معاینه محل عملم دیدن ک خونریزی دارم ب خاطر همین دوباره شکممو خیلی فشار دادن اثر آمپول بی حسی هم رفته بود باعث شد تا مدتها شکمم درد بیاد پانسمانمو عوض کردن و فرستادم بخش ک دیدن همچنان از محل عملم خون میاد یکم ترسیده بودم گفتن اگه بند نیاد باید زنگ بزنیم ب دکترت.خداروشکر بعد سه-4 ساعت بند اومد و اینکه من اصن نمیدونستم ک ممکنه همچین مساله ای پیش بیاد بعدشم ک حس میکنم شیاف خیلی دردامو کم نمیکرد خیلی درد کشیدم و اولین باری ک باید راه بریم و از تخت بیایم پایین خیلی ب من سخت گذشت.هنوزم میگم اگه طبیعی میاوردم شاید بهتر بود ولی قسمت منم اینجوری بود ک زایمانم سزارین باشه

من قبل زایمان کلی ازدکترم پرسیدم که چیکارکنم دوش ابگرم بهترین راه یرای یازشدن دهانه رحم وارامش مادراست هنگام زایمانم فقط صلوات وایت الکرسی میخوندم

سلام من فک میکنم کلا برای زایمان مخصوصا طبیعی آدم باید خیلی جون و توان داشته باشه اینکه میگن قبلش کباب بخورید و تقویت کنید واقعیت داره من واقعا وسط دردام از حال میرفتم. هرچند اخرش به ۹ سانت که رسیدم سزارین شدم

سلام خیلی به من گفتن راه برو و چیزای گرم بخور اما من تنبلیم میشد راه نمیرفتم زایمانم خیلی سخت شد جوری ک بچم ضربان قلبش افت کرد کیسه آبم خشک خشک شده بود و نفس کم میاوردم برای زور زدن بخاطر همین بعداز کلی درد کشیدن سزارین شدم لطفا خانمایی ک دوست دارن طبیعی زایمان کنن خیلی راه برن پر خوری نکنن ک وزنشون خیلی بالا نره و مواد غذایی مقوی بخورن تا بتونن زور بزنن و راحت زایمان کنن

من سزارین شدم از زایمان طبیعی خیلی نمیدونم ولی خیلی خیلی از زایمانم راضیم فقط یه بدی که داره شکمت اب نمیشه باید خیلی تلاش کنی تابره ولی زایمانم خیلی راحت بود سه روز بعد زایمان من پسرم تو دستگاه بود تا پنج روز هر روز میرفتم بیمارستان برمیگشتم تو خونه ام بیشتر کارامو خودم میکردم خیلی واسم راحت بود

سلام من زایمانم سزارین بود،خیلی سخت نبود،ولی موقع زایمان استرسم خیلی زیاد شد اونم بخاطر اینکه داروی بیحسی روم اثر نکرد،و دکترم مجبور شد بیهوشم که متاسفانه عوارض هردو رو داشتم

من توبیمارستان امام خمینی اراک زایمان کردم ماماهایی که میومدن معاینه میکردن فوق العاده بداخلاق و سگ بودن امیدوارم به زودی همشون برن به درک واصل بشن انقدر بابدرفتاری بهم استرس دادن که بهترین اتفاق زندگی یعنی مادر شدن را تبدیل به بدترین خاطره کردن

اگر میتونستم برگردم عقب حتما میرفتم پیش دکتر زنان نزدیک خونه ی خودم. نه یه دکتر معروف که همه تا نصف شب میمونن پیشش ویزیت شن، ولی دروغگو که باعث شد روز اخر دکترمو عوض کنم و با کلی استرس و فشار روحی زایمانمو انجام بدم

سلام چرا همه حاضرن سزارین نکنن طبیعی زایمان کنن من هنوز زایمان نکردم هفت ماهمه میشه کمکم کنید؟

سلام من دردهای طبیعی رو کشیدم و بعد به دلیل مدفوع کردن بچه سز شدم،،از اینکه سز شدم خیلی راضیم،،،توروخدا از گاز بی درد استفاده نکنید واقعا خیلی بده...اخه خوابتون میگیره...من که استفاده کردم الانم هروقت یادم میاد میگم اگه میدونستم نمیکردم...مامای خصوصی هم عااالیههه خیلی خوبه..

چیزی که من نمیدونستم تو زایمانم این بود که بعدش خیلی اذیت شدم تو زایمان بی حسی سرت رو نباید تکون بدی اصلا که من تکون دادم و چه سردرد های شدیدی میگرفتم

من طبیعی زایمان کردم هر روز پیاده روی و پله بالا پایین میرفتم ..کلاسها و ورزشهای بارداری رم مرتب رفتم .هفته 40 بودم هیچ دردی نداشتم رفتم برا معاینه گفت دهانه رحمم 5 سانت باز شده و بچه هم خیلی اومده تو لگن. تا شب تو خونه بودم فاصله دردام که به 5 دقیقه رسید ساعت 9 شب رفتم بیمارستان 10 دقیقه بعدش موقع تشکیل پرونده دردام زیاد شد معاینه کردن گفتن 10 سانت شده و ساعت 10 دخترم بدنیا اومد. بدون آمپول فشار . تنفس شکمی خیلی کمکم کرد ماما گفت جز کسانی هستم که زایمان سریع دارن .

من توزایمانم‌خیلی فعالیت داشتم واسه همین واقعا زایمانم‌راحت بود با اینکه سزارین بودم‌ولی اصلا اذیت نشدم بخاطر اینکه نذاشتم‌وزنم زیاد بالابره وزن زیاد موقعه ی بعد از زایمان واسه آدم‌ خیلی ضرر داره چون روند بهبودی وزایمانتو سخت تر میکنه ولی اگه دکتر خوب پیداکنی سزارین خیلی از بهتر ازطبیعی واینکه حتما توسزارین بیهوشی کامل بهتر از سر کردن سرکردن عوارضش خیلی زیاد به من‌گفتن بعداز زایمان هیچی نخور ولی دیدم‌اونجوری باید چندروز بستری بشم‌چون مادر وبچه اگه بیرون روی نداشته باشن‌مرخص نمیشن من حرفشون‌گوش نکردم‌ وخوردم اصلا اذیت نشدم‌هیچ‌اتفاقیم‌واسم‌نیوفتاد تازه باعث شد بتونم به بچمم شیربدم‌وگشنه نمونه

سلام من سزارین کردم و واقعا راضی ام زایمان بی درد و عالی داشتم سونو اول سر بچه بالا بود من ذوق میکردم که سزارین میشم چون از اول از طبیعی میترسیدم بعد سونو آخری که رفتم بیمارستان بستری بشم گفتن سفالیکه برو هر موقع دردت گرفت بیا تا چهل هفته راه داری😨😨😨😨 من دکتر متخصص داشتم دزفول ولی چون اومدم تهران زایمان کنم یکم اذیت شدم چون واقعا بیمارستان بخشنامه داده اول طبیعی تا حد مرگ بری اگه نتونستی سزارین بشی بعدش تو کلینیک بیمارستان دکتر متخصص داشت دو روز رفتم پیشش خیلی دوستم داشت وقتی فرستادم زایشگاه گفت اول طبیعی با آمپول فشار اگه نشد شب عمل میشی ولی من رفتم بالا ساعت 2:30بستری شدم ساعت 5:30رفتم اتاق عمل ولی خودش اومد بالا وقتی مریض هاش تموم شد گفت کاری بهش نداشته باشید امپول فشار هم نزنید براش آماده اش کن ببرم اتاق عمل چون من رحمم اصلا باز نشد لگنمم کوچیک بود واقعا مدیونشم همیشه دعاش میکنم چون هرجا دیگه میرفتم میزاشتن درد بکشم بعد سزارینم میکردن ببخشید یکم طولانی شد😁😁😁😁😁

سلام‌ چیزی که‌خیلی درفرایند زایمان طبیعی خیلی بهم‌کمک‌کرد پیاده روی بود .‌روزها حداقل 30دقیقه پیاده روی کنین برای تسریع درزایمان‌خیلی خووبه من تجربع کردم‌ درهردوزایمانم
ایشالله کع بهتون‌کمکی کرده باشم

وای وقتی یادم میاد هنوز هم مو به تنم سیخ میشه دختر من تا هشت ماهگی کاملاً بریچ بود وبرام وقت سزارین گذاشتن ولی درست یک روز مانده به تاریخ سزارینم کاملاً چرخید ولی سرش کاملاً در لگن جا نگرفته بود درست نه ماه رو هم پر کردم ولی اصلاً درد نداشتم به توصیه یکی از ماما ها گل گاو زبان خوردم وهی راه رفتم دردم شروع شد رفتم بیمارستان گفتن دهانه رحم هفت سانته با سرم وآمپول فشار هم بچه نیومد ومن از شدت درد داشتم از حال میرمیکده فتم وضربان قلب بچه داشت کاهش پیدا میکرد سریع بلندم کردن اتاق عمل اورژانسی سزارینم کردن از برش و بخیه هام که براتون نگم که آنقدر کج و موج برید و زد که نگو بعدشم توی بیمارستان حالم بد شد حتی دکتر یک بار هم بالا سرم نیومد شش روز هم بستری بودم ولی خبری ازش نشد حتی نیومد روند بهبودی بخیه هامو ببینه آخرم بخیه هام تو گوشتم جوش خرده بود که یه بدبختی دیگه سر کشیدنش داشتم تازه بازم خودش نکشید یه دکتر دیگه کشید فقط اینو بهتون توصیه میکنم اگر پول دارید برید بیمارستان خصوصی من بیمارستان فوق تخصصی رفتم ولی دولتی بود تازه ماما هاش النی بهت پیشنهاد میدادن که زیر میزی بده تا ما هواتو داشته باشیم البته بگم الان که فکر میکنم میگم خدا رو شکر که فرشته کوچولوم کنارم سالم و سلامت و سرحال زندگی میکنه

شبتون بخیر، من زایمان اول بود و متاسفانه با کمی خونریزی مواجه شدم و بعد دو ماه استراحت مطلق شدم و با وجود امپولهایی که برایه چلوگیری از خونریزیم هروز پرستار میومدن و خونه تزریق میکردم بعد از چندتاش جایه امپولهام داشتن ابسه میکردن و دردش در حد درد زایمانش شد و حتی به بستری شدنم منجر شد و خوشبختانه با اطلاعات خودم به پزشک و امپول و دارو جایه امپولام کم کم خوب شدن و تا هشت ماه که استراجت بودم و دکترم گفت که دیگه برم به پیاده روی و یه سری ورزشهایه سبک باسنی که باسنتو سفت کن و شل کن تا به نزدیک. شدن زایمانت کمک کنه و بالاخره یه شب دردم گرفت و یک. شبانه روزو دو ساعت من درد کشیدم و بعد زایمان کردم، اما فقط باید با تمام دردی که داریم خونسرد باشیم و نفسایه عمیق بکشیم و فقط در زایمان طبیعی نفس و زور زدن خیلی مهم هست و هرچی جیغ بکشید اصلا به زایمانتون کمک نمیکنه و باید نفس زور و باسن خودتونو کمرتونو بچرخونید و هرموقع فشار اومدن و حس کردین بشینسد و زور بزنید با تمام. سختیهاو درداش من خیلی مقاوم بودم اما خوب زایمانم متاسفانه یک شبانه روزو دوساعت طول کشید 💕

سلام ،من دوروز توخونه دردکشیدم روز سوم بیمارستان بستری شدم واقعاوحشتناک بود بعد از اینکه خودم زجر کشیدم و سر دخترم بیرون اومد تیغ کشیدن و نزدیک ۳۰تا بخیه خوردم که بعد از ده روزهم عفونت کردو تا۴۰روز درد میکشیدم بخاطر اینکه خون اضافه داخل شکممو تخلیه نکردن خون موندو لخته شدو بعد هم از ساعت۳تا۵بعد از ظهر خونریزی وحشتناکی داشتم جوری که هموگلوبینم از ۱۴رسید به ۷ وباکلی دارو و دستگاه بالاخره تونستن کنترلش کنن اما از بس دوساعت شکممو فشار داده بودن یکهفته زیر دلم بشدت درد میکرد ،بنظر من ایران فرهنگ زایمان طبیعیو نداره فقط باجون مادر و بچه بازی میشه براشونم مهم نیست کل ۹ماه رو مادر استرس زایمانشو داره این واقعا بی انصافیه که حق انتخاب نداریم برای زایمان من که دیگه بچه دار نخواهم شد تااین قانون مسخره زایمان طبیعی اجباری عوض بشه

من زایمان بدوپرخطری داشتم بخاطرفشاربالا.خانومهای باردار حتمافشارشونوچک کنند و فشاربالا روجدی بگیرن.من نوزادمو ۶ماهه بدنیااوردم وخیلی اذیت شدم ولی خداروشکرکه کناره وسالمه شکر

سلام من ک زایمانم سزارین بود .خودمم سزارین خواستم خیلی هم راضی بودم و تا عمر دارم اصلا تجربه زایمان طبیعی نمیخوام و نمیخوام بکنم چون خیلی از طبیعی هم ترس دارم هم بدم میاد چون با چشم خودم زایمان طبیعی خانما دیدم😭

من موقع زایمان هر روز دوش آب گرم میرفتم و کمرم و زیر شکمم و ماساژ میدادم پیاده روی آروم هم خیلی به من کمک کرد خواندن سوره نادعلی خیلی خوبه و فرستادن صلوات موقع زایمان جیغ وداد کردن فایده ای نداره تا جایی که میتونی زور بزنی و نفس رو دم و بازدم کنی من خداروشکر زایمان راحتی داشتم امیدوارم اونجایی هم که نزدیک زایمانشونه به راحتی فارغ بشن

زایمان من بیش از اندازه راحت بود دردهام مثل درد زمان پریودی بود تا آخرین لحطه زایمان و طبیعی زایمان کردم علتش هم این بود که هرشب دوش آب نسبتا گرم نه داغ و هفته آخر دوش رو یه بار صبح یه بار شب میگرفتم و موقع زایمان به خودم استرس ندادم خیلی آروم با توکل به خدا رفتم و اصلا بیخودی داد نزدم نوقعی که دردهام می اومد نفس عمیق میکشیدم و قورت میدادم که باعث میشد که دهانه رحم زوتر باز بشه تا وقتی که ۶ سانت شد بعد موقع درد که نفس عمیق میکشیدن قورت میدادم یکم هم زور میدارم و در عرض ۴ ساعت زایمان کردم ولی بعدش تحربه تلخی داشتم به همه توسعه میکنم با دکترشون هماهنگ کنن و یه دکتر یا مامای خصوصی بگیرین و ازش تعهد بگیرین تا آخرین لحظه که جفت میاد بالا سرشون باشه چون من بعد اینکه زایمان کردم بدون بخیه خودش هم اشتباهی رگ رحمم رو زدن و خودم ۴دساعت تو اتاق عمل موندم خیلی رعایت کنید این موضوع رو

سلام من موقع زایمانم اورژانسی بستری شدم ولی خداروشکر ک خودم دردم‌گرفت و کیسه ابم ترکید ولی از ۱۱شب تا ۷/۵صبح درد کشیدم‌تا زایمان کردم موقع درد راه رفتن و بشین پاشو کردن خیلی خیلی خوبه همینطور مثل نشستن سردستشوی خیلی خوبه با آب گرم گرفتن روی شکم ک درد و کم میکنه خوردن خرما با آب انبه هم خوبه

وقتی واد زایشگاه میشی ترس از خودت دور کنی استرس نداشته باشی جیغ داد فایده نداره فقط باید زور بکنی به حرف پرستار هاهم گوش بدی

من سزارین کردم یعنی بهم گفته بودن که قراره طبیعی به دنیا بیارم بچمو خیلی استرس داشتم هررور که به موقعش نزدیکش نیشدم استرسمم زیادتر میشد میخوام اینو بهتون که بگم که الکی به خودتون استرس ندید زیاد تو بهرش نریدچون فشارتون میره بالا منم خیلی استرس کشیدم واسه همونم فشارم رفت بالا از مرگز بهداشت که بهم گفتن رودخودتو برسون بیمترستان تا بچت خفه نشده استرسمم چندبرابر شد فشارم شدا بود۱۶ تا برسم بیمارستان همش ایه الکرسی میخوندم تا برمم اتاق عمل بچمو از خدا خواستم چون بارداریه شدید سختی داشتم
مامانای باردار حتما طبق نطر دکترو بهداشت باشید واقعا اگه هشداره اونا نبود خدای نکرده زبونم لال بچمالان پیشم نبود از همه مهتر اون خدای بالاسرم که فقط بچمو به اون سپردم که سالم بهم بده هرروزه بارداریمو قران ایه الکرسی میخوندم حتما امتحان کنید منکه بخاطر این نعمت از خداسپاسگزارم که بچمو بهم سالم داد

سلام.پیاده روی خیلی موثره برای زایمان طبیعی.من وقتی وارد۹ماهگی شدم پیاده روی منظم روشروع کردم،وقتی هم احساس کمی دردکردم یه دوش آب ولرم خیلی کوتاه گرفتم وقتی که خودمابه بیمارستان رسوندم۴سانت دهانه رحمم بازشده بودخیلی سریع وراحت زایمان کردم.خواندن سوره ی انشقاق وآیت الکرسی زایمان راراحت میکنه،نفس های عمیق ومنظم خیلی خوبه،کنترل کردن استرس وترس وبه این فکرکنیدکه تاچندلحظه ی دیگ نی نی کوچولوتون دنیامیادوشمامیتونیدبغلش کنید

سلام منم روزی ک تاریخ زایمانم بود چای زعفرون با خرما خوردم
و سوره یس رو تو راه بیمارستان تلاوت کردم
بسیار موثر بود

من از 37 هفته شروع کردم به پیاده روی دوساعت ساعت اول تند ساعت دوم کند
دوش ابگرم میگرفتم و طیر دوش بشین پاشو میکردم و کمرم زیر اب گرم بود توپ پیلاتس گرفته بودم و روش ورزشای متنوعی انجام میدادم
از هفته 39 به بعد نزدیکی عمیق داشتم
موقع دردم رفتم بیمارستان ولی زود رفتم وقتی بهم سوزن فشار زدن و دردام شروع شد و کیسه ابم پاره شد به سختی بلند میشدم و راه میرفتم بازم رو اون توپ بپر بپر کردم اینجوری خیلی زود دهانه رحمم باز شد وقتیم که ماما ها بالا سرم اومدن هرچی میگفتن و گوش میکرد
تا بالاخره سر بچه اومد و بردنم سرتخت و اونجام بازم حرفاشون و گوش دادم و گل پسرم دنیا اومد
خدا نصیب کسایی کنه که ارزوشونه

تصویر

من از 37 هفته شروع کردم به پیاده روی دوساعت ساعت اول تند ساعت دوم کند
دوش ابگرم میگرفتم و طیر دوش بشین پاشو میکردم و کمرم زیر اب گرم بود توپ پیلاتس گرفته بودم و روش ورزشای متنوعی انجام میدادم
از هفته 39 به بعد نزدیکی عمیق داشتم
موقع دردم رفتم بیمارستان ولی زود رفتم وقتی بهم سوزن فشار زدن و دردام شروع شد و کیسه ابم پاره شد به سختی بلند میشدم و راه میرفتم بازم رو اون توپ بپر بپر کردم اینجوری خیلی زود دهانه رحمم باز شد وقتیم که ماما ها بالا سرم اومدن هرچی میگفتن و گوش میکرد
تا بالاخره سر بچه اومد و بردنم سرتخت و اونجام بازم حرفاشون و گوش دادم و گل پسرم دنیا اومد
خدا نصیب کسایی کنه که ارزوشونه

تصویر

زایمان فقط زایمان طبیعی،ولی همش بستگی به چثه و قوته قلبی مادر ،من دوتا زایمان طبیعی داشتم سر اولی رفتم بیمارستان خصوصی ولی دومی دولتی هر دوش به نظرم خوب بود ولی تو بیمارستان دولتی رسیدگی بهتره و ماما خیلی رو مادر باردار تاثیر داره مامای من خیلی مهربون و اروم بود و با راهنمایش باعث شد نسبت به زایمان اولم زایمانم سریع تر انجام بشه وبا دست به دامن شدن خانوم فاطمه زهرا (س) همه چیز خوب پیش بره،خدارو شکر میکنم بابت همسرم که همه جوره هوامو داشت و داره و بابت بچهای گلم🙏

سلام،من زایمان طبیعی داشتم.۳۶هفتگی زایمان کردم کیسه ابم پاره شد.یک روزکامل بستری بودم ازصبح زود اخرای شب دیگه درد هام شدید شد تانزدیکیای صبح که دهانه رحمم بازشدبه اندازه کافی وزایمان کردم نفس عمیق همکاری با ماما کمکم کرد همچنین من پیاده روی زیادداشتم که کمکم کردراحت زایمان کنم بااینکه سنم کم بود.خداروشکر

من سزارین شدم چون بچه ام بریچ بود همه میگفتن خطرناکه اگه بچه ات نچرخه ازاین حرفا ولی خداروشکرزایمان راحتی داشتم من سزارین شدم بدون هیچ درد زایمانی معمولن کسی بچه اش بریچ باشه ازاونادیگ زوتربستری میکنن

من زایمان طبیعی شدم.علاوه بر نفس کشیدن ها وزور دادن موقع بدنیا اومدم بچه،،دوش آب گرم کمر به پایین خععلی تو تسکین درد کمک میکنه.برا من ک موثربود.تو بیمارستان از سه ساعت قبل زایمانم این کارو انجام میدادم.

من تو بارداری خیلی چیزا رو رعایت میکردم چون زایمان اولم خیلی سخت بود تو ماهای اخر که همش پیاده روی وتو ماه نهم علاوه بر پیاده روی خوردن شربت خاکشیر وکاسنی وهفته های اخر زعفرون وقتی فهمیدم حامله ام تا ۴۰ روز زیارت عاشورا خوندم وسوره ذاریات رو میخوندم که جلوگیری میکنه از سقط بچه سوره انشقاق برا راحتی زایمان که واقعا برا من عالی بود همچنین خوندن نماز اول وقت من فقط دوساعت ونیم درد داشتم وقتی دردام شروع شد دوش اب گرم گرفتم که خیلی خوب بود و بعد ۲ساعت رفتم بیمارستان که نیم ساعت بعدش دخترم دنیا اومد تو اوج دردم سوره انشقاقو خوندم و فقط نفس عمیق کشیدمو توکل کردم به خدا خداروشکر همه چی خوب بود من برا بچه اولم هیچی نمیدونستم خیلی عذاب کشیدم اما با داشتن اطلاعات بچه دومم خیلی راحت دنیا اومد امیدوارم به دردتون خورده باشه

سلام. من کلاسهای بارداری رو شرکت میکردم. بعد از هفته ۳۷روزی هفت تا خرما میخوردم خیلی بهم انرژی داد ودردم و آروم کرد. دوسه هفته آخر هم روزی یه ساعت پیاده روی میکردم روز زایمان هم تنفس که تو کلاس اموزش میدن خیلی مهمه و اینکه رو توپ مینشستم دردام اروم میشد توپ خیلی آرامش بخشه. بعد اصلا هم دادو فریاد نکردم که انرڗیم از دست بره در کل خیلی زایمان خوب و راحتی داشتم البته همه جوره به حرفاشون گوش دادم و هرچی گفتن همونو انجام دادم اگه ده بار دیگه هم برگردم به قبل طبیعی انتخاب میکنم.

من تو دوره بارداری خیلی مراقب بودم دکتر بموقع سونوی بموقع نخوردن قرص و .‌‌‌‌... اما تا موقع زایمان بهم نگفتن یعنی تو سونو نگفتن ک بچه ام شکاف کام و لب داره تو هفته ۴۰ رفتم چکاپ درد اصلا نداشتم دکترمم جز دکترای خوب شهر بود ی هفته بهش گفته بودم ک میخوام زودتر زایمان کنم بچه نفسم رو بند اورده گفت نه تو هفته ۴۰ وقتی سونو کرد گفت باید بستری شی بعدش ۵ ساعت بهم درد مصنوعی با شیاف و ...دادن اما رحمم باز نشد گفتن سزارین....بعد ک بچه رو نشون ندادن بهم فرداش فهمیدم ک بچه ام شکاف کام ولب داره...ای کاش از اول تو سونو بهم میگفتن شوک بدی بهم دست داد

من با تجویز پزشک بعد از ۶ ماه از بارداریم متوجه شدم دیابت بارداری گرفتم که اول بارداری ازمایش داده بودم نتیجه نرمال بود که دیابت من عصبی بود باید خیلی مراقب بود برای همین قرص تجویز کردن و تو غلبارگری دومم فهمیدم جفتم ضعیفه احتمال زایمان زود رس دارم که با کمک دکتر خوبم استراحت مطلق دادن و تحت نظر بودم مرتب سونو انجام میداد و اینکه بعد از ۷ ماه خون ریزی پیدا کردم مجبور شدم بستری شم این بخاطر ضعیف بودن جفتم بود مرتب توسط پزشکم چک میشدم فشار و قند و خون بالا و خون ریزی هم از یه طرف استرس زایمان زود رس از همشون برام بدتر بود اینو میخوام بگم دوستانی که باردار هستن اول سلامتی و ارامش خودتون مهمتر از همه چیزه چون همه ی اینا در اینده که قراره بچه دار شین روی بچه تاثیر میزاره اینو جدی میگم من بخاطر اینکه دیر متوجه بارداریم شدم و دکتر استراحت مطلق داد مجبور شدم کارمو از دست بدم خیلی ناراحت بودم مدام خودمو سرزنش میکردم الان وقتش نبود من امادگی مادر شدنو ندارم و مدام با همسرم بد خلقی و در نهایت گریه و تا صبح بیدار موندن اما الان دخترمو با هزاران شغل خوب تو ایران عوض نمیکنم وقتی دخترمو تو آغوش گرفتم تمام غصه های دنیا رو فراموش کردم و بهترین چیز بود برام وقتی تو صورت دخترم نگاه کردم انگار تمام دنیاها مال من بود .مادر شدن تجربه ی خیلی خوبیه فقط تو ۹ ما۶ بارداری ارامش داشته باشین شبا مرتب بخوابین چون وقتی کوچولون بیاد همون چیزیه که تو ۹ ماه گزروندین .به امید خدا

سلام به همه مامان های گل🌹
من بارداری سختی داشتم ولی تحرکم زیاد بود خونه مون 33تا پله داشت روزی 2تا3دفعه این پله ها رو بالا وپایین می رفتم و مدام هم خاکشیر می خوردم
کلاس بارداری می رفتم که برام خوب بود و مامای همراه داشتم
پسرمن خیلی عجله داشت هفته36دنیا اومد من هفته های منتهی به زایمان بشدت کمردرد داشتم فک می کردم طبیعی هست شب تو خواب بودم که کیسه ابم پاره شد بلافاصله به مامای همراهم زنگ زدم گفتم لباس هات رو عوض کن برو بیمارستان منم میام ساعت1:30شب رفتم معاینه ام کردن گفتن دهانه رحمم 3سانت بازشده رفتم اتاق زایمان کم کم دردها م شروع شد اما مدام سوره انشقاق نادعلی میخوندم شربت زعفران و عسل می خوردم
مامای همراهم نتونست بیاد دانشجوش رو فرستاد که خیلی عالی بود دستش درد نکنه خیلی ماساژ می داد و مدام نفس عمیق می کشیدم وچون خیلی ترسیده بودم تایم زایمان طولانی شد
بالاخره پسرم ساعت7:30صبح دنیا اومد
ماماها مدام می اومدن ومی گفتن وای چ زایمان راحتی داشتی
ولی راستش من بعد زایمان بیشتر اذیت شدم هوا گرم بود با وجود اینکه خیلی بهداشت رو رعایت می کردم عفونت کردم

تو فرایند حاملگی خیلی مهمه حرص نخوری و اعتماد به نفس بالای داشته باشید خوندن قران خیلی بچه رو اروم میکنه برای معده درد خوردن گردوی خیس خیلی خوبه به هر گفتم انجام داده نتیجه گرفته
قبل بیمارستان رفتن برای به دنیا اومدن فرشتتون حتما غذای سبک و با طبع گرم بخورید خیلی کمک به زایمانتون میکنه

من قبل زایمانم کلاس های امادگی ولسه زایمان طبیعی رو رفتم،تو کلاس ورزش میکردیم،خونه هم اون ورزش هارو تمیرین میکردم،خیلی موثر بود موقع زایمان ورزش هارو انجام میدادم دردم کم میشه ،اون نرمش هاباعث نرم شدم دهانه رحم میشد،خیلی راحت و تو مدت کم زایمان کردم،ساعت۴صبح بستری شدم۷و۴۵ صبح بچم بدنیااومد،و ماه اخر هرشب سوره ی انشقاق میخوندم،به اقام هم گفتم وقتی بستری شدم پشت اتاق واسم سوره ی انشقاق بخون😊😊

من بدون درد رفتم بیمارستان تو 41 هفته بودم.دو روز درد کشیدم با امپول فشار.بعدش چون مدفوع کرد دخترم سزارین شدم.خیلییییی خوب و راحت بود اولش درد داشت ولی تحمل درد سزارین خیلی بهتر از طبیعیه.خداروشکر میکنم که به مرحله زایمان نرسیدم چون واقعا هم ترسناکه هم درد بدی داره.کاش انتخاب رو بزارن به عهده خود شخص.شاید خیلیا طبیعی بخوان خیلیاهم سزارین.ولی حداقل هرجور باشه میگیم انتخاب خودمون بوده.

من سزارین بودم. بیشترین چیزی که کمکم کرد دوستم بهم گفت با خودت شیاف دیکنوفناک ببر و هر چهارساعت استفاده کن. خداخیرش بده. و یه نکته دیگه اینکه بهم گفت برا تخلیه بهتر روده بچه باخودت شیرخشک و ترنجبین ببر

من هفته های آخر بارداریم دست و پام شروع کرد به خارش تا حدی که بعضی جاهایش زخم شد ولی من نمی‌دونستم چیز مهمیه و ازش رد شدم.تا اینکه سرزایمان فشارم رفت بالا ودکترم فهمید که تو بارداریم مسمومیت بارداری گرفته بودم وآنزیم های کبدیم بهم ریخته بود.و اگه دکترم دیرتر فهمیده بود شاید ازبین میرفتم یا میرفتم به کما ولی زود به دادم رسید چندروز بستری شدم و با دارو خوب شدم.میخوام بگم تو بارداری هواستون به همه علائمتون باشه وسریع به دکترتون بگین

سلام من قبلش همه میگفتند طبیعی زود خوب میشی و بهتر و یک عالمه درد کشیدن واز اخر سزارین شدم بنظرم بهترین زایمان سزارین هستم و عالی هست نه به بچه اسیب میرسه نه خود مادر اذیت میشه بنظرم دوباره برگردم از همون اول سزارین میکنم

واااااااای اینقدربعضی ازدوستان بالذت تعریف میکنن دوست دارم زود تر بچم بیاد😍😍😍😍😍

سلام من ک متوسل شدم ب بی بی فاطمه سلام الله علیها و صلوات فرستادن ک دکترها اومدن گفتن تا صبح زایمان نمیکنی همین ک متوسل شدم بعداز 5 دقه دردم شروع شد و بعداز 20 دقه زایمانمو گرفتن با اینکه دوقلو بود خداروشکر مشکلی هم نداشتم .قبلش فقط خرما بخوره و بعدش هم اولین خوراکی خرما بخوره ک بچه ش صبور باشه

به نظر من باید پیش یه دکتر خوب برندمن سزارین بودم‌اما بخاطر خونریزی شدیدی داشتم دوباره بخیه خوردم یعنی هم سزارین هم طبیعی شدم دو بار رفتم اتاق عمل فقط دکتر خوب

هرچیم دکترت معروف باشه و همه بگن کارش خوبه بازم صد در صد بهش اعتماد نکن.من از هفته ۳۸ بهش میگفتم سرشو تو لگنم احساس می کنم و نمی تونم بشینم می گفت اشکالی نداره.تا هفته چهل طولش داد.شبی که خودش گفت بیا بدون درد رفتم بیمارستان.فرداش یه مامای وحشی با دو نفر دیگه ریختن رو سرم کیسه آبو پاره کردن.تازه ظهر تشخیص دادن یه جوری هست که بچه نمیاد.بعد که سزارین شدم تازه دکترم گفت سر بچه کج اومده بود تو لگن.یه سونو میکرد می فهمید بیخودی این همه من و بچه اذیت نمیشدیم.

من‌ سزارین‌ کردم، عملم‌ خیلی‌ عالی‌ بود همون‌ شبم‌ خودم‌ خیلی‌ راحت‌ را ه‌میرفتم‌ بدون‌ اینکه‌ درد داشته‌ باشم‌ واقعا سزارینم‌ عالی‌ بود، وهیچ‌وقت‌‌ حاضر نیستم‌‌ طبیعی‌ زایمان‌ کنم، مگه‌ از جونم‌ سیر شدم

منم ۱۳ساعت دردطبیعی روکشیدم ۹سانتم بازشدم ولی نشدتواناییشونداشتم دکتراهم میگفتن تواشتبا زورمیزنی واقعامن نمیفهمیدم ینی چی اشتبازورمیزنم.بعد۱۳ساعت بردن سزبیحس کردن راحت شدم اصاهیچی مث سزخوب نیس ادم یه روزاول دردشه تاده روزبخیه هاتوبکشی خوب میشی دیگه.

من چندروزقبل اززایمانم مرتب تخم شوید میجوشوندم میخوردم و خیلی هم ازپله بالاوپایین میرفتم دهانه رحمم هم زود بازشد و زیاد هم دردنکشیدم

سلام.بنظرمن زایمان طبیعی خیلی وحشتناکه .کسی به من نگفته بود که انقدرررررزیاد درد داره.من12ساعت درد کشیدم خیلی بده سزارین بهتره

من خودم به شخص زایمانم سخت بود.چون بچم۴کیلو بود متاسفانه فرصت سونو نبود.فقط نفس های عمیق.زور دادن های خیلی خوب که انگار میخواید مدفوع کنید.خیلی ببخشید البته.جیغ و داد نزدن.من گرمی نخوردم اصلا که بچمم زردی نگیره.نگرفت شکر خدا.درحد خیلییی کم.پیاده روی زیاد درماه نهم کمک میکنه.دوش آب گرم موقع زایمان و درد خیلی خوبه.مادر یا همسرت کنارت باشه فوق العاده س.

سلام تو زایمان طبیعی همینطور که دوستمون گفتن جیغ داد بدتر روند زایمان سختر میکنه من خودم تا میتونستم تو 4ساعتی که درد داشتم صلوات سوره والعصر نادعلی خوندم تاجایی که که ممکن بود جیغ داد خودمو حفظ کردم نفس عمیقی کشیدم واین که ی هفته مونده بود وقت زایمانم زیاد پله بالا پایین کردم روزی دوسه بار دوش آب گرم میگرفتم خداروشکر زایمان راحتی هم داشتم انشاالله که همه مامانا زایمان راحتی داشته باشن

سلام من خودم طبیعی زایمان کردم پیاده روی خیلی تاثیر داره برای اینکه دهانه رحم زود تر باز بشه من خودم از ساعت 7 صبح تا 11 پیاده روی کردم بعد که دردام بیشتر شد نمیتونستم پیاده روی کنم اما همونم خیلی تاثیر داشت و دوم نفس عمیق و دم وبازدم خیلی بهم کمک کرد و باعث شد دردام کمتر بشه امیدوارم هر کی نی نی داره راحت زایمان کنه

فقط توصیه من اینه تا درد نگیرتتون نرین بیمارستان به تاریخ هایی که توی سنو و دکتر میگن توجه نکنین ...کار خدا رو نمیشه دقیق حدس زد ....الکی هم نگران نشید که از تاریخش گذشته ....من ٥ روز بخاطر همین تو بیمارستان الاف شدم ازبس سرم فشار بهم زدن ..اخر هم سزارین شدم ...بزارین راحت تو خونه دردتون که شروع شد بد برین موارد زیادی توی زایشگاه دیدم که یه ساعته زایمان کردن ...معمولا بارداری های اول استرس زاست ...نگران هیچی نباشید و به خدا توکل کنید

من دوتا زایمان به روش سزارین کردم اولی خیلی راحت بود .ولی دومی بعد زایمان وقتی بعد ۱۰روز میخواستم برم بخیه رو بکشم پرستار بخش گفت دکترت شیفت نیست برو ۳روز دیگه بیا .
کسی هم بهم نگفته بود اگه بیشتر بمونم به مشکل برمیخورم .
متاسفانه ۳روز بعد که رفتم بخیه توی گوشتم گیر کرده بود دکترمجبور شد بعضی از جاها رو بوسیله پنس باز کنه تا بتونه نخ بکشه بیرون .این کار به اندازه یک زایمان دیگه درد اور و سخت بود😔😔😔😔تا ۲ماه بعد هم جاهایی که بازشده بودن زخم بودن و ترشح پس میدادن .
وقتی میگن بعد ۱۰ روز بیاین حتما سر ۱۰ روز بازش کنین بخیه رو .وگرنه مثه من باید عذاب بکشین😢

فقط میدونم خیلی سخت بود ولی الان راضیم چون دردسرای بعدی زایمان سزارینو نداشتم

سلام من دوروز زایشگاه بودم بدونه هیچ دردی من تو ۳۸ هفته زایمان کردم بخاطر اینکه بچم وزنش کم بود خون رسانیش ضعیف بود ولی موقع درد چرخش کمر خیلی کمک میکنه فقط نفس عمیق بکشیددوشه اب گرمم خیلی خوبه همراش چرخش کمر خیلی کمکم کرد وقتی دردام شروع شد با کمک چرخش کمر زیر اب گر م همش ۳ ساعت طول نه کشید که زایمان کردم که ایشالله هیچ کی تو اون راه نمونه همه به سلامتی زایمان کنن

من سر زایمانم با اینک 6 سانت باز بود رحمم استپ کردم و تا فرداش طول کشید من یه اشتباهی ک کردم وقتی ماماها شیفتشون عوض شد از اون کسی ک داشت معاینه میکرد پرسیدم چند سانتم گفت 9 ازش درخواست کردم کیسه ابمو پاره کنه و اونم پاره کرد بدون اینک توضیحی ب من بده بچه ها دردش صدمراتب بدتر از قبل شده بود جوری ک داشتم غش میکردم و حالم بد شده بود ...

سلام من هفته اول که فهمیدم باردارم متاسفانه اپاندیسم عود کرد و با کلی اذیت و ناراحتی و کم کاری دکترها بلاخره تشخیص دادن که باید عمل بشم و ازم رضایت سقط گرفتن چون هنوز قلب پسرم تشکیل نشده بود ولی به لطف خدا روز بعد عمل که منو بردن سونو برای فهمیدن وضع جنین قلب پسرم تشکیل شده بود😍بخاطر همین از زایمان طبیعی میترسیدم ولی هفته اخر که برای معاینه پیش دکترم رفتم بهم اطمینان دادن که راحت میتونم زایمان طبیعی کنم و ماه اخر چون دفع پروتیین وفشار بالا داشتم کیسه ابم زودتر از موعد تو خونه پاره شد و وقتی برای چکاپ رفتم دستور بستری دادن و من همونجا مامای شخصی گرفتم که خیلی خیلی عالی بودن و اجازه نمیدادن کسی جز خودشون معاینه ام کنه و هر یه ربع زیر دوش اب گرم کمرم رو ماساژ میدادن و من هم روی توپ همش در حال بپر بپر و قر دادن بودم همین باعث شد هیچ دردی رو متوجه نشم و با سه تا زور قوی پسرم بدنیا اومد و من زایمان راحتم رو مدیون مامایی هستم که گرفته بودم و توصیه میکنم خانمایی که قصد زایمان طبیعی دارن حتما یه مامای ماهر و کار بلد انتخاب کنن

خانم های گلی که میگن طبیعی به درد نمیخوره وهمش درده ، خواستم بهتون اطلاع بدم باید اصول زایمان طبیعی رو طی کنی تا بتونی زایمان خوبی داشته باشی ،
نمیتونی همینطور تا لحظه زایمان توی خونه استراحت کنی و فکر کنی میتونی زایمان طبیعی خوبی داشته باشی ،البته ناگفته نمونه که نظر پزشکتون در ارجعیت قرار میگیره که آیا زایمان طبیعی به بدن شما سازگاره یا نه
ورزش کردن بعداز ماه ۷برای زایمان طبیعی واجبه
من خودم علاوه براینکه در تمام طول بارداریم پیاده روی و فعالیت درسی زیادی داشتم از ماه ۷به بعد روهم شب ها ورزش میکردم و خداروشکر زایمان طبیعی خیلی خیلی خوب و رویایی داشتم ویک چیز دیگری که در روند زایمان خیلی ماثره داشتن یه مامای همراه ماهره که واقعا یه امیدی برای یک زائو

من درد نداشتم و از موقعه زایمانم میگذشت و داشت خطرناک میشد بیمارستانای دولتی که میرفتم ففط معاینه لگنی میکردن که واقعا بد بود هرکس میومد دستشو میکرد داخل بچم تپل بود و دهانه رحمم اصلا باز نشده بود میگفتن لگنتم کوچیکه اما چون بیمارستان دولتی بود اصرار داشتن باید طبیعی باشه و اصلا زیر بار سزارین نمیرفتن خودم میدونستم سز میشم یه حسی بهم میگفت انقد که معاینم کردن روز اخر دیگه لکه بینی داشتم و بازم از درد خبری نبود
بخاطره همین رفتم بیمارستان خصوصی و اونجا سریع برای سزارین اماده ام کردن و عالی بود با یه دکتر که قبلا باهاش حرف زده بودم وقت گرفتم ساعت 9 رفتم و ساعت 10رسیدیم برای سزارین اصلا طول نکشید و من هیچی حس نکردم یکم میترسیدم ولی موقه عمل باهام حرف میزدن و خیلی از استرسم کم کرد
نیم ساعتم طول نکشید و ساعت 10و نیم پسرم به دنیا اومد بعد از عمل شدید سردم شد با اینکه پتو سه تا روم بود میگفتن عادیه بخاطره بیحسیه بعد از عمل سه بار اومدن شکمم و فشار دادن دردش وحشتناک بود و من نمیدونستم وگرنه میگفتم تو اتاق عمل فشار بدن بعد از سز میگن باید راه بری اونجا هم دردش بده ولی از طبیعی بهتره یه دختره که اونجا طبیعی بود میگفت کاش سز بودم با اینکه خدمات دهی و دکترش خوب بود
و اینکه من نمیدونستم وسیله باید چی ببرم لیوان و دمپایی نداشتم که بعدا همراهم اورد وسیله هاتونو باید کامل ببرین
و بعد از سزارین نفخ شدید داشتم که میگن همه این جورین و باید عرق نعنا زیره زیاد بخورین وگرنه دردش وحشناک میشه
کلا از من میشنوید اگه میدونید سزارین میشید درد طبیعی الکی نکشید

دکتر به من گفت روغن گرچک بخور بیا رفتم گفت دو سانت باز شدی خودش کیسه ابمو پاره کرد یه روز درد کشیدم ده سانتم باز شدم ولی بچه پایین نیومد اخرم سز شدم
مادر شوهرم میگفت شکمم پایین نیومده به وقتش مونده نمیدونم چرا دکتر عجله کرد به نظرم اگه طبیعی میخواید تا دردتون نگرفته نرید

من سزارین بودم .پمپ درد خیلی خوب بود واین دفعه از زایمان قبلیم خیلی بهتر بود . تو اتاق عمل به انتخاب خود بیمار وصل میشه اثرات بیهوشی خیلی کم میکنه .

من هفته ۳۴سزارین شدم وخیلی راضی بودم فقط سردردای شدید گرفتم که باید حداقل روزی بیست لیوان مایعات میخوردم تا سردرد نگیرم هرکس خواست سزارین کنه پیشنهاد میدم یه فلاسک چایی و یه فلاسک نسکافه بزاره کنارش و هر ده دقیقه یه لیوان بخوره

من 3ماهه سوم بارداریمو فقط دنبال اینکه سزارین بشم دویدم و اخرشم موفق شدم و اصلا اصلا به هیچ وجه هم پشیمون نیستم خیلی راضیی بودم خداییش بیمارستان دولتی ام سز شدم فقط چندروز درد داری بخاطر جای بخیه ها که خوب مراقبت کنی حله چون انقد شنیدم که حین زایمان طبیعی مشکل واسه بچه پیش اومده خداروشکرمیکنم که سز شدم و همش برام خاطرات خوبی شد اتاق عمل و روزایی که بستری بودم فقط حرف دکترمو گوش ندادم که گفت 12ساعت بعد عمل اصلا سرتو تکون نده سردرد وحشتناکی گرفتم که تو کل عمرم نگرفته بودم اگه به امید خدا سز شدین حتما این نکته رو رعایت کنین

سلام به همگی من از زایمانم راضی بودم وکلا ۴ساعت دردکشیدم تا دخترم بدنیا بیاد،من یک ماه اخر دکترم گفته بود هفته ای یک گرم زعفران دم بکنم بخورم،تخم کتان دم کنم بخورم،روغن کرچک بخورم،ورزش هایی که داشتم ماه اخرفرق داشتن ورزش حین زایمان بود با توپ انجام میدادم روزی ۳ساعت روی توپ خرکت چرخش کمر،پیاده روی،پله خیلی بالا وپایین میرفتم وهفته آخر خیلی روی توپ میپریدم بالا وپایین وروغن کرچک خوردم تا یهو دردم گرفتم ورفتم بیمارستان،تو بیمارستان هم به کمک ماما همراه ورزش های حین انجام دادم و زایمان کردم

سلام من چیزی که ب فرایند زایمان طبیعی کمکم کرد پیاده روی.خوردن خرما.کاچی.گل گاوزبان 5لیوان.راه رفتن.سوره انشقاق.که فوق العاده بودن.وبالا پایین کردن روی توپ بزرگ که باعث شددهانه رحمم 6سانت بازبشه.من درداموتوخونه کشیدم بعدرفتم بیمارستان.نفس عمیق خیلی کمک میکنه اصلا جیغ ودادنزنین فقط با نفس کشیدن باعث میشه زایمانتون راحتتربشه.معذرت میخوام چطوری میخواین جیش کنید همینطوری موقع زایمان فشار بیارین ب خودتون بچه زودتر میاد منکه خداروشکر باهمین روش ها زایمان راحتی داشتم.

سلام به همگی
اول اینکه من از زایمان خیلی میترسیدم چه طبیعی چه سزارین از بس از همه بد شنیده بودم
وقتی وارد هفته ۲۰ بارداری شدم تو کلاسای آمادگی زایمان شرکت کردم و میتونم بگم ۱۸۰ درجه نظرم عوض شد. فهمیدم که عمده ترسم به این دلیل بود که نمیدونستم قراره چی بشه و اینکه اطلاعات خوبی از کلاسها بدست آوردم. نرمشهایی که انجام میدادیم و تمرینات تنفس خیلی عالی بودن. وقتی وارد هفته ۳۸ شدم شروع کردم پیاده روی روزی ۱ ساعت راه میرفتم چون برای معاینه آخر دکترم گفت سر بچه بالاست و باید پیاده روی داشته باشی
از پله هم بالا و پایین میرفتم تا اینکه هفته ۳۹ تموم شد و فردا صبحش من دردایی مثل پریودی داشتم شروع کردم به زمان گرفتن و دیدم بله دردا منطم هستن و هر ۲۰ دقیقه تکرار میشن. میدونستم که هرچی دردا رو تو خونه بتونیم تحمل کنیم بهتره اما حدود ۱/۵ بعد کیسه آبمسوراخ شد و آب گرمی ازم خارج شد منم به ماما خصوصیم زنگ زدم و ایشون گفت که برم بیمارستان. دوش گرفتم و رفتیم بیمارستان. دیگه دردام شده بود ۵ دقیقهیکبار ولی شدتش مثله پریود بود. معاینه شدم ۳ سانت بودم و بستری شدم. مامای خصوصی خیلی کمکم کرد و تکنیکا رو یادم میاورد و منم انجام میدادم تنفس و حرکت سجده و دوش آب گرم و ...
اصلا جیغ نمیزدم فقط از گاز انتونکس استفاده کردم و با تنفس خودمو کنترل میکردم. خدا رو شکر هم دکترم بموقع اومد و زایمان کردم و بعدش تمام دردا یادم رفت اما چون خیلی اهل خورن گوشت نبودم و متاسفانه الانم نیستم بخیه هام باز میشدن و یکم سر این اذیت شدم.

من خودم میخواستم طبیعی زایمان کنم از ماه اولم کلی کلاس یوگا و ورزش بارداری رفتم
هغته ۳۷ کیسه ابم پازه شد رفتم بیمارستان محب کوثر ساعت ۱۲ رفتم تا ساعت ۴ بعداطهر فرداش جمعه درد کشیدم دردی وحشتناک شوهرمم بود اما واقعا نتونست کمک خواصی کنه کیسه اب گرم و دوش حمامم از دردام کم نکرد انقدر منو نبردن سزارین که قلب بچه ام نامیزون شد بعد ترسیدن رفتم سزارین راحت زاییدم ۲۰ دقیقه طول کشید پسرم بدنیا اومد
واقعا طبیعی برای بعضی بدنها جواب نمیده
اپیدورالم کردم همون کلی زایمانمو عقب انداخت از دردهامم فقط ۴۰ دقیقه کم کرد بعدش دوباره درد شروع شد
اگه برگردم به عقت حتمااااا سزارین میکنم مثل خانوم میرم میزام میام والا بخدا خاطره بدی شد برام زایمانم

سلام مامانا من سز شدم چون بچه خوشگلم عجله داشت واس دسشویی توی شکمم دسشوی کردچون ی هفته از وقت زایمانم رد شد بهداشت نامه داد که برم بستری بشم ولی من بستری نشدم الان خیلی پشیمونم چرا نرفتم امپول فشار نزدم دو روز درد زایمان کشیدم اخرم سز شدم خیلی دوس داشتم طبیعی زایمان کنم

وقتی زور میزنی ها اصلا داد نزن فقط زور بزن هر چی گفتن به اون عمل کن فقط صلوات بفرس موقع زایمان هیچی هم نخور میگن اینو بخور اونو بخور که زایمانت راحت باشه همش دروغه برایه مادر شدن درد لازمه زایمان طبیعی درد خودشو داره ولی بچتو میبینی همه چی یادت میره من زایمان طبیعی داشتم درداش سخت بود ولی بعد زایمان خیلی راحت بودم موقع زایمان صلوات و صوره توحید بخون به حضرت زهرا هدیه کن زایمانو راحت میکنه

وای به منم آمپول فشار زدن دردم اومد چه دردی وای نگو خودمم نمیدونستم چطور زور بدم 😃😃هی ماما میگفت زور بده منم از درد داشتم دست زنداداشمو گاز میگرفتم پیشم بود خیلی بد بود ولی در کل یک ساعت نیم درد کشیدم متین متولد شد😍😍😍😍 بعد دیگه یادم رفت همه چیو ...به بخیه هاتون هم عسل طبیعی بزنید واقعا زود خوب میکنه 😷😷😷😷

ورزش بارداری و پیاده روی و آرامش خیلی مهمه که من هیچ کدومشو انجام ندادم اخه7ماهه باردار بودم پدرم ب رحمت خدا رفت ی جورایی افسرگی گرفتم دوماه اخر فقط تو خونه وتنها و کسل بودم ولی ای کاش پیاده روی میکردم تا اینقدر درد نکشم خیلی درد کشیدم دهانه رحمم باز نمیشد خیلی سخت بود اما وقتی دخترم ب دنیا اومد صورتشو گذاشتن رو قلبم همه رو فراموش کردم حتی افسردگیم هم تموم شد خدایا نعمت مادر شدن نصیب همه ی خانمها بکن

روز زایمان دکترم نیومد و به همین خاطر بیمارستانم پذیرشم نکرد،مامانایی که میخوان بیمارستان خصوصی برن حتما قبلش از مسئولیت پذیری پزشکشون مطلع بشن

من تو ۳۵ هفته زایمان کردم و کلی هم درد طبیعی کشیدم ۶ سانت باز شدم بعد ک زنگ زدن به دکترم اومد معاینه کرد تاره فهمید ک رحمم دوشاخه و باید سزارین بشم برای همینم زود دردم گرفته بود رحم دوشاخ زایمان زود رس میاره یا سقط بازم خداروشکررر دکترم گفت خدا خیلییی رحمم کرد

بنظرم حالت چهار دست و پا و سجده خیلی تو فرآیند زایمان کمک میکنه،،و جیغ نزنید که همه انرژيتون گرفته میشه،و ماساژ پرينه رو حتما انجام بدین بخیه نميخوريد،همچنین ماساژ دادن کمر ک خیلی عالیه،خصوصا با روغن اسطوخودوس،،

خرما چون گرم هستش خیلی خوبه وقت زایمانت بخوری ،مخصوصا ریختن اب گرم روی پاهات،واقعا زایمانم راحتر کرد،...

سلام من ۲۳سالمه۱۸سالم بودازدواج کردم بعدچندسال تصمیم به بچه دارشدن گرفتیم تااینکه فروردین۹۷باردارشدم زایمان من طبیعی بودمن خیلی میترسیدم ازطبیعی چون فکرمیکردم نمیتونم ازپسش برمیام دکترم قبول نکردسزارین چون دخترم ریزبود۳۷هفته بودم وقتی رفتم دکترم برای معاینه دکترم گفت بهتره۳۸هفته معاینت کنم چون وقتی مامعاینه میکنیم ممکنه کیسه ابت پاره شه خلاصه اونروزمعاینه نشدم بعدازاونم رفتم دکترتیروئیدکه چک بشم همون شب وقتی میخواستم بخوابم حس کردم بی اختیارازم اب میاداول برای خودم نذاشتم بعددیدم شدت داره نمیتونستم کنترلش کنم شوهرموبیدارکردم هول شده بودیم😂گازشوگرفتیم رفتیم بیمارستان معاینه شدم گفتن بله کیسه آبت پاره شده بستری شدم مادرموابجیم شهرستان بودم بهشون زنگ زدم ساعت۴صبح راه افتادن۸تهران بودن😍چندبارمعاینه شدم سخت بودازمعاینه بیزارم😅ازنزدیکای ظهردردام شروع شدتاساعت۶غروب زایمان کردم دکترم واقعاااااعاااالی بودکنارم بودوتشویقم میکردخواهرم تااخرین لحظه کنارم بودماساژ میدادکمرمواخه شوهرم تحمل نداشت منوتواون حال ببینه😊وقتی گفتن بریم اتاق زایمان بال دراوردم وقتی رفتم روتخت بادویاسه تازوردخملم اومدانگارابورواتیش ریختن نه دردی نه چیزی خییییلی خوب بودواااااقعااااحس زیبایی بودممنونم ازدکترم که نذاشت سزارین شم وممنون ازبیمارستان آتیه که کادرشون مهربون وباحوصلن🤗من بادردام فقط دسته تختومیگرفتمونفس عمیق میکشیدم راه میرفتم خیلی حس خوبی بودبرای همه یارزومندان این حسومیخوام😗😗😘😘😍😍😍

اونایی ک سزارین میشن حتما از پمپ درد استفاده کنین.خیلی خوبه.درد و خیلی کم میکنه.

مرکزبهداشت ک میرین برا نراقبت ها از ماما اونجا بپزس راهنماییتون میکنه

من خودم که از زایمان میترسیدم اما کلی فیلم زایمان دیدم و کلاسهای بارداری هم میرفتم وباعث شد که ترسم بریزه باید خونسرد باشی و خودتو نترسونی اما سر بخیه زدن یک ساعت تمام طول کشید و پاهام درد گرفته بود سر شده بود زایمانمم طبیعی بود

سلام مامانها خوبید من امروز رفتم سنو ۳۲ هفته دادم سر جنین ۲ هفته بزرگتر نشون میداد گفتم ببینم شما تجربه ای دارید تو رو خدا کمکم کنید خیلی نگرانم

سلام من ۵ هفته هستم پهلوی چپم خیلی درد میکنه مشگل سر چیه

کسی روغن کرچک استفاده کرده و اکر استفاده کردین بچتون سالم به دنیا امده یعنی ضرری نداشته برای جنین تون

تصویر

سلام مامانای عزیز من ۱۱ روزه زایمان طبیعی کردم وقتی میرم دستشویی ادرار احساس میکنم رحمم داره میادبیرون خیلی درد میکنه بع نظرتون عادیه

منم دوست دارم بدونم زایمان اولمه واقعا سواد خوبی بود

سلام من طبیعی زایمان کردم ساعت 2 شب از خواب بیدار شدم و لک دیدم و رفتم بیمارستان ولی درد نداشتم اول که دکتر اومد دعوا کرد چرا زود اومدی انقدر که ریلکس بودم بعد که معاينه کرد گفت دهانه رحم ۵ سانت باز شده و تا یک ساعت و نیم بدنیا میاد ولی من تا 5 اصلا درد هم نداشتم و دکتر گفت بچه درشت کمی طول می کشه و از 5 دردام شروع شد 6 و 15 دقیقه هم بدنیا آمد 3کیلو و 600 گرم بود و 2 بعد از هم خونه بودم کلا 12 ساعت بیمارستان بودم خيلي خوب بود دکتر بخاطر رفتار اولش ازم معذرت خواهی کرد و گفت فکر نمیکردم تو همچین وضعیت باشی و ریلکس

من زایمانم سزارین بود خیلی راضی بودم

خواهر من که زایمان کرد و دو روز نگهش داشتند، هیچکی نمی اومد هر از گاهی وضعیت نوزاد رو چک کنه. بچه دو روز خیس عرق بود. توی پوشکش هم انگار رنگ نارنجی ریخته بودند. رفتم به دکتر اطفال گفتم، گفت یا دمای اتاق زیاده، یا بدن بچه کم آب شده، و یه چیزی از کلیه بچه آزاد میشه و بهش میگن ادرار نارنجی. خلاصه دمای اتاق که زیاد بود و بخاری روشن بود، تنطیم کردیم بین بیست و چهار، تا بیست و شش درجه سانتیگراد. شیر خشک کمکی هم به بچه دادیم، چون کم شیر می خورد

و کسی به ما نگفت که سینه مادر نباید سفت بشه. هر وقت سینه سفت شد، معنیش این نیست که خوبه و شیر داره. معنیش، موندن شیر توی سینه ست که خوب نیست و مادر دچار تب و لرز میشه. و خواهر من سه روز دیگه دوباره بستری شد، برای تب شیر

سینه وقتی نرمه هم، شیر داره. سینه ی سفت یعنی شیر مونده تووش و باید دوشیده بشه

من اصلا قرار نبود زایمان کنم اما کیسه آبم سوراخ شد مجبور شدم بدم بیمارستان بستری شدم گفتم دهانه رحم ۳رسانت بازه اولش استرس گرفتم می ترسیدم یه کم درد نداشتم ۷،۸ ساعت همینجوری بودم تا آخرش دکتر گفت یاید سزارین بشی بخاطر بالا بودن ضربان قلب بچه ته دلم خوشحال شدم ولی بازم استرس داشتم ولی در کل زایمان طبیعی بهتره من بعد زایمانم اینقدر درد کشیدم که خدا میدونه اصلا از درد نمیتوستم بشینم راه برم بچمو شیر بدم .....

من سزارین‌شدم ب خواسته خودم و اگه هزاربار دیگه ام برگردم ب موقع زایمانم بازم میگم سزارین چون موقع عمل اصلا دردی حس نکردم و کاملا ب هوش بودم و همه چیو میفهمیدم فقط از کمر ب پایینم سر بود بعد عملم پمپ درد شوهرم گرف بازم هیچ دردی حس نکردم‌فقط تا ۲-۳روز موقع بلند شدن نشستن جای بخیه ها درد میکرد ک خیلی کم بود

سلام من طبیعی بودم ، فقط به لحظه ای که قرار بود دخترم رو بزارن روی شکمم فکر میکردم و تا میتونستم همکاری میکردم ، زیاد سخت نبود ، ولی اگه یه بار دیگه بخوام بچه دار بشم اصلا نمیرم بیمارستان دولتی ، چون نخ بخیه هاش افتضاح ، بعد هفت روز تمام بخیه هام باز شد دوباره رفتم بیمارستان بستری شدم که بخیه زدن میگی از اول نمیتونن از نخ خوب استفاده کنن ، ولی طبیعی خیلی خوبه چون لحظه به لحظه ی اومدن نوزاد رو کامل حسش میکنی

خانم های عزیز همه چیز به شانستون و البته دکتر و بیمارستانتون بستگی داره .من دوران بارداریم عالی بود نه ویاری نه دردی نه مشکلی هیچی یعنی همه میگفتن تو بارداریت عالیه زایمانتم حتمن عالی خواهد بود من حتی اضافه وزن خودم پیدا نکردم وزنم فقط واسه بچم بود سونو ها عالی بود هم قدش هم وزنش .رفتم بیمارستان مادرو کودک شیراز و دکتر تواضع خدا الهی خیر به دکترم نده هر روز دارم پشت نمازم نفرینش میکنم .تاریخ زایمان من رو زود زد و من ۴ روز تو بیمارستان بستری شدم بدون هیچ دردی و فقط با آمپول فشار ۳ روز تو بیمارستان تا آخر کیسه آبم پاره شد و ۲۴ ساعت درد خیلی زیادی کشیدم و آخر کار هم گفتن بچه سرش چرخیده سزارینم کردن حتی یه سر دکتر به من نزد تو این چند روز فقط هر دوزش پول تخت گرفتن ازمون .بعدش هم تا ۴۰ روز درد و بدبختی و خونریزی و افسردگی و حال بد انشالله هیچ کس تجربه من رو نکنه .فقط خواهرانه میگم تا دردتون شروع نشد به حرف دکتراتون نرید بستری بشید بزارید همه چیز به روال طبیعی پیش بره انشالله همتون سالم و سلامت برید ببمارستان و بادرد کم بچهاتوت رو بغل کنید

سلام مامانای گل من هرچی میرفتم دکتر میگفتن هنوز برا زایمان وقت داری تا ۴۲ هفته پس عجله نکن خودم ۴۰ هفته و۵ روز رفتم سونو دادم که بهم گفتن اب اطراف بچه کم شده وباید فورا بری زایشگاه بعدشم زود به مامای خوصوصیم زنگ زدم گفت بیا زایشگاه ومنم رفتم وهمونجا بستری شدم وزودشروکردن به سرمو وصل کردن وکمک به زایمونم من که واقعا از ماما خصوصی راصی بودم وعالی بودن یعنی اگه نبودن نمیدونستم چی ها میکشیدم واز ساعت ۹ شب کیسه ابمو پاره کردن ویکسر درد داشتم تا ساعت یک و۲۳ دیقه که گل پسرم به دنیا اومد وهمیشه همیشه میگفتم زایمانم باید طبیعی باشه وفک میکردم راحت باشه ولی با اون دردهایی که کشیدم فک نکن هیچوقت دوباره بتونم طبیعی زایمون کنم بهش که فک میکنم ترس همه وجودمو میگیره با این وجود بازهم از سزارین خوشم نمیاد ولی درداونم خیلی زیاده 😊😊

یه سری چیزها را همه توصیه میکنن بهمون تو باردتری یا از طریق کلاس های بارداری آشنا میشیم مثل پیاده روی و خوندن بعضی سوره ها مثل انشقاق و ... به نظر من حتما پزشک یا ماما همراه داشته باشید چون خیلی زیاد بهتون کمک میکنن اوایل که درد شروع بشه که با یکسری حرکات ورزشی و ماساژ کاملا درد اروم میشه. و یه چیزی که من ازش میترسیدم و هیچ کس هم نگفته بود و خیلی هم به نظر خودم مهمه اینه که همش با خودم میگفتم دهانه رحم باز میشه اینقدر درد داره پس بچه که میخواد بیاد بیرون دردش چه وحشتناکه و میترسیدم زور بزنم ولی وقتی دهانه رحم باز شد دردها به شدت کم میشن و اومدن بچه هم تقریبا اصلا احساس نمیشه درد فقط تا وقتیه که دهانه رحم باز بشه پس خیلی راحت بعدش زور بزنید تا بچه بیاد و درد هم نداره

من همیشه فکر میکردم درد زایمان از ۴۰ دقیقه شروع میشه ولی من از اول فاصله دردام ۵ دقیقه بود تا ۲۴ ساعت همینجوری بود اولش ترسیدم که فاصله اش کمه ولی بعدش متوجه شدم این مدل هم عادیه و نباید نگران شد.
برای کاهش درد هم ریختن آب گرم روی شکم و کمر خیلی آرومتون میکنه.چرخش کمر و چپ و راست کردن کمر هم درد و آرومتر میکنه.
زایمانمم سخت بود چون بچه درشت بود ولی شکمم نشون نمیداد تو دو هفته آخر رشدش خوب بود و زایمانم سخت فقط اگه بچتون درشته به ماما یا دکترتون بگید موقع زور زدن سوراخ باسنتون و بگیرن که نزنه بیرون بشه بواسیر من که از این جهت اذیت شدم فقط بقیش یادم رفته الان
به آخرش بیشتر فکر کنید که بچتو بدن بغلت عشق میکنی و همه چی یادت نیره

منم خیلی زایمان سختی داشتم بچم درشت بود باید سزارین میشدم اما به زور طبیعی زایمانم کردن مرگو جلو چشمم دیدم خیلی سختی کشیدم و بخیه هام زیاد بود ۲۵ تا😨خدا ازشون نگذره که ب خاطر پول گذاشتن انقدر زجر بکشم فقط سزارین خوبه هرچقدم پول بدید باز می ارزه
آخرش مامانم با رئیس بیمارستان حسابی دعواش شد😐

من نمدونستم کیسه اب چجوری پاره میشه وقتی پاره شد ایقد ترسیدمو جیغ زدم😂😂😂

جیغ داد الکی نباید کرد از نفس های عمیق متعدد استفاده باید کرد.منکه خودم فقط یه مفاتیح برداشتم هرچی سوره بود فقط میخوندم نفس عمیق خیلی موثره بهم خیلی کمک کرد

من سزارین داشتم. خیلی هم راضی بودم. بیحسی از کمر داشتم. به نظرم بهتر از بیهوشی عمومی است. چون می تونید به بچه شیر بدهید. بعد از عمل هم نه درد داشتم نه عفونت و نه هیچ مشکل دیگری.
مهم اینه که چه طبیعی چه سزارین شما دکتر و بیمارستان مناسبی را انتخاب کنید. اگر طبیعی دوست دارید باید ماما و بیمارستانی را انتخاب کنید که تعداد زایمان بالا و با رضایت بیماران بالا باشد. اگر سزارین انتخاب میکنید سرعت عمل دکتر مهم است. هر چه سریعتر عمل کند شانس عفونت میاد پایین. تبحر متخصص بیهوشی هم مهم است. اگر سزارین انتخاب میکنید هرچه دیرتر انجام بدهید که بچه کامل تر باشد اینطوری بهتر شیر میخورد و راحت تر است.

وقت زایمانم بود ولی درد به سراغم نمیومد یه شیشه روغن کرچک خوردم نیم ساعت پله بالا پایین کردم هم دردم گرفت هم باعث شد کیسه آبم پاره بشه روغن کرچک باعث میشه قبل از زایمان کاملا روده ها تخلیه بشه

سلام
هفته آخر کم کم دمنوش گل گاو زبان و عرق رازیانه مصرف بشه زایمان و راحت میکنه و ماه آخر انجیر خشک و خیس کن بخور همین طور تخم شربتی که آب بدنت کم نشه
حمام هم ایستاده و کوتاه باشه اما ورزش تنفسی زیر آب فراموش نشه آرامش بخشه
موسیقی ملایم و لذت بردن از حرکت های محکم و تند زندگیت که قرار ببینی
برای رفتن به بیمارستان شربت شیره یک شیشه آماده کن که اگر طبیعی بود دلت ضعف نره اگه سزارین وقتی به خوردن شدی کمی بخوری
خرما هم همراهت باشه
بعد زایمان اگر سزارین بودی برای اینکه شکمت و زیاد فشار ندهند صبح وقتی تونست کمی تکون بخوری بهتر راه بری با کمک کسی هم درد دارد اما میده خیلی شکمت لخته توش نمی مونه و کم کم اروم میشه دردش
بعد سعی کنید تا 1 هفته حداقل عیادت و دید و بازدید و شلوغی دورت نباشد تاسر درد نگیری بودن مادرها خوب برای کمک اما بهتر سرزدن ها بعد چند روز باشه که سرحال و با انرژی باشی همینطور دچار سردرد و خستگی نشی
به امید خدا همگی روزهای خوبی رو تجربه کنند

من بی حسی نخاع داشتم.توی اتاق عمل سرمو تکون دادم.بعدش به طور وحشتناکی شونه هام و پشتم درد گرفت.یکی دو روز بعدشم سردرد بدی گرفتم.هنوزم بعد از یک سال و تیم گردن درد دارم

سلام، اگر تو جریان درد کشیدنم یه نفر بود که کمرم و ماساژ میداد خیلی دردم کمتر میشد، اگر میدونستم حتما مادر یا همسرم و میگفتم کنارم باشه،

من خیلی پیاده روی داشتم ولی برای زایمان طبیعی راحت باید هفته های آخر نزدیکی بیشتری داشت و ورزش پرینه رو حتما انجام داد.من بخیه زیاد خوردم و خیلی اذیت شدم

من سزارین شدم چون طبیعی اصلا دوست نداشتم ولی خیلی راضی بودم اصلا چن ساعت اول که حسی نداره فقط شب اول وقتی باید راه بری درد داره که اونم فرداش خیلی خیلی دردش کمتر میشه ک من زیاد اذیت نشدم فرداش راه افتادم خداروشکر البته من ب دست دکتر خیلی اعتقاد دارد ک بعضیا دستشون واقعا سبکه

من نصفه شب کیسه آبم پاره شد و خونریزی وحشتناکی داشتم، متاسفانه با اینکه تمام کلاس های بارداری رو شرکت کرده بودم در این باره اطلاعات نداشتم و نمیدونستم باید با آمبولانس برم بیمارستان،. من پارگی جفت یا دکولمان برام پیش اومده بود و این اتفاق برای مادر و جنین خیلی خطرناکه، الحمدالله ک بخیر گذشت

سلام خانوما من زایمان اولم خیلی میترسیدم وفقط به سزارین فکرمیکردم وقتی دردم گرفت اول یه دوش آب گرم گرفتم بعدرفتم بیمارستان گفتن بروسالن زایمان وقتی رفتم دیدم یکی داره زایمان طبیعی میکنه همونجا فشارم افتاداومدن سرم وصل کردن بعدهرچه‌ اسرارکردم گفتم سزارین گفتن باشه اما اومدمعاینه کنه کیسه آبموپاره کردن خیلی دردکشیدم امادیگه مجبوربودم ازتخت گرفتم انقدبالا پایین پریدم وزورزدم درعرض چندساعت بچه دنیا اومدبازم باردارم بااینکه یبارتجربه داشتم اما بازم میترسم دعا کنیدزایمان راحتی داشته باشم...

من ساعت ۱۲/۵ شب کیسه آبم پاره شد رفتم بیمارستان چون دردام کم بود بهم آمپول فشار زدن یه دفعه ای دردم از یک به صد رسید ساعت ۲/۵ بچم بدنیا اومد ولی در کل خیلی سخت بود دیگه حاضر نیستم تحت هیج شرایطی تجربش کنم

سلام من چون بچم با پا بود و جفتشم پایین بود مجبور شدم سزارین کنم و چیزی که بهم کمک کرد که زمان زدن بیحسی با نفس کشیدن وشل گرفتن و حفظ خونسردی خودم به دکتر همکاری کردم و باعث شد که نه زمان زدن بیحسی درد زیادی متحمل شوم نه بعد زایمان مثل اکثر مامانا کمردر داشته باشم اما بعد زایمانم بچم زردی گرفت و تو بیمارستا چند روز بستری شد من بخاطر نداشتن استراحت اپی هام باز شد مجبور شدم دوباره توی اتاق عمل برم وقتی برای بار دوم مرخص شدم اپی ها رو با آب و صابون روزی دوبار میشستم و باسشوار از دور کاملا خشک میکردم استراحت کامل داشتم و خوشبختانه جوش خوردن

سلام منم میخواستم فرایند زایمانمو بگم.
حقیقتش من زایمان سزارین بود چون هفته ۴۰ام بودم دهانه ی رحمم باز نشده بود هرهفته میرفتم چکاپ دکترم میگف برو هفته ی بعد بیا تا اینکه توی هفته ۴۱ام رفتم بیمارستان چون حالت تهوع داشتم ازم اکو گرفتن دیدین ضربان بچه ام خیلی آرومه .
نگو بندناف پیچیده بود دورگردنش بعد به دکترم گفتن سریع بردن اتاق عمل بیحس شدم واینم بگم زایمانم خیلی راحت بود من حتی درد نکشیدم بعداز زایمان اگه بازم بخوام زایمان کنم حتما سزارین رو ترجیح میدم.

سلام...من چهل هفته م تموم شد و زایمان نکردم بهم گفتن باید هر روز نوار قلب بچه چک بشه همون روز اول ک رفتم گفتن نوار قلبش خوب نیست باید بستری بشی(اگه چهل هفته رو رد کردین حتما حداقل یه روز درمیون نوار قلب بچه رو بگیرین) نه درد داشتم نه دهانه رحمم باز بود و نه کیسه ی ابم پاره شده بود ،با سونداژ دهانه ی رحمم باز شد و با امپول فشار بعد از ۱۵ ساعت زایمان طبیعی داشتم...بنظر خودم طولانی شدنه زایمانم بخاطر استرسی ک داشتم بود..و مامای همراه خیلی کمکم کرد

من اگه به قبل برگردم او میرم آمپول بتا میزنم ،چون زایمان زودرس داشتم و انقباضات شدید اگر دکتر متوجه میشد آمپول‌میزد دیگه بچم بستری نمیشد

سوال های مرتبط

آواتار مامان آروین و آرین مامان آروین و آرین آروین و آرین ۵ سالگی
من که زایمان زود رس داشتم ولی همونم خیلی وحشتناک ب ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۴ سالگی
9 ماه بارداری پر از بالا و پایین‌های مختلفه. مامانای نازنین تمام تلاش‌شون برای اینه که کوچولوی دلبندشون رو صحیح و سالم به دنیا بیارن.

تو ماه‌های آخر بیشتر از هر وقتی ذهن یه خانم باردار درگیر این میشه که «بالاخره زایمانم طبیعیه یا باید سزارین کنم؟!»
.
این انتخاب وابسته به کلی شرایط مختلفه.

تو بحث امروز ازتون می‌خوایم تجربه و داستان زایمان‌تون رو با جزئیات برامون بگین.
آیا به همون شیوه‌ای که انتخاب کردین زایمان کردین؟
کلاس بارداری رفتین؟
اگر جوابتون مثبته، اونجا چه چیزایی یاد گرفتین که تو روند زایمان کمک کننده بوده؟
نزدیک زمان بدنیا اومدن کوچولوتون اتفاق عجیب و غیرقابل ‌پیش‌بینی براتون افتاد؟
تو این فرایند چه چیزی بیشتر از همه کمک کننده یا دلهره آور بود؟

با روایت داستان زایمان‌تون، کسایی که الان باردار هستن ممکنه نکته‌هایی رو متوجه بشن که فرایند زایمان رو براشون راحت‌تر کنه.

اگر تو اینستاگرام اکانت دارین، آدرسش رو ( ID اینستاگرام‌تون) هم بنویسین.
آواتار مامان آریانا مامان آریانا آریانا ۴ سالگی
منم بارداری خوبی داشتم خداروشکر ولی زایمان ۶ساعت د ... ادامه پاسخ
آواتار مامان گلی مامان مامان گلی مامان گلی مامان ۲ سالگی
سلام برا من که بارداری سخت تر از اولی بود ولی زایم ... ادامه پاسخ
آواتار مامان ثنا مامان ثنا ثنا ۵ سالگی
سلام منکه یهویی شد سونو ی ۸ ماهگیمو بردم پیش دکتر ... ادامه پاسخ