طبق عادت گهواره اي ها خواستم بگم ك منم وارد ماه نهم شدم،
باورم نميشه ٩ ماه به اين سرعت گذشت،
اگه بخوام از احساساتم بگم اينه كه خيلي ترس دارم از روزاي ناشناخته اي كه پيش روم هست،
خيلي ترس دارم از زندگي جديدي ك پيش روم هست،نگراني از آينده…..
ولي بازم توكل به خدا
چند روزي هست كه به شدت بي حوصله شدم،از خونه بيرون نميرم،دل و دماغ انجام هيچ كاري رو ندارم،همش غر ميزنم،ولي نميتونمم گريه كنم و خودمو خالي كنم،
تو هفته ها و اين روزا شما هم اينجوري شديد؟؟

من هفته ۲۸ هستم و خیلی استرس ناشناخته هارو دارم، نمیدونم زایمان و بچه داری چه جوره، از همه کسایی که هی میگن زایمان سخته بچه داری سخته حالم بهم میخوره، کاش حرف نزنن وقتی ازشون نظر نمیخوایم، هیچکس تاحالا به من نگفته با ورود بچه به زندگیمون ایشالله یه عشق بی حد و مرز رو تجربه میکنیم، فقط هی میگن اینش سخته اونش سخته

برا وی غر میزنی.اصلا ب سختیا فک نکن بزار روزا راحتر بگذره سختر از حاملگی چیزی هم هست مگه.ب خوشی ها فک کن ک قراره با نی نی کوچولوت ی عالمه روزای خوب داشته باشی

انشالله ب سلامتی

عزیزم بسلامتی ، خودت باید خودتو کنترل کنی تا این ناراحتی بعدا تبدیل به افسردگی نشه ، خودتو سرگرم کن تحرک داشته باش حالتو خوب کن 😍😍🥹

بسلامتی عزیزم، اصلا نگران نباش. منم خیلی داغون بودم گریه و بهونه کارم بود، بی حوصله و توخونه یسره. بچه ک بدنیا اومد خیلی بهترشدم کمترشد. و اینکه من حوصله بچه هم نداشتم اصلا ولی تا اومد اصن همه حس و حالم فرق کرد

ان شاءالله به سلامتی گلم.ترس چی .بچه انقدر شیرینه که نگو ونپرس یکم اولاش سخته درست ولی همش بخاطر بی تجربه بودنه سعی کن از بزرگترها مشورت بگیری بعضی جاها.
طبیعی هستی یا سزارین ..
کدوم بیمارستان میخواهی بری

بسلامتی و دل خوش کوچولوتو بغل بگیری😍😍😍🥺🥺🥺

عزیزم انشالله این ماه اخرم ب خوبی سپری کنی

چه جالب هم هفته هستیم و منم تازه وارد ماخ نهم شدم استرس دارم سرمای بدی هم خوردم