بچه اینقدر با احساس!
دخترم اصلا نقاشی دوست نداره بعد من اومدم مثلا علاقه مندش کنم خودم شروع کردم نقاشی میکشیدم شزوع کردم شعر خوندن به به یه اسمون ابی میکشم یه درخت میکشم برگاش سبزه تنه اش قهوه ای همینو با ریتم بخونین😁
شروع کرد به خوندن به به به به . بع. گفت ماشین بکش گفتم چه رنگی گفت صورتی. گفت خاله رو بکش همینجور با شعر خوندن پیش رفتیم گفت حالا دایی بکش گفتم ببین دایی چه قدر قشنگه لباس اون به رنگه سبزه داره میره سربازی دایی عزیز🤣🤣🤣 زد زیر گریه بریم پیششون .
براش قصه هم بخوام بگم میره تو عمق داستان میزنع زیر گریه 🤣🤣🤣

تصویر
۲ پاسخ

بچه احساساتی شده🤣🤣

کل این نقاشی با شعر خوندن پیش بردم🤣🤣🤣 بچه ام بدجور رفت تو عمقش🤣🤣🤣

مقالات مرتبط

آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
آموزش‌های جنسی به کودکان
آموزش‌های جنسی به کودکان | تربیت جنسی کودک

سوال های مرتبط

مامان ریحانه مامان ریحانه ۳ سالگی
این چی بود تو اینستا دیدم 😑
یکم رب گوجه بردم حموم دادم دخترم اول یکم دست زد بعد گفت دستام کثیف شد منم گفتم عب نداره الان حموم میکنیم بعد به شوخی یه کوچولو زدم به پاش زد زیر گریه🥲😑 تا دو ساعت بعد حموممم نق میزد کلی خودمو فحش دادم عجب غلطی کردم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان یاسمین مامان یاسمین ۳ سالگی
نمیدونم دخترم وقت گرفتن از پوشکش هست یانه .پیپی رو کاملا متوجه میشه ولی هر چندروز یکبار خودش و سفت میگیره و با بیقراری و گریه پیپی میکنه ..حتی به جیش هم پیپی میگه .شلوارشو میتونه دربیاره اما نمیتونه بپوشه .روی قصری و لگن نمیشینه .پوشکش تا صبح خیس هست .میترسم دیر بشه نمیدونم چیکار کنم .و از کجا شروع کنم .داستان و قصه و شعر هم راجع به این قضیه زیاد گفتم .
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ❤️امیرحسام❤️ مامان ❤️امیرحسام❤️ ۲ سالگی
سلام اینو دکتر براپسرم نوشته آیا تا حالا کسی این شربت تقویتی رو به بچه اش داده.؟ به دکترش گفتم من به پسرم سانستول میدم گفت اینم در کنارش بده یعنی یه روز این روز بعد سانستول میگم مشکلی نداره؟؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آرن و الا مامان آرن و الا ۳ سالگی
امروز از شدت عصبانیت به همسرم گفتم من آخرش این بچه رو میکشم 😭😭😥پسرم با ترس بهم گفت مامان نه منو نزن😭😭یکم بهم فحش بدین شاید آروم شدم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان مامان مهربون مامان مامان مهربون ۳ سالگی
امروز بچم وقتی خواهرم اومده بود همش بهش میگفت برو خونتون آخرم بچم گریه کرد البته تقصیر خودم بود شوهرکلی حرف بهم گفت بعدم گریه کردم بچمم اومد دیدم شب بهش گفتم چرا به خاله گفتی برو بهش بگو ببخشید کار بدی کردم که ببخشید گفت
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان سینا مامان سینا ۳ سالگی
سلام به مادرهای عزیز چیکار کردی که بچه آتون شروع به حرف زدن سریع کرد و جمله گفت لطفا راهنمایی کنید
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان آرسام و دلسا😍 مامان آرسام و دلسا😍 ۳ سالگی
مامانا امشب دلسا رو پیش دو تا متخصص بردم اولی گفت گوشش به شدت عفونت داره و باید همین امشب ببری بستری کنی وگرنه پرده گوشش پاره میشه🥺😥 و کلی اصرار که حتما ببر همین بیمارستانی که خودم میگم بیمارستان خصوصی بود با شبی ۴ میلیون هزینه، حتی به حرفای من گوش نکرد ببینه چی بگم فقط سریع نامه نوشت برای بستری کردن گفتم خونم اینجا نیست گفت اصلا لندن باشی گفتم آقای دکتر یه بچه دیگه هم دارم که خیلی بهم وابسته اس گفت اینقد میزاییدی چه😐😐 گفتم هزینه اش زیاده گفت خوب ببر بیمارستان دولتی اونجا ده تا مرض دیگه هم بچت میگیره وای که متنفر شدم از هرچی پزشکه با چشم گریه کنون اومدم بیرون چقد یه آدم میتونه بی فکر باشه که بدون درک کردن مادر بچه هرچی دلش میخواد بگه چون به نفع خودش بود بستری کنم تا اونجا پول بیشتری گیرش بیاد خداروشکر که شوهرم بود و جفت بیا پیش یکی دیگه هم ببریمش بردیم پیش یه متخصص دیگه که خیلی هم معروف بود تا معاینه کرد گفت گوشش عفونت داره ولی خیلی کم با دارو درمان میشه و براش آزیترو خارجی نوشت و چقد منو آروم کرد با حرفاش گفت نگران نباش این دارو ها رو بده جلو باد سرد نبرش تا فردا خوب میشه همش میگم خدا خیرش بده نه از اون نه از اون دکتر فرصت طلب که بخاطر حالا درصدی پورسانت جوری منو ترسوند که به گریه افتادم
میخوام بگم تو هر شغلی لازمه اول انسانیت و شعوره
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان ماهان مامان ماهان ۲ سالگی
سلام مامانا خوبید؟پسرم یه پیش دوماه پیش بردمش پیش متخصص ۱۵و۸۰۰بود وزنش این سری که بردمش به دکتر گفتم چرا وزن اضاف نمیکنه گفت بزار رو وزنه گذاشتمش بالا لباس گرم و کلاه که پوشیده بود ۱۶و۶۰بود من حواسم نبود به دکتر گفتم ۱۶و۶۰۰هست دکتره هم گفت خوبه وزنش ۶۰۰که لباساش باشه ۲۰۰گرم هم اضافه کرده حالا اینقد اعصابم خورده که اشتباه کردم و دقت نکردم وزن درستش رو به دکتر بگم اگه ۶۰۰گرم لباسش باشه پس ۴۰۰گرم هم کم کرده به نسبت وزن ۲ماه قبلش
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان (🌛)و(🌞) مامان (🌛)و(🌞) ۳ سالگی
سلام خانما ، مهربونا بیاین مشورت بدین لطفا
میخوام همت کنم از پوشک گرفتن دخترم رو شروع کنم
تا حالا یه دیش نکرده وقتی بردم حموم نمیکنه
امروز هوا خوب بوده
توی حیاط باز گذاشتم چند بار شلوارشو پایین دادم بکنه گفت نه نمیاد ، نمیتونم، ندارم، بریم توی حموم بکنم بردم حموم خیلی نشست ، حس کردم پی پی داره ولی گفت نه اینجوری دوست ندارم بریم بیرون پوشکم کن🤦🏻‍♀️
منم حوصله ندارم بهش اصرار کنم استرسی کنم خودمو بچه رو
چه کنم؟!
برای شروع ، جای پوشک شورت آموزشی بگیرم روزا
یکم راهنمایی بدین برای شروع برای بچه ای که علاقه به همکاری نداره چه کنم؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نبات مامان نبات ۳ سالگی
من چند مدته خیلییی سر دخترم داد میزنم و دعواش میکنم😭😭😭 اونم همش به خاطر بقیه
پدرشوهرم شهرستان خونه می‌سازه کلا کار آهن و در و پنجره و... شوهرم داره انجام میده براشون تهران میسازن با وانت میبرن دهات
بعد دخترم یه جا بند نمیشه میگه برم پیش بابام گریه گریه میبرمش شوهرم جلوی بابا و داداشاش اون اخلاق گوهش میزنه بالا هی دعوا میکنه که چرا آوردیش نمیبرم میذارم گریه کنه زنگ میزنه چرا نمیذاری بیاد گریه میکنه
بعد خواهرش خواست بیاد من جلوی در بودم گفت نبات و بفرس پیش باباش کیان نببنش اونم میره پایین اذیت میکنه
من سریع دادم دخترم و به شوهرم گفتم نگه دار بذار کیان رد بشه
حالا شوهرم جلوی خانواده اش گرفته به داد و بیداد و دعوا که چرا نمیذاری بچه ها باهم بازی کنن میگم ابجیت گفت حالیش نمیشه
منم امدم خونمون دخترم گریه میکرد هرچی حرص داشتم سر این بدبخت خالی کردم جیغ کشیدم سرش داد زدم دعواش کردم😭😭😭😭😭
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان فسقلی های مامان مامان فسقلی های مامان ۳ سالگی
کسی به بچش رتالین داده؟
بخاطر درس خوندن و تمرکز
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان هلما مامان هلما ۲ سالگی
بچه ها امشب باشوهرم حرف زدم راجب بچه دوم بهش گفتم من خیلی فکر کردم ولی نمیتونم بچه ای دیگه ای رو به جز هلن دوست داشته باشم گفتم بزار هرچی پول داری خرج بچم بگنیم جا اینکه یه بچه دیگه بیاریم من حوصله ندارم من نمیتونم به ۲تا بچه برسم اگه یه بچه دیگه بیاریم ظلم میشه به بچه اولم میگه بابد بری مشاوره من دوس دارم یه بچه دیگم داشته باشیم گفتم تو میخوای خار منو بگای گفت بچم تنهاست پس فردا هیشکیا نداره گفتم به جهنم عقلم قد نمیده میترسم بچه بیارم از پسش ور نیام
مشاهده ۲۲ پاسخ دیگر
مامان آرین مامان آرین ۲ سالگی
خانوما من آرین بردم گفتار درمانی جلسه اولش بود کلا تایم کلاس ۳۵دقیقه بود که ده دقیقه اول همش سوال پرسید از من از نوع کلامش غذا خوردنش رفتاراش همرو گفتم آرین هم رفتیم تو اول ترسید بعد گفت نه من دکتر نیستم دوست مامانم نشست هی به من میگفت مامان بسه بریم دکتر گفت حرف میزنه که 😒گفتم حرف میزنه فقط جمله نمیگه.. بعد ماشین و موتور اورد گفت آرین این مال کیه مال من میخواست ببینه من میگه آرین هم هی تلاش میکرد ازش بگیره هی میگفت بگو مال کیه اینم فقط حواسش به موتور بود گفت بشین روی صندلی بدم رفت نشست باز نداد آرین دیگه کلافه شده بود هی میگفت ما کیه موتور مال من من.... بعد گفت دستمو ناز کن تا بدم آرین ناز کرد آخر نداد بچه کلافه شد شروع کرد به گریه و جیغ... گفت همیشه اینجوری بی قراره گفتم نه خب شما حالت لج بازی می کنید کلافه میشه گفت نه می میخوام دستور پذیری داشته باشه از اول که نمیشه به حرفش گوش کنم دیگه نمیشینه گوش کنه چی میگم😏 ... گفت درکل پسرت همه چیش خوبه فقط باید رو دستور پذیریشکار کنیم و جمله بندی یادش بدیم..
گفت باز چهارشنبه بیارش ولی من میخوام همون هفته ای یبار ببرم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مامان نخودی ها مامان مامان نخودی ها ۳ سالگی
سلام دوست های خوبم
کل توضیحات دکتر مینویسم ممنونم که احوال سامی جان و پرسیدید
بردیم دکتر سلیمان محمد زاده روانشناس و روانپزشک کودک
گفت طبیعی یا سزارین
چند هفته زایمان کردی
زردیش چند بود
تشنج کرده
اگه صداش بزنید برمیگرده
با ماشین بتزی میکنه یا چرخ هاش گفتم چرخ هاش
گفت گوشه گیر گفتم نه
گفت صداش بزنید جواب میده گفتیم بعضی وقت ها آره بعضی وقتا نه ولی همراه صداش بعد چند بار که برنمیگرده میگه برو برق خاموش کن یا بوس دست میاد گفت پس یه نوع لجبازی داره
بعدارتباطش با بچه ها چطوره گفتیم اصلا ما تو حمع نرفتیم به خاطر کرونا و مدام وقتی بیدارباشه تلویزیون گفت تلویزیون و گوشی و تبلت باعث میشه بچه عقب بیفته قطع کنید
گفت بازی میکنه گفتیم نه وسایل پرت میکنه ولی عقیده داریم که وسایل متناسب سنش مهیا نکردیم
بعد پرسید اشاره چی گفتیم اصلا حتی اشاره هم بلد نیست گفت پس چطور خواسته هاشو میگه گفتیم با داد و بیداد و سر کوبیدن به در و دیوار
بعد پرسید معنی وسایل ولمان میفهمه مثلا بگید کنترل بده یا ...بده میفهمه گفتیم نه ولی هرچی اون نزدیک باشه بهمون میده پرسید دور خودش نیچرخه کفتیم بله گفت زیاد گفتیم نه وقتی خوشحال باشه اونم من از اول باهاش آسیا به چرخ کردم پرسید کار تکراری انجام میده گفتیم بله در یخچال و کابینت و ..و علاقه اغراقی به سر و صدا داره _گفت از بوی غذا خوراکی محیط و لباسی رنگی خوشش میاد یا بدش میاد گفتیم نه
گفت به نظر خودتون هوشش چطوره در حد سنش گفتیم به نظرخودمون خوبه چون به هرچی وسیله برقی خاموش روشنش بلد دکمه هارو آدرس هارو بعد ۳ بار خیابان ها بلده ماشین خودمون میشناسه
گفت اگه بچه ای هوشش خوب باشه جای هیچ نگرانی نیست
گفت نه میتونم اتیسم رد کنم نا میتونم تایید کنم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آوا و رها مامان آوا و رها ۳ سالگی
امروز یه مامان‌عزیزی پسر ۲ سال ۷ ماهش رو اورد مهد برای روز دوم
بچه رفت تو حیاط بازی کرد با بچه های دیگه
مامانش هم که دید این مشغوله خیلی شیک‌پاشد رفت‌حتی به بچه نگفت
نگم بعد ده‌دقیقه‌ بچه که‌ اومد دید مادرش نیست چه حالی شد گریه ی شدید میکرد زنگ زدن مادرش‌اومد نگم چقدر به بچه غر زد که چرا اینجوری هستی همش چسبیدی به من بسه دیگه‌
دلم هم برای مادر سوخت چون فهمیدم تنها بوده این دو سال خورده ای و بچش اضطراب جدایی داشته هم برای اون طفل معصوم
بهش گفتم عزیزم این راهش نیست مخصوصا برای زیر سه سال
اول باید مرحله ی جذب رو‌بگذرونی اعتمادش رو به اینکه میای دنبالش و به کادر مهد جلب کنی اینجوری بدتره تا کلاس اول اینجوری می مونه
فکر کنم زیاد به مزاجش خوش نیومد چون رک گفت دو بار می مونه گریه میکنه عادت میکنه روش من اینه
خلاصه پشیمون شدم!
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر