۹ پاسخ

پسرمن این هفته دوسالش میشه،من از دوماه پیش شروع کردم،از شیرگرفتنو،باید حوصله به خرج بدی،اول شیر صبح تا ظهرو کم کردم بعد ظهر تا خواب شبشو بعدروزا برای خواب بعدازظهر میدام وشب که میخوابید تا صبح،بعد روزا رو کلا گرفتم بعد شبا سیرش میکردم قبل خواب تا صبح کمتر بیدارمیشد،دیگه رسید به دو سه بار در شب،بعدخودش ۱ بار بیدارمیشد منم اب میدادم میزاشتم روپا،شیر شب سخته،ولی سختیش دوسه هفته بود دیگه میخوابه تا صبح

سلام من دخترم رو یه ماه از شیر روز گرفتم بعدش الان دو هفته میشه شب هم بهش شیر نمیدم خیلی هم وابسته بود واطرافیان میگفتن با این کار عمرا بتونی از شیر بگیری خدا رو شکر اصلا اذیت نکرد ولی برای شیر شب که بهونه گرفت صبر زرد از عطاری گرفتم تلخه زدم رو سینم فقط یه بار دهنش خورد بهش دیگه لب نزد حتی اولا دخترم که چیزای دیگه میزدم گریه میکرد که برو بشورش ولی با این کار راحت شدم.🤗🤗

سلام عزیزم پسرم منم خیلی وابسته بود ومن فک میکردم خیلی اذیت بشم ولی یه روز به سینم زنجبیل زدم وبهش گفتم تنده میخوای بخوری اونم گفت نه بعد هر وقت یادش میومد میدید روش زنجبیله نمیومد طرفش برا خوابه ظهرم بغلش کردم تکونش دادم دو روز اول یکم نق زد و ولی بعدش هی میدید روش زنجبیله نیومد بخوره یه هفته اینجوری بود حالا امشب میخوام برا خوابه شبم بهش ندم دیگه ولی اصلا اونجوری که فکر میکردم سخت نبود البته تو روزم چیزایی که دوس داشت مرتب بهش میدم که سرش گرم بشه مثل بستنی آبمیوه ولی هله هوله نمیدم شمام استارتشو بزن ایشالله اذیت نمیشی

پسر منم اونطوریه هنوز شیرو ازش نگرفتم همینطور میدم میخوره

سلام عزیزم به نظر من از شیر گرفتن هر بچه ای روش خاص خودش رو داره من چن راه پیشنهاد شد انجام دادم ولی نشد خودم با ماژیک اطراف پستان رو چن تا نقطه گذاشتم دخترم دید گفتم اوف شده نخورد بوسش میکرد وناز میکرد و نمیخوره شب اول یه کمی سخت بود الان ۵ روز گذشته خدارو شکر اصلا دیگه بهونه شیر نمیگیره منم فکر میکردم کار سختی باشه اخه خیلی وابسته بود ولی در طول روز خوارکی زیاد بهش میدم شیر عسل وسیب زمینی سرخ کرده ومیوه،پفیلا،وعده های اصلی غذا وخلاصه چیزایی که دوس داره میدم بهش وکارتن های مورد علاقش رو میزازم و بازیهای اموزشی مث نقاشی با مداد وابرنگ خیلی دوس داره باعث میشه ذهن بچه منحرف شه وسینه رو فراموش کنه ،اب وشیر گرم شده همراه با عسل یا شیرین شده ویا خرما بیشتر میخوره چون رفع تشنگی میشه وبرای سینه هاتون مرتب یه سوتین نه سفت ونه شل بزارین واگه درد داشتین یه مسکن بخورین یا دوش گرم بگیرین واسه من دردش قابل تحمل بود
انشاله که راحت ازشیر بگیرین عزیزم

سلام پسر من ۳هفته دیگه سه سالش میشه
از چند ماه پیش فقط شبها بهش شیشه دادم،چندین دفعه بیدار میشد و شیر میخواست،الان سه هفتس که دیگه بهش شیر ندادم و اوایل که بیدار شد بهش آب دادم،الان دیگه وقتی بیدار میشه نمیگه شیر و فقط میخواد پیشش بخوابم تا خوابش ببره

یکم‌دیر اقدام‌کردی برا از شیر گرفتن اول شیر روزو کم کن بهانه گرفت تو این لیوان نی دارا خوشگلا شیر پاستوریزه اب میوه اینا بده بعدم شیر شبو شبا حسابی سیرش کن تا شیر نخاد بیدارم شد در حد ۱۰ سی سی اب بوه

سلام عزیزم اول سعی کن شیر شبشو کم کم،کم کنی چون شبا بیشتراذیت میکنه من اول دخترمواز شیر شب گرفتم بعدش کم کم کلا گرفتم

دختر منم همينجور بود عزيزم.دقيقا بعد تولد دو سالگي شير روز رو به مرور قطع كردم و سرگرمش كردم هرموقع شير ميخواست. بعد تقريبا يك ماه و نيم به همين روند پيش رفت و يه شب ديگه كلا بهش شير ندادم و بهش گفتم ديگه مثل مامان بابا آب بخور و بخواب و شما ديگه بزرگ شدي. يه لباس پيراهني بلند هم پوشيدم كه خودش دسترسي نداشته باشه و حواسشو پرت ميكردم ميگفتم تو نميدوني چرا لباسم اينجوري شده... كه به نظرم اين نوع لباس واقعا كمك كرد.
باور كردني نبود برام ولي سختيش كلا دو شب بود و شب دوم تقريبا ميدونست ديگه خبري از شير نيست.
الان هم آب ميخوره و ميخوابه.
فقط وقتي تصميم گرفتيد بهش شير نديد به هيچ عنوان ديگه كوتاه نياين چون برا هر دو مادر و فرزند سخته.
شب اول واقعا بي تابي ميكنن و من خودم هم واقعا برام سخت بود ولي به اين فكر ميكردم كه هرچي بزرگتر بشه سخت تر ميشه.
خودتون هم براي زودتر خشك شدن شير و كمتر دردناك شدن سينه از عطاري مريم گلي بگيريد و روزي يك قاشق دم كنيد . واقعا تاثير داره. دوش حمام آب گرم و كمپرس سرد هم عاليه.
فقط يه تصميمه.
انشالله موفق باشيد.
ضمنا به نظرم به هيچ عنوان از چسب زدن سينه و قرمز كردنش استفاده نكنيد چون طبق نظر همه روان شناسعا تو روحيه بچه تاثير ميگذاره. يه لباسي بپوشيد كه بهش دسترسي نداشته باشه .
راستش من خيلي آدم با عقايد مذهبي هم نيستم ولي يك نفر تو همين سايت بهم گفت شيرش رو نذر حضرت علي اصغر كرد و منم همين كار رو كردم . راستش برا من كلا اين روند مثل معجزه بود و هرچند قبلش فكر ميكردم خيلي كار سختيه ولي واقعا سخت ترينش همون شب اول و دو بار گريه كردن بود.

سوال های مرتبط

مامان رستا مامان رستا ۲ سالگی
میخام تجربه خودم درمورد از شیر گرفتن دخترم بگم
راستش دختر من خیلی وابسته شیر بود ،فکر از شیر گرفتنش مثل کابوس بود برام ،برای همین تصمیم گرفتم تدریجی از شیر بگیرمش ،از یک ماه مونده بود به تولد ۲ سالگیش شروع کردم و کم کم شیرشو کم کردم و آستانه ی تحملشون زیاد
مثلا چند روز وقتی بیدار میشد شیر نمی‌دادم تا ساعت ۱۱ ،وقتی به این تایم عادت کرد و شیر نخاست تایمشو بیشتر کردم ،یعنی از وقتی ک بیدار شد تا ساعت ۱ شیر ندادم همینجوری هر چند روز ساعات بیشتری شیر نمی‌دادم اگرم خیلی به نه گرفت یکم آبلیمو زدم به سینم و دادم بخوره تا دهنشو زد گفتم ببین چ بد مزه شده تلخ شده خودشم بدش می‌اومد به جاش بهش آبمیوه یا چای کمرنگ میدادم
تا اینکه کلا تو بیداری شیر. نخورد فقط خواب ظهر و خواب شب می‌خورد، چند روز مونده ب تولدش همون خواب ظهرم قطع کردم ،تا بیدار میشد ک شیر بخوره باز تکونش میدادم تا بخابه،از شب تولدش هم شیر شبشو قطع کردم دیگ ،فقط یک شب بیدار شد نق نق کرد ک آب دادم باز خابید و دیگه هم اذیت نکرد
چون کم کم گرفتم اصن خودشم فراموش کرد ،الان حموم ک میریم سینمو میبینه میگه آه آه جی جی مامان بدی شده تلخ شده
انشالله همه مامانا بتونن ب راحتی بچشونو از شیر بگیرن ...
الانم روزی یک لیوان شیر پاستوریزه با کیک میخوره...
این بود تجربه من