خدایا چیکار کنم تروخدا شما بگین من این بچرو کدوم بیمارستان کدوم دکتر ببرم ادم شه ۱ ماه روزگارمنو جهنم کرده هی شب روز گریه الکی نمیتونم بش بگم پاتوبکش کنارسوخت انقدر گریه میکنه گریش اشک نداره توجه کردم از سر الکی زبونش میگیرم فایده نداره انقدر الکی گیریه میکنه اخر یکاری میکنه بزنمش روانیم کرده یامن باید برم از دستش یجای اخر یا اون دیگه بریدم از اون ورم باباش گیرمیده به من چرا اینگریه میکنه تقصیر توعه من اخه چیکارکنم

عزیزم پسر منم دقیقآ همسن بچه شماس یه مدت همین طور دیگه کلافه شده بودم از بس بهونه الکی می‌آورد وگریه می‌کرد دیگه هرکاری کردم فایده نداشت دلم نمیومد بزنمش چرا دروغ بگم یکی دوبار هم زدم اما از عذاب وجدان خودم دیونه شدم تنها راهش این بود محلش نمیزاشتم وبی خیالش شدم خدا را شکر درست شد

تو رو خودت کار کن بچه یواش یواش بهتر میشه

بعد ببین من دقت کردم من هر حالتی باشم بچه هم همینطور میشه منتها اینا با نق زدن ابراز میکنن

خبر بدتر اینه تا سه سالگی همینن
من هر وقت با پسرم زیاد بازی می‌کنم خوراکی های خوشمزه میارم خوش اخلاقه خدا نیاره اوت روزی رو که مریض باشم یا حوصله نداشته باشم این جلوتر از من مریض و بی حوصله میشه یا سرگرم کاری باشه همش یه کاری میکنه از کارم بزنم برم سمتش قبلنا مهمون اومدنی یه کارایی می‌کرد میگفتن حتما با بچه جر میکنی یا بد اخلاقی میکنی بچه اینطور شده یه انگ هم به من میزدن الان کمی جلوی مهمون رفتارش بهتر شده

تاحالا بادخترت اروم و منطقی حرف زدی؟تعجب نکن بچه هام درک میکنن مارو ولی باید خوش قول باشیم
مثلا بگو دخترای خوب و خوشگل الکی گریه نمیکنن ببرش جلو اینه بگو بخند ببین چقد خوشگل میشی چه ناز میشی دختر خوشگلم دختر با ادبم بعد بگو حالا الکی گریه کن ببین چقد زشته چه بد ولی خندیدن خیلی خوشگل میشی یبارم بخند
حالا که دختر خوبی شدی بیا بریم بهت یه خوراکی خوشمزه بدم (یه خوراکی که دوس داره بده بهش)بعدم برید باهم بازی کنید
حین بازی کردن براش قصه بگو که تو قصه ام یه دختر خوشگل بود ولی مامانشو اذیت میکرد و الکی گریه میکرد و.....‌بعدم بگو اگه دختر خوبی باشی الکی گریه نکنی منم هر روز برات قصه میخونم بهت خوراکی خوشمزع میدم باهات بازی میکنم میبرمت دردر
فقط هیچوقت الکی گریه نکن چون دخترای بی ادب الکی گریه میکنن. و......

اگه بچه گریه کنه توام داد بزنی بزنیش بدتر گریه میکنه
نمیگم من همیشه ارومم منم با دوقلو عصاب برام نموندع ولی وقتی دوتاشون باهم گریه میکنن بهونه میگیرن باید با حرف متقاعدشون کنم چون نمیتونم دوتاشو بغل کنم و ...اینجوری هم اون اروم میشه هم تو

سلام عزیزم پسرم منم تو ۲ سالگی چون جهش رشدی دارن و من از شیر هم گ فتمش خیلی لجباز شده بود همش گریه میکرد ولی با محبت زیاد و بازی کردن و توجه هم من هم همسرم خیلی بهتر شده حتما از یکی کمک بگیر
یه روز امتحان کن تو خوب باش و عصبانی نباش صبور باش مطمئن باش درست میشه .

ببین عزیزم یا عصبی هستی یا زمان مفید باهاش نداری ! میخواد جلب توجه کنه ،
کاری که می‌کنی اینه که وقتی لج کرد بهش دوتا پیشنهاد میدی که یه رب ادامه داشته باشه مثلا بریم کارتون ببینیم یا بریم با فلان اسباب بازی بازی کنیم , بعد از یکی دو دقیقه دوباره پیشنهاد میدی ، سن دو سالگی سن بحران هست ، به همسرت هم بگو به جای ایراد گیری و حرف های بیخود برای بچه وقت بزاره ، بچه ی شما ظاهراً انرژی زیاد داره و باید تخلیه بشه ،

دختر منم اینجوریه لجباز و گریه زیاد چک کردم دیدم دندون در میاره 🥹

من میرم زیر پتو قایم میشم ولی حاضر نیستم نقو درخواست بی جاشو بدم

نگران نباشعزیزم تو این سن بچه ها رفتارشون همینطوریه پسر منم بعضی مواقع لجای الکی میکنه من فک میکنم حتما مریضه یاجاییش درد میکنه ولی اصلا اینطور نیست فقط دوست داره تمام خواسته هاشو باگریه انجام بده منم مثل شماکلافه. میشم میگم این بچهچشه که اینطوری میکنه هیچ جوره هم کنارنمیاد... خدا اولذبهمون یه صبر ایوب بده که بتونیم اینارو تحمل کنیم بعد ایشالله که بزرگتر میشن عاقلتر شن دیگه دست از لجبازی و گریه بردارن..

عزیزم به اعصابت مصلت باش شاید بیقرایش از دندون باش دهنش چک کردی ؟ شاید توجه میخواد ؟ شاید حوصلش سربره
ولی بنظرم ایطور پیش بره بچت مریض میشه گناه داره خودتون دارید میگید بچس پ نمی‌فهمه چی به چیه