۱۳ پاسخ

چقدر قشنگ🥺🥺
خداروشکر سالمین

ای جانم ان شالله ک ماهم زایمان راحتی داشته باشیم...قدم نو رسیدت مبارک🌱

سلام ببخشید من نمیتونم انقباض رو تشخیص بدم میشه بگید چجوریه شکمم سفت میشخ ولی نمیدونم بچس یا انقباضه میشه راهنمایی کنید

بیمارستان خصوصی رفتی یا دولتی...پنج سانت شدی بستری کردن یا بعدش؟
زایمان اول سخت بود یا دوم؟
پارگی پرینه نداشتی کجات بخیه خورد؟داخل؟

به سلامتییییی و دل خوش عزیزدلم ♥️
برای ما هم دعا کن
من که همه چی رو سپردم به خدای بزرگ و مهربون ♥️

دقیقا چند هفته این

از قبلش علایمی نداشتین

ای جان مبارکه
دعا کن زایمان ماهم انقد راحت باشه

😍😍بسلامتی عزیزم

آخی بسلامتی
انشاا... برای همه

بسلامتی انشالله تنش سلامت باشههههه

خب پس حله ورزش و پیاده روی نکنیم🥴 چون بی تاثیره گویا

بسلامتی عزیزم‌ببخشید این زایمانتون راحت بود یا اولی؟

مبارک باشه عزیزم 🥰

سوال های مرتبط

مامان کارن مامان کارن ۹ ماهگی
سلام بالاخره تجربه زایمان طبیعی میخام براتون بگم پارت ۱
اول اینکه من سرکلاژی بودم و قبل بازکردن سرکلاژ درد زایمان گرفتم
۳۶ هفته و ۳ روز بودم هیچ درد یا علائمی قبلش نداشتم صبح ساعت ۷ از درد بیدار شدم درد پریودی بود ولی خب قطع شد تا ساعت ۱۰
ساعت ۱۰ ک گرفت دردا منظم تر شده بودن ولی هنوز فاصله بینشون بود به مامانم زنگ زدم گفت برو بیمارستان چک بشی بخاطر سرکلاژ خطرناکه منم چون دردای خیلی شدیدی نداشتم گفتم کارام بکنم بعد برم🤣خلاصه ناهار درس کردم ی دوش گرفتم ساک بچم نبسته بودم آماده کردم بعد ناهار ساعت ۴ با شوهرم رفتم زایشگاه تو مسیر زایشگاه ی حس فشار داشتم تو واژن و دردام هنوز قابل تحمل و فاصله دار بود رفتم زایشگاه تا خوابیدم برای معاینه ماما از روی انقباض و سفت شدن شکمم گفت دخترررر چرا زودتر نیومدی دردات خیلی نزدیک بهم ولی خب من خودم چیزی احساس نمیکردم بعد معاینم کرد و من با وجود سرکلاژ ۳ سانت دهانه رحمم باز شده بود سریع به دکترم اطلاع دادن لباس دادن و گفتن سریع باید سرکلاژ باز بشه بشدت تحت فشار رحم من لباس پوشیدم و شوهرم صدا کردن برگه رضایت اتاق خصوصی و ماما همراه دادن که امضا کنه


تجربه زایمان طبیعی
مامان لیمو مامان لیمو ۱ ماهگی
مامان فاطمه مامان فاطمه ۸ ماهگی
تجربه زایمانم 💫🤍❤💖
من روز دوشنبه ۱۴ اسفند ماه رفتم پیش دکترم معاینه تحریکی کرد و گفت سه سانت اندازه دو انگشت باز شدم بعد از معاینه لکه بینی گرفتم تا عصر شب درد داشتم نه در حد درد پریودی و نامنظم
رفتم حموم ورزش کردم دوش آب گرم گرفتم قر کمر رفتم
فردا ساعت ده صبح که بیدار شدم هیچ درد ی نداشتم فقط کمر درد پریودی که چند روزی بود داشتم
ساعت ۱۱ ی تیکه حالت ترشح غلیط و خونی
بیشتر شبیه لخته خون بود ازم اومد کارمو کردم ساعت ۱ رفتم بیمارستان
دکتر اومد معاینه کرد گفت همون دو انگشت دیروز
اولش نمی‌خواست بستری کنه و گفت هنوز دو انگشتی من گفتم درد دارم
آن اس تی وصل کرد و متوجه شد که من درد دارم بستریم کرد تا ساعت ۴ دردام خیلی کم بود ساعت ۴ اومد امپول فشار وصل کرد بهم
دردام‌زیاد تر از قبل شد و داشت منطم‌میشد ولی خیلی شدید نبود قابل تحمل بود
ساعت ۷ دکترم‌ اومد و کیسه آب و ترکوند ی آب داغ و زیادی ازم خارج شد
از اون موقع به بعد دردام منم تر و شدید تر شد ساعت ۹ تا ۱۰ توی اتاق راه رفتم بهم توپ داد روی توپ ورزش کردم
کمی غذا خوردم
ساعت ۱۰ و رب اومد معاینه کرد گفت ۵ ۶ سانتی ی ۵ دیقه ای دوباره راه رفتم. بعد ردی تخت دراز کشیدم و امپول و دوباره بهم وصل کرد ی دفعه انگار بدنم واکنش نشون داد ی درد شدیدی منو گرفت و احساس مدفوع زیاد داشتم. دکترم و صدا کردم گفت اون مدفوع نیس سر بچته اومد و با تعجب گفت فول شدی
همین الان معاینه کردم ۵ ۶ سانت بودی
خلاصه اومد و با چند تا زور دختر نازم به دنیا اومد🥰 ۴ تا هم بخیه خوردم
دخترم ۱۵ اسفند ماه❤ ساعت ۱۰ و نیم 💜۳۹ هفته و ۵ روز 🩵با وزن ۳۶۵۰ 🧡
مامان جوجولو مامان جوجولو ۶ ماهگی
مامان ابوالفض مامان ابوالفض ۸ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
سلام .تجربه زایمان طبیعی که ۲ روز پیش بود
صبح ساعت ۶ رفتم بیمارستان بدون درد توی ۳۷ هفته بهم ختمب ارداری دادن چون کلستاز داشتم
از ۶ که معاینه شدم ۳ سانت بودم و هیچ دردی نداشتم
تا ۹ صبح بهم آمپول فشار وصل بود .ساعت ۹ معاینه تحریکی شدم ک واقعا درد داشت و در همون حین معاینه ماما وحشی کیسه آبمو زد ترکوند با سوزن 😑 یهو خونریزی کردم و آب ازم خارج شد . از ساعت ۹ تا ۲ ظهر دردای عجیب و وحشتناک داشتم ک دهانه رحمم شده بود ۱۰ سانت ک فول فول بودم .بازم به لطف ماما از ساعت ۲ تا ۵ عصر با دهانه رحم ۱۰ سانت درد میکشیدم و میگفتن زور بزن سرش دیده نمیشه
دیگ حوالی ساعت ۵ و نیم عصر بردنم تخت زایمان و بعد ۱۰ دقیقه پسر کوچولوم گذاشتن تو بغلم
زایمان وحشتناکی داشتم و اصلا دلم نمیخاد دیگه یادش بیفتم
بازم خداروشکر خداروشکر که نی نیمون سالمه و این کابوس زایمانم تموم شد . راسی بخیه هم داخلی فراوان و حارجی حدود ۷ تا خوردم که اونام درد عجیبی دارن و بعضی وقتا داخلیا میسوزه . نصیحت من ب شما فقد و فقد اینه ک یبوستی نشین .من یبوست دارم اصلا نمیتونم برم دسشویی و واقعا سخته واقعا سخت .
مامان حسین🥹🫀 مامان حسین🥹🫀 ۹ ماهگی
سلام سلام مامانا اومدم تجربه زایمانمو بگم 😁
من ساعت ۶ صبح ۱۴۰۲/۱۲/۰۲کیسه آبم پاره شد توی ۳۶ هفته و ۴روز بودم‌بعد توی ۳۰ هفتگی هم دو دوز آمپول ریه زده بودم. و ی حجم خیلییی زیاد آب ازم خارج شد پس کاملا مشخصه کیسه آب با ترشح معمولی انقدر استرس نداشته باشیدددد و با هر ترشح توهم کیسه آب نزنید .
بعد اومدم توی گهواره سوال کردم که تا کی وقت برم بیمارستان بعضیاا همچین می‌ترسندن ادمو که بدو برو دیرم شده و... گفتم الان برم درجا برش میدارن بچه رو . در حد دو ساعت دوش گرفتم و وسایلمو جمع کردم و ساعت ۸ رفتم بیمارستان و بستری شدم و دهانه رحمم بسته بود دکتر بهم گفت اگه تا ۱۲ ساعت بعد دهانه رحمت باز نشه بچه رو در میاریم اکه باز بشه که وایمیستیم طبیعی زایمان کنی .تا ساعت ۶ عصر که تقریبا ۱۲ ساعت شده بود اومد معاینم کرد و گفت ۳ سانت باز شدی و باید طبیعی زایمان کنی تا قبلش درد داشتم با فاصله و قابل تحمل بود از ساعت ۷ تا ۹ دردام شدیدددد شد و دیگه یهو اومد معاینه کرد و گفت فول شدی و سریع بردنم اتاق مخصوص حدودا ساعت ۲۲:۱۰دقیقه بچمو بدنیا اومد و خداروشکر مشکلی هم نداشت و تو دستگاه نرفت .
اینم از زایمان من
سوالی داشتید بپرسید