سلام مامانا میخوام تجربه زایمانمو بهتون بگم

۶ پاسخ

عزیزم به سلامتی😍😍
به نی نیت شیرمیدی برا منم دعاکن زایمانم راحت باشه و بتونم طبیعی به دنیاش بیارم😘😘

۱۰ دی ساعت ۵ صبح راه افتادیم بیمارستان تا کارای اداری و ان اس تی انجام بدم و لباسامو بپوشم شد ساعت ۸ صدام کردن برم اتاق عمل تو قسمت انتظار اتاق عمل یک ساعت منتظر موندم تا نوبتم بشه تو تمام اون یک ساعت داشتم سوره والعصر و ناس رو میخوندم که به جرات میتونم بگم خیییلی تاثیر داشت تو کم کردن استرسم تا اینکه نوبتم شد وقتی در اتاق عمل باز شد یهو دلم ریخت ولی بازم خودمو خییلی نباختم گفتم بالاخره چی باید دنیا بیاریش

در کل زایمان چیزی نیس که خیییلی بترسین بالاخره عمل شدین درد خودشو داره اون غولی که فکر میکنین نیس فقط رو استرستون کار کنین که استرس خییلی تاثیر بدی داره رو روند عملتون سوره والعصر و ناس رو مرتب بخونین خیییلی تاثیر گذار بود برای من ان شا الله که همه مامانا به خوبی و خوشی و سلامتی زایمان کنین

کمپوت گلابی و انجیر حتما بخرید خیلی تاثیر گذار بود تو اتاقمون که سه نفر بودیم هممون خوردیم و شکم هممون فرداش کار کرد اوج دردتونم بعد از بیمارستان که میایید خونه تا ۳ روز هست و تا ۱۰ روز کامل دردتون هز بین میره و فقط مراقبت از بخیه تون مهمه که تا چهل روز ادامه داره

تو ریکاوری دوبار شکممو فشار دادن که چون بی حس بودم نفهمیدم چیزی ولی تو بخش رفتم هم دوبار شکممو فشار دادن که دردش یکم زیاد بود ولی یه لحظه ست باید تحمل کنین بعد از رفتن بی حسی دردام شروع میشد و شدیدتر که با پمپ درد قابل تحمل میشدن شبشم که اومدن بلندم کنن قبلش بهم چای عسل دادن و دردش تا چند قدم زیاده ولی بعدش قابل تحمل میشه هرچی بیشتر راه برید بهتر میشین من زیاد راه میرفتن

دکتر بیحسی اومد کلی ازم سوال پرسید درش دقیقا مثله آمپولیه که به باسن میزنن بود بعدش سریع خوابوندنم و پرده رو زدن جلوم و بعد از سه دقیقه صدای بچمو شنیدم که اون لحظه دنیا مال من بود کلا تو اتاق عمل نیم ساعت بودم بعدش بردنم ریکاوری که یکساعت اونجا بودم بعدش رفتم بخش

سوال های مرتبط

مامان مهیسا مامان مهیسا ۲ ماهگی
مامان محمددایان مامان محمددایان روزهای ابتدایی تولد
مامان آدرینا وسورنا😍 مامان آدرینا وسورنا😍 ۱ ماهگی