۳ پاسخ

عزیزم دکترت کی بود؟؟

درد زیاد داشتی?موقع زایمان یا قابل تحمل بود?

رفته بودی معاینه تحریکی
چه ورزشیی کردی زایمان کردی
به منم بگو بیام بعد معاینه انجام بدم 🥺🥲

سوال های مرتبط

مامان مَلِکا مامان مَلِکا ۳ ماهگی
تجربه زایمان ۱ :
روز شنبه ۱۳ مرداد رفتم مطب دکترم برای معاینه لگنی ک ببینه مناسب هستم واس زایمان طبیعی یا ن ؟!
دکترم معاینه کرد و گفت ۱ سانت هم باز شدی ، اون روز من ۳۷ هفته و ۴ روز بودم . دکترم گفت ممکنه بعد از معاینه تا دو سه روز لکه بینی داشته باشی نگران نشی طبیعیه ، گفتم باشه .. پاشدم با دستمال خودمو تمیز کنم دیدم دستمال پره خون شد 😑 گفتم خانم دکتر من همین الانش هم ب خونریزی افتادم .. ک گفت اشکالی نداره ( اینم بگم به شدت به دکترم ایمان داشتم و دارم و چشم بسته حرفشو قبول دارم)
خلاصه وقتی معاینه تموم شد گفت انتی تاریخ زایمانت رو کِی زده ؟ گفتم ۳۰ مرداد .. گفت نوچ تو تا سی‌ام نمیکشی احتمال قوی تو همین هفته زایمان میکنی ، اگه نکردی ۲۳ مرداد بیا دوباره معاینه .. یعنی ۱۰ روز بعدش . گفتم اوکی
اومدم نشستم تو ماشین ب شوهرم گفتم من هم درد زیردل و کمر دارم هم خونریزی ، دکترمم گفته ممکنه چند روز ادامه داشته باشه ، بریم خونه مامانت ک من تنها هم نباشم ( راستش نمیدونم چرا انقد بغض داشتم و میلرزیدم از ترس و نگرانی ..🥲🥹 )
خلاصه اومدیم خونه همه چیو جمع کردیم حتی ساک خودم و ساک بیمارستان ملکا رو هم برداشتم و رفتیم خونه مادرشوهرم...
مامان همتا مامان همتا ۶ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی..
روز یکشنبه نوبت دکتر داشتم و چون ۳۸ هفته و ۳ روز بودم معاینه لگن انجام داد و گفت لگنت خوبه میتونی زایمان طبیعی انجام بدی.(من چون دستمزد پزشکم برای زایمان طبیعی بالا بود (۱۵ ت) تصمیم داشتم با یک ماما خصوصی زایمان انجام بدم) همون روز عصر هم رفتم ویزیت مامایی که در نظر داشتم .اونجا هم معاینه شدم و گفت یک سانت ضخیمی.
همه کارا انجام شد قرار شد شروع کنم به پیاده روی و ورزش بیشتر ودمنوش و...
شب که برگشتیم خونه اصلا حالم خوب نبود همش دلپیچه داشتم چون گوجه سبز خورده بودم فکر میکردم سردیم کرده . گلاب به روتون اسهال شدید بودم.سر شب دیدم لباس زیرم خونی شده با ماما تماس گرفتم و گفت طبیعیه بخاطر معاینست .ولی بنظر خودم طبیعی نبود و دلشوره داشتم. از درد دلپیچه تا۳ ونیم صبح به خودم پیچیدم و در اخر کیسه ابم پاره شد و مجدد تماس گرفتم با ماما که گفت زایمانته بیا ببمارستان.
به سمت بیمارستان حرکت کردیم. حدودا یک ساعتی راه بود در طول مسیر دردام شروع شد و این شد آغاز زایمان ..
مامان فندوق مامان فندوق ۲ ماهگی
سلام به همگی من اومدم تجربه خودمو از زایمان طبیعی بگم...
من یک شنبه ساعت ۳ شب که دیگ میشد دوشنبه پنجم تو رخت خواب کیسه آبم پاره شد اولش فک کردم ترشح چون شیاف گل مغربی ک میزاشتم ترشح داشتم دستمال کنارم بود گذاشتم دیدم نه بدجور خیس شد دستمال دوبار عوض کردم دیدم طبیعی نیست یکمم کمرم درد میکرد بلند شدم برم چک کنم تو حموم که جلو در حموم یه آبی ازم ریخت رفتم تو حموم بازم ریخت دیگ گفتم تموم کیسه آب ک اینقدر زیاده برگشتم فوری حوله رو برداشتم دوش بگیرم بعدش شوهرمو بیدار کنم دیدم آبگرمکن خامو منم نمیتونستم روشن‌کنم اومدم با آرامش شوهرمو بیدار کردم اونم هنگ کرده بود استرس گرفت نمیتونست آبگرمکن رو روشن کنه خلاصه منم خندم گرفته بود عرق از کله اش چکه می‌کرد...
خلاصه ما خونه خودمون نبودم رفیقش بیدار کرد آبگرمکن رو روشن کرد
من دوش گرفتم شوهرمم تو این فاصله آماده شد وسایلا برد تو ماشین رفتیم بیمارستان.
البته اینم بگم من از هفته ۳۳ تا ۳۵ استراحت بودم شیاف و سوزن هم زدم
دیگ از ۳۵ هفته و ۶ روز دقیق شروع کردم ب ورزش و پیاده روی برای زایمان طبیعی و رفتم پیش یه ماما که تو گهواره بهم معرفی شد برای زایمان در آب
داخل۳۸هفته ۶ روز هم زایمان کردم
رفتیم رسیدیم بیمارستان تو مسیر هم ب دکترم زنگ زدم گفت شما برید بگید من فرستادم رفتیم یه ماما کشیک بود منو آماده کرد نوار قلب انقباضات این چیرا رو انجام داد معاینه کرد گفت یک فینگر باز شده منم یکم درد داشتم اماقابل تحمل بود ساعت چهار بود تا شیش ک ماما اومد من فقط نفس عمیق میکشیدم دوباره ماما اومد گفت معاینه انجام داد واقعا درد داشت ولی خیلی مهربون بود خیلی بعدش دیگ دکترم شیش نیم هفت بود اومد
مامان نی نی جان مامان نی نی جان ۳ ماهگی