۱۵ پاسخ

واقعا چرا باید مادر شوهر اینجور باشه؟
مگه دختر مردم چه گناهی کرده؟؟
مگه خانواده دختر واسه بچشون زحمت نمیکشن؟
مگه فقط مادر شوهره که بچه بزرگ کرده؟

الان که خودم دختر دارم میفهمم که چقدر مامانم و بابام واسم زحمت کشیدن تا من این اندازه شدم
اگه یه زمانی پسر هم داشتم قطعا بهش یاد میدادم که چه جور باید با یه دختر برخورد کنه و بهش احترام بزاره

مادر شدن فقط این نیست که بچه بزایی

خوشبختی بچه در هر چیزی اولویت هست
الان اگه با تو بد باشه زندگی بچه خودش خراب میشه
متاسفم واسه بعضی از مادرااااا

خدالعنت كنه مادرشوهرو بدذات و بدو🤲🏻

من از مادر شوهرم آنقدر بدی دیدم که خدا میدونه ....
پارسال عید سه ماه از عروسیمون گذشته بود این سه ماه رو با اونا تو یه خونه زندگی می‌کردیم ببخشید حتی به رابطه جنسی منو شوهرم کار داشت میگفت شما تازه عروس دامادی باید هرشب باشه 🙄😂روزا تا ظهر می‌خوابید همه کارای خونش با من بود آخرش نتونستم قهر کردم رفتم خونه بابام به شوهرممم گفتم تا خونه جدا نگیری نمیام شوهرم بنده خدا نداشت که خونه اجاره کنه الان داریم تو کوره زندگی می‌کنیم محل کارش بهش دوتا اتاق دادن ولی نون خشک بخوری سرت رو سنگ بزاری با مادر شوهر یه جا نباشی جالبش اینجاست اونموقع که قهر بودم به شوهرم گفته برو زن صیغه کن‌😂

مادر شوهر من خیلی خوبه حتی از مامانم بهتره بعد شوهرم دوتا خاله داره من عاشق یکیش هستم کپی مادر شوهرم هس خیلی خیلی عزیز و مهربون هس

خدا از هیچ کدومشون نگذره

و منی که تو ی خونه ایم و هیج وقت جدا نمیشیم واقعا سخته حرفاش اذیتم میکنه نمیتونم تو خونه راحت باش چه موقعه بخور چه موقعه بشورم هی خدا😮‍💨

هیچ چیزی مهم تراز آرامش کوچولوت خودت نیست گوربابای اذیت کردنش آدم نیست دیگه اذیت میکنه

یه چیزی بگم من باخواهر شوهرم قهرم مجرد خونه مادر شوهرمم دیگه هردوهفته یکبار میرم برای آرامش دخترم اما شمایه کاری کنید دیگه خونه مادر شوهر نرو

سلام مادر شوهر منم مشکلش آینه که نمیذاره بچه رو بذارم زمین زود برمی‌داره بغل میکنه تابچه گریه میکنه میگه بیا بگیریش هی میگه شیر بده بچه دختر منم رفلاکس داره باید هر۲ساعت شیربخوره تا بالا نیاره اما اونجا هی میگه تو شیرنمیدی گیرمیده اعصابم بهم میریزه تازه می‌آییم خونه خودمون دخترم بالا میاره بهونه میگیره

به من گفت چرا باردار شدی. از این بدترم هست. واگذارش بخدا

نمیدونم چرا ماها ی جوری بزرگ شدیم ک انگار ناراحتی خودمون مهم نیس عزیزدلم رابطتو کمتر کن یکم وویس های انگیزشی گوش کن تا اعتماد بنفس اینکارو بگیری و نترسی

دقیقا منم همینم گلم منم ی مادر شوهر افریت دارم خدا نصیب نکنه همش ا شوهرم پول میگیرن و چند باریم دیدم ازم دزدی کرده ولی چی میشه گفت شوهرم بیچاره هم میگه ولش کن چکارش کنم مادرمه ولی شوهرم ب اون اشغال نرفته خیلی چشم و دل سیره. قبلا ک عقد بودیم ب زور غذا میذاشت جلوم و الان هم ظاهرا بهتره ولی پشت سرم باهام بده و منم هیچوقت نمیخشمش و برعکس تو همیشه نفرینش میکنم

برای من از بد ذات گذشته 🫠

شوهرم خیلی رفتارش باهام خوبه ولی وقتی مادرشوهرم اینجوری باهام رفتار می‌کنه از شوهرم سرد میشم احساس میکنم وسط آدمهایی که ازشون نفرت دارم گیر افتادم

عذر میخوام ولی ریدن دهن طایفه شوهرر

سوال های مرتبط

مامان آیهان کوچولو💙 مامان آیهان کوچولو💙 ۵ ماهگی
سلام خانومایی که میگن بچم با شیر خودم سیر نمیشه و باید شیر خشک بدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟.
خانوما شیر مادر و شیر خشک دارای دو پروتئین دیر هضم و زود هضم هستند.
بچه با شیر مادر زود تر گرسنه میشه اینم بخاطر کم بودن یا مقوی بودن شیر مادر ربطی نداره .
در شیر مادر پروتئین زود هضم بیشتر از پروتئین دیر هضم هست بخاطر همون نینی وقتی میخوره با بدنش سازگار میشه و زود هضم میکنه شیر رو بازم درخواست میکنه .
امادر شیر خشک پروتئین دیر هضم بیشتر از پروتئین زود هضم هست بخاطر همون نینی وقتی میخوره بدنش دیر هضم میکنه غذا و سیر میمونه .
در حالی که هیچی جای شیر مادر رو نمیده چون شیر مادر با بدن بچه بیشتر سازگاره زود هضم میکنه شیر رو
ولی شیر خشک دیر هضم هست بخازچطر اون سیر نگه میداره .
واینکه شما شیر خشک که میدین اندازه میگیرین مثلا ۶۰سی سی میدین بچه هم همشو میخوره سیر میشه .
اما درشیر مادر بچه دلبخاهی میخوره نمیدونی چقدر خورده بخاطر همون زود گرسنه میشه .
لطفا مامانای ناز زیاد فک نکنین که شیرم بده و خرابه .این شیری که از سینه شما میاد روزی اون بچه هست و طوری طراحی شده که برای بچه مفیده .لطفا به کارهای خدا ایراد نگیرین.
مامان آیلا مامان آیلا ۱۰ ماهگی
خانوما دلم گرفته 😢
واقعا از دست این مادر شوهر میخوام سرمو بکوبم به دیوا 😡
باردار که بودم این اخرا خیلی سنگین بودم نمیتونستم کارای خونمو انجام بدم میومد خونمون دریغ از یه زره کمک باور کنید راه میرفت چیزی که داخل خونه افتاده بود با پا کنار میزد از روش رد میشد وقتی دخترم به دنیا اومد از روز اول اومد اینجا تا دو هفته همش حرف های غیر قابل تحمل میزد یه شب بیمارستان بودم اونا خونه ما بودن بخدا که من اسم هر چیزیو میبردم میدونست کجاست حتی لباسام بعد چهل روز یه هفته رفتیم خونشون من بخیه هام دیر افتادن هنوزم جاشون درد میکنه از من انتظار داشت به دخترم برسم کارای خونشو هم انجام بدم یه بار سر سفره موقع سفره جمع کردن بود دخترم گریه میکرد شیر میخواست رفتم بهش شیر بدم باور کنید رفت ظرف هارو بشوره انقد ظرف هارو محکم اینور اونور مینداخت منم از زیر گریم گرفته بود چون خونه مادرم که میرم دخترمو نگه میدار غذا درست میکنه میاره حتی میزاره جلوم من نمیخوام اونم اینجور باشه ولی یکم دردکم کنه.....ادامشو پایین مینویسم