بیمارستان شدیم همسرم قانع کردم بریم فاطمه الزهرا بستری شدم همسرمم رفت دنبال کارش ک مرخصی بگیره مادرمم خونه نبود خونه پدر بزرگم بود . منم تااا ۱۲ هیچ دردی نداشتم ساعت ۱ سرم با آمپول فشار زدن ۱ نیم دردام شروع شدن ولی بازم ی سانت باز بودم اینقدر دردم گرفت دخترا مردم زنده شدم یکی با من بستری شد ماما گرفت البته ۴ سانت بود با کمک ماما فول شد زود زایمان کرد ومن تا عصر جیغ میزدم فریاد میکشیدم نزدیک بود از درد شدید بمیرم ولی ی سانت بودم از اول هم بهشون‌گفتم ماما شخصی میخوام گفتن ۴ سانت شدی میاد ولی من هنوز ک هنوز ۱ سانت ولی با دردی ک داشتم بیمارستان گذاشتم رو سرشون همسرمم دم در بود صدای جیغم میشنید  ماما ک اومد ساعت ۹ نیم بود ماساژم میداد کیسه آب گرم گذاشت هر چند دقیقه معاینه میکرد ولی فایده نداشت از

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط