۲۲ پاسخ

شوهرهارو ول کن همشون یکین خودتو جمع وجور کن چون جز خودت کسی نداری به اون بچه برسه فقط بلدن دخالت کنن حواستو جمع کن خودتو نزنی اون راه از من نصیحت به تو وگرنه اذیتت میکنن

این لحظات هرگز تکرار نمیشن
اشتباه منو تکرار نکن
خودتو با وروجکت سرگرم کن
مردا همشون سرو ته ی کرباسن
پس ولشون کن و بیخیال باش
من ک روزمو با گریه سپزی میکردم
ازت خواهش میکنم فقد و فقد سلامتیت و کوچولوت مهم باشه نه چیر دیگ
هرچقدر دنبال جزئیات باشی بیشتر مریضی

درست میشه عزیزم باید از اول ازش میخواستی چون بچه ی حفتتونه فقط بچه ی تو نیست عزیزم
ولی من اگر شوهرم نبود نمیدونم باید چکار میکردم با اینکه ۷صبح میره سرکار۳تا۷بچه رو نگه میداره تا من ستراحت کنم

منم همینم از ی طرف همش استرس باز شدن بخیه و عفونت کردنش و دارم میگم خداکنه باز نشن بخیه هام ولی الان فک میکنم ی دونش باز شده کلی فشار رومه انگار افسردگی گرفتم دلم همش توجه میخاد خیلی بده

درست میشه ،واقعا بعد زایمان، با بچه یکبار باید باباشم بزرگ کنیم، منکه شوهرم روز ۹ ،گذاشتم دو روز رفت شمال پسر خالش داشت کار راه مینداخت برا سایتش و .....مثلا این درست کنه ،هیچوقت اون دوروز یادم نمیره ،بعد چند روز مامان باباش اومدن بهشون گفتم، گفتم الان بدردم نخوره هیچوقت نمیخوام دیگه ببینمش....آدم شد ...تازه این خوبشون بود مثلا

عزیزم شوهر منم اصلا بوسم نکرده من اومدم خونه مامانم دیشب رفتیم اتاق به بچه شیر بدم نزدیک اومده بچه رو بوس کرده منو نه انگار نه انگار بچه اومده منو فراموش کرده

منو بوس نکرده موقع شیر دادن میاد میشینه نگامون می‌کنه بچه رم‌بوس‌نکرده‌نمیزاره کسی نزدیک بچه بشه و بوسش کنه🥲ولی ولش کنی ساعتها میشینه نگاه میکنه بچه رو....خیلی سخته این روزا واقعا خودت زخمی هستی و محتاج یکی دگه یه مسئولیتم اومده رو‌دوشت بی خوابی پدرادمو درمیاره خستگی هم همچنین ادم یکیو میخاد درکش کنه واقعا

سعی کن حالتو با بچت خوب کنی خدایی نکرده افسردگی بعد زایمان نگیری
من خودمم از همین میترسم

عیبی نداره عزیزم این روزامیگذره به فکر خودتونو واون بچه باشین درست میشه
خدابزرگه توخودتوشادنگه دار وبه خودتون برسین خودشم کم کم میاد 🙂💕

عزیزم خواستتو بیان کن ، هیچ وقت به امید اینکه یه مردی بدون حرف زدن باهاش متوجه بشه چی میخوای نمون
مردا رو باید متوجه کرد اگر گفتی و انجام نداد اونوقت دیگه نمیشه هیچ جوره روش حساب کرد . امیدوارم روزگارت بهتر و بهتر بشه🤍

وااای چقدر منی منم همش گریه میکردم و داغون بددم الانم یخورده بهترم🥲🥺
منم اینطوری بودم ولی کم کم عادت میکنی دیگ عادی میش تا ۴۰روز بگذره ...

دیدی میگفتم لذت ببر سخته

گریه م ک همیشه دارم نق نق می‌زنم نمیدونم‌چمه

شوهر رو بی خیال الان خودت ونی نی رو عشقه لذت دنیا رو ببراز وجود کوچولوت

هییی خواهر بوس ک سهل ی کمک ب آدم نمیدن
شوهر من ک فقط،میخابه شبا بخدادتا صبح بیدارم گیج گیجم والا انگار ن انگارر

عزیزم الکی خودتو اعصابت خراب نکن همه مردا ک مثل هم نیستن حالا همسرت مدلش اینجوری دیگه سعی کن کنار بیایی باهاش .و چیزایی ک دلت میخوادو بهش بگو ..اگه فکر میکنی خودشون میفهمن ک زنا چی دلشون میخواد سخت در اشتباهی خواسته هات بگو بهش .شاید جواب داد

فک کردم فقط شوهر من منو بعد زایمان فراموش کرده😭

از لحاظ مهر شوهری باهم هم دردیم خواهر واقعا چرا من موندم چرا عین بز سرشون رو میندازن پایین ومیانو میرن وهیچ توجهی نمیکنن😭😭

شوهر من انقدر استرس کشید بخاطر اینکه گفتن لخته تو سرم هست و ای سیو باید باشم بعد مرخصی محکم نفس میکشیدم میترسید بیدار‌میشد بنده خدا🥲 الانم‌اومدم‌خونه‌بابام شهر خودم مدام زنگ میزنه حالت خوبه سرت درد نمیکنه
از اون مرحله گذر کردم رسیدم به مرحله ختنه الان 😣😵‍💫

بیخیال باش بچسب به بچت الان مهم فقط بچت باشه
گریه کنی ناراحتی کنی شیرت تلخ میشه بچه اذییت میشه

دقیقاعین شوهرمن
به یطرفش هم نیست اصلا

اخییی عزیزدلم😢😘اصلا خودتو ناراحت نکن گلم تو الان خیلی باید قوی باشی

سوال های مرتبط