۱۳ پاسخ

بله بچه من ک دختره همینه.. خل شدم دگ

همشون همینن ب نظرم
ی دوره ایه میگذره یکم دیگه صبور باشیم

پسر منم همینه.یکسره یا میره جاهای بلند.کارای خطرناک میکنه.یکسره دارم دنبتلش میدوم

عزیزم پسرمنم همینه
تا من چن تیکه ظرف بشورم تمام کابینت ها رو خالی میکنه از پله ها قابلمه هارو پرت میکنه پایین قفل کابینت هم بلده باز کنه
هیچوقت خونم مرتب نیس
وقتی یکم مرتب میکنم انگار کلافه میشه😂😂😂

به نام خدا
هرچی که گفتی پسر منم انجام میده😂

وایی عزیزم بچه همینه دیگه،من واسه تلویزیون حفاظ صفحه گرفتم که در امان باشه😅

سلام پسز منم دقیقا همینه امروز مریض بود اصلا فضولی نکرد باورکن دلم گرفته الان میگم سالم باشه خونه رو کن فیکون کنه فدای سزش

گلم پسرمنم شیطون خیلی خسته میشم روزا از دست شیطونیاش ولی چاره چی باید حواسمون بهشون باشه و تحمل بکنیم

بچه منم همینه عزیزم
خیلی کنجکاو و شیطون

مثل پسر من خدایا دیگه کم آوردم منم

ما تلویزونمونو زدیم به دیوار وخیلی هم بالا من ۲ تا پسر دارم ۵ سال و۱سالو نیم

تصویر

حمیرا فقط

عزیزم‌خوبه کمکی‌داری اینهمه مینالی
پسر منم مثل پسر شماس
منم نمیرسم همش دنبالش که خنگی نزنه

سوال های مرتبط

مامان آرین و عرشیا مامان آرین و عرشیا ۲ سالگی
سلام از طرف یه مادری که تو تاریکی شب و تو خلوت خونه داره شام میخوره و به هفته ای که بهش گذشت فکر میکنه...به هفته ای که پسر کوچولوش بهونه گیر شده بود و هرچی میخواست فقط گریه میکرد..به هفته ای که شوهرش انقد از کار خسته بود که همش بی حوصله بود وقتی میومد خونه...به شبایی که نفسم کم میومد انگار یه چیزی رو سینه م خوابیده بود....به وقتی که دست یکی رو روی پیشونیم حس کردم و فکر کردم شوهرمه اما یهو یادم اومد سرکاره و من تنهام..به اینکه چقدر دوست داشتم برم دو روز خونه مامانم و نشد....حالا من وقتی شوهرمو پسرم خوابن دلم گرفته از اینکه چرا در مقابل گریه های پسرم و بهونه گیریاش صبور نبودم....منی که پسرمو شوهرمو واطرافیانمو خیلی دوست دارم و جونم براشون می‌ره اما یه وقت ناخواسته دلشون رو میشکونم....خدایا منو ببخش بخاطر اون وقتا که دلشون رو شکوندم..دلم میخواد صبح که بیدار شدم خدا بهم یه صبر بده تا دیگه بچه مو دعوانکنم یا عصبی نشم ازش....پسر قشنگم منو بخاطر وقتایی که عصبی میشم ببخش...بخدا من خیلی دوست دارم
مامان نیکی کوچولو❤️ مامان نیکی کوچولو❤️ ۲ سالگی
واقعا خستم...
و فرسوده...
تا ظهر که سرکارم، میام هم انقد این بچه جیغ میزنه و لجبازی می‌کنه و گریه می‌کنه دلم میخواد بمیرم
دیشب از مسافرت اومدیم، اییییینقدر توی مسافرت جیغ زد و گریه کرد انگار بچه ۴ماهه‌س
با اینکه من خیلی آدم آسونگیریم
دائم میخواست میبردمش آب بازی هرکار میخواست میکرد
ولی هی ضجججه زد
یه بار خیلی شدید عصبی شدم واقعا دلم میخواست یه واکنشی نشون بدم، بازم خودمو نگه داشتم
امروز اومدم باز همینجوری ضجه میزنه و جیغ میزنه هرچی میخواد
نمی‌خوابه هم بدتر میشه
آخر خودش بیهوش شد بعد همیشه ۲ساعت میخوابه، منم تا اومدم کپه مرگمو بذارم باز پاشد ضججججه
انننننقد عصبانی شدم دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم یه جیغی کشیدم منم و دعواش کردم
بعد بمیرم بچه هم جیغ کشید و زد زیر گریه بعدم اومد بغلم یه نیم ساعت سه ربعی همینجور ساکت بغلم بود😭😭😔😔
می‌دونم خیلی کارم بد بود تا الانم همش ازش عذرخواهی کردم، ولی منم آدمم داره روتنیم می‌کنه انقد لجبازی می‌کنه الکی
تازه من اصصصصلا زورش به هیچی نمیکنم😔قشنگ دارم فک میکنم واقعا دیگه ظرفیتشو ندارم😔