آنیسا تبش رو ۳۷ و نیم بود با تب سنج تبشو گرفتم بردم سمت شوهرم گفتم علی نگاااا طفلک سرش تو گوشی بود تا تب سنج و دید رنگش شد گچ دیوار پراش ریخته بود فکر کرد بی بی چک مثبته😂😂😂😂
گوشیو پرت کرد گرفت دستش زل زده بود بهش هی به من نگاه میکرد هی به تب سنج بعد تکیه زد به مبل شل شد گفت حالا چیکار کنیم😶
گفتم نمیدونم
رفت تو فکر بعد بلند شد بغلم کرد گفت خدا خواسته دیگه اونیم که خدا بخواد جاش رو سرمونه
بعد گفتم حالت خوبه؟ ولم کن پاشو یه کاری کن زنگ بزن مامانم بیا فعلا پاشویه اش کنیم
گفت چیو😂😂😂 میگم یعنی چی؟😂
میگه منظورت چیه😂😂😂

خدایا چقدر خنگه این مرد
اولا که تب سنجه شبیه بی بی چک نیست
دوما نشونت دادم عدد داره چجوری فکر کردی مثبته
سووووماااا اخه مرد حسابی مگه منو تو کاری کردیم اصلا😂😂😂😂
با ارتباط چشمی حامله شدم😂😂😂😂

هرچیم میگم میگه خو شبیه بی بی چکه مبگم عروسک داره نفهمیدی
میگه خو فکر کردم چون مربوط به بچه اس عروسک داره
میگم عددش چی میگه فکر کردم اون عدده تو ازمایش خون که رفتی دادی اونه😂😂😂
میگم منو تو رابطه نداریم اصلا اینو چی میگی
میگه عه راست میگی یادم نبود انقدر ازش کارش نکشیدم خراب شده😂😂😂

تصویر
۱۹ پاسخ

وااای خدا 🤣🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂 تو روحتون ، چقدر خندیدم از دستتون 🤣🤣🤣 فقط هی دارم اینایی که گفتی تصور میکنم بعد دوباره میترکم از خنده 🤣🤣🤣

بامزه بود 😂😂😂

دمت گرم باعث خندمون شدی😂😂😂😂

😂😂😂😂😂😂

تو اولش حس نکردی از یه مرد بعیده که به تب ۳۷.۵ بچه اینقدر واکنش نشون بده ؟! 🤣🤣🤣

امتحان کنم ببینم شوهر من چی میگه😂😂😂

😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂مردم از خندهههههه واایییییی حالا چرا رابطه ندارید 🤔

آخی 😂😂

🤣🤣🤣🤣🤣واااااي

از طریق گرده افشانی 😂😂

😂😂😂

😂😂😂😂

🤣🤣🤣🤣🤣وااای خدا بگم چیکارت نکنه

🤣🤣🤣راحت میتونی شوهرتو گول بزنی

😂😂😂😂😂😂😂😂

وای چقدرخندیدم😂😂😂😂

۳۷ونیم که تب نیس....بنده خدا شوهرت😂😂😂😂😂

🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣شبمو ساخت تا فردا🤣🤣🤣🤣🤣🤣

چرا رابطه ندارین

سوال های مرتبط

مامان آدریَن🫀 مامان آدریَن🫀 ۱۲ ماهگی
بخدا بدبختی گیر کردیما😫 برای آدرین دوباره شیشه شیر اونت رو امتحان کردم یبار گرفت تو خواب دیگه دفعات بعدی نگرفت 🙁 باهمون بی بی لند ارتودنسی راحته امشب به همسرم گفتم بی بی لندش انقدر بی کیفیته شیشه اش کدرشده یه دونه نو بگیر گفت باش رفته خریده گفته ۳ماهشه ،سر شیشه اش ارتودنسی هستش ولی مدلش با قبلی فرق میکنه به همسرم گفتم ببر عوض کن گفت حالا امتحان کن شاید فرقی نداشته باشه گفت فوقش یکی دیگه میگیرم ۱۰۰تومنه دیگه😑 تو شیشه جدید شیر درست کردم ۹۰سی سی رو توی ۱۰دقیقه شایدم کمتر تموم کرد سر شیشه اش 0 تا۶ماه هستش ولی خیلی زود تموم شد احساس کردم زیاد میاد ازش رفلاکس هم داره میترسم براش بد باشه انقدر زود خورد، با قبلی نیم ساعت تا۴۰دقیقه طول میکشید ۹۰سی سی رو بخوره خیلی اوقات تموم نمیکرد همشو .بدبختی داریم با این بی بی لند😫😫 مامانایی که بچتون شیشه بی بی لند استفاده میکنن بچتون که ۳ماهه هستش ۹۰سی سی رو چند دقیقه ای میخورن؟ شیشه بی بی لند بچتون با کدوم سر شیشه اس عکسشو گذاشتم
مامان سام مامان سام ۶ ماهگی
مامان Anisa🧚🏻‍♀️ مامان Anisa🧚🏻‍♀️ ۱۱ ماهگی
این داستان دردسر های منو مادرشوهر 😐😐
یه لحظه بیاین دیگه ردددد دادم 😤
جمعه خونه ی مادرشوهرم بودیم کلا میریم اونجا بچه مال من نیست طفلک خوابه بیدارش میکنه میگه پاشو دلم تنگ شده برات گشنشه میگه نه پستونک میده دهنش بغلش میکنه بوسش میکنه یا مثلا دارم شیرش میدم یهو میاد از زیر سینم میکشه بیرون بچه رو میگه خبببب بیا ببینم جیش کردی یا نه اعصابمو بهم میریزه خواب بچمو بهم میریزه وقتی میایم خونه تا دوروز درگیرم خوابشو تنظیم کنم . حالا اینارو بیخیال مساله این است👇🙄
پوشکشو میخواست باز کنه گفتم تازه عوض کردم مامان بازش نکن گفت اره میدونم باز کنم بچم یکم هوا بخوره گناه داره گفتم نه سرما میخوره گفت نه خونه گرمه گفتم گرم باشه واسه نوزاد ۲ ماهه خوبه ولی نه بدون پوشک گفت اوووو چقدر گیر میدی انقدر نازدونه بارش نیار بازش کرد پوشکشو بعد ۵ دقیقه گفتم ببند اصلا گوش نمیداد گفتم بده بچه رو اصلا نگا نمیکرد با آنیسا حرف میزد شوهرم در زد رفتم باز کردم اومد خونه بغلش کرد انیسا رو گفت وای پوشک نداره که گفت اره من باز کردم بچم یکم هوا بخوره اتیش گرفت تو پوشک گفتم علی بده بچه رو بعد گرفتم پوشکش کردم پاشدم رفتم دستامو بشورم آنیسا گریه میکرد مادرشوهرم گفت دخترم اذیته ای مامان بد دخترمو اذیت میکنی دوباره پوشکشو باز کرد😤 آنیسا هم جیش کرد رو فرش و شلوار مادرشوهرم
اونم گفت عیب نداره دخترم سریع گذاشتش درو باز کرد رفت تو حیاط
مامان S A M Y A R مامان S A M Y A R ۱۰ ماهگی
ديگه خلاصه منو به زور بردن بالا
لباسمو عوض كردم
يه دوز امپول ريه زدن
(٣٠ هفته هم يه دوز زده بودم)
گوشيمو داده بودم شًوهرم ولي يكي از پرستارا ديد من دارم گريه ميكنم رفت گوشيمو اورد گفت بيا با شوهرت حرف بزن بعد ديد اروم نميشم رفت خود شوهرمو اورد🤣
اونجا چند نفر بودن كه امپول فشار زده بودن كه دردشون بگيره
و داشتن چيز ميز ميخوردن و فقط من بينشون درد داشتم
يه سرم بهم وصل كردن و امپول رو زدن منم از ترس گلاب به روتون هي حالم بد ميشد بالا مياوردم
تا ساعت ٣ تو اون اتاق بودم ان اس تي هم بهم وصل بود
بعدش دكترم اومد گفت دردات چطوره گفتم قابل تحمله
گفت نميخواي زور بزني؟ منم از اونحايي كه ميخواستم سزارين بشم اصلا از طبيعي اطلاعات نداشتم يعني حتي ويدئو هاي طبيعي تو اينستا به پستم ميخورد ميردم ميرفت نميديدم
گفتم زور چيه😐 گفت هروقت احساس كردي ميخواي زور بزني زور بزن
چند دقيقه بعد يه خانم اومد گفت بيا اونور دكتر معاينه بكنه ببينه چند سانت شدي
فكر كنم چون رحمم باز شده بود اصلا معاينه ها درد نداشت و متوجه نميشدم
بعد بهم گفت ٧سانت شدي
ميخوام كيسه ابتو بزنم
منم گريه گريه زجه ميزدماااا
بعد كيسه ابمو با يه سوزن بود فكر كنم زد يه اب داغ يه عالمه ازم اومد بيرون
بعد كم كم دردام بيشتر شد
هي فكر ميكردم دستشويي دارم
دكترم ميگفت دستشويي داري بكن همينجا لگن گذاشتيم
گفتم نميتونم ديگه به زور رفتم دستشويي ولي هيچي نميومد
يكم راه رفتم و گريه كردم ديدم شوهرمو اوردن تو كه بالاسرم باشه
اون منو اونطوري ديد حالش بد شد بهش اب قند دادن فرستادنش بيرون🤣🤣🤣
بعد دكترم گفت بيا بخواب
خوابيدم رو اون تخت پاهامو گذاشتم بالا (ساعت ٣:١٥ بود)
بازم دردم قابل تحمل بود و بيشتر ترسيده بودم
مامان یاسین مامان یاسین ۸ ماهگی
مامانا اومدم تجربه‌مو باهاتون در میون بزارم
یاسین یه هفته ای بود شیر خودم رو خیلی بد میخورد ، مثلا چنددقیقه مک میزد میخورد وسطش یهو بی دلیل ول میکرد و شروع میکرد به گریه کردن دیگه نمیخورد . حالا دو روز هم با شیر خودم هم با شیشه شیر این کارو میکرد خیلی ترسیده بودم فکر کردم دیگه نمیخواد هیچکدوم بخوره ، وقتی گشنه بود فقط یه پیمونه یا به زور دوتا میخورد . امشب بردمش دکتر گفت شیر تو گلوش نپریده گفتم چرا . گفت احتمالا ترسیده . حالا که یادم میاد دیدم راست میگه دفعه اخری که شیر خودمو خورد و اینجور شد شیر پریده بود تو گلوش منم برعکسش کردم سریع و زیادی واکنش نشون دادم . دیگه هربارم شیر منو میخورد اگه کم بود گریه نمیکرد ولی چون شیرم زیاد بود و نمیتونست کنترل کنه گریه میکرد و ول میداد . شیشه هم چند روز پیش همینجوری شد پرید تو گلوش چون تند تند میخورد و دیگه میترسه بخوره .
حالا امشب هم شیر خودم که دادم هم شیر خشک باهاش خیلی حرف زدم و سرگرمش کردیم
همسرتون موقع شیر خوردن کنارش نشست بغلش کرد خیلی بهتر خورد