ما دیشب اومدیم خونمون...باز با رز که چند شب خوب میخوابید برنامه داشتم.از ساعت یک شب این بچه شروع کرد تا چهار صبح...شیر خورد اروغ زد سکسکه کرد اما هی گریه و نق نق و نخوابیدن...هر کاری کردم بغلم بگیرم رو پام بذارم...فقط دو ثانیه چشماشو میبست باز بیدار میشد.خونه‌هم‌سرد ما بخاری ها رو زیاد کرده بودیم چندتا قابلمه ابجوش رو‌گاز و...یهو ساعت سه ونیم رز رو پام بود منم گیج یه صدای شکستن فجیعی اومد.ترسیدم جیغ زدم شوهرمو بیدار کردم تموم بدنم میلرزید...الان عذاب وجدان گرفتم طفلی رز همونجوری رو پام به سمت اشپزخونه که صدا میومد نگاه میکرد.سرویس بهداشتی همون طرفه اینه روشویی افتاده بوده خونه گرم و سرد شده چسبش باز شده بود...دیگه شوهرم اومد کل خرده شیشه رو با جارو برقی جمع کرد تو اشپزخونه پر بود...بعد همزمان که جارو روشن شد رز هم خوابید😑من اصلا یادم نبود براش صدای سفید بذارم...دیگه واقعا حس میکنم رز جابجایی رو شاید دوست نداره

۸ پاسخ

دخترمنم دیشب تا صبح بیدار بود

بچه ها همینن
تا سع ماه هگی

بچه منم همینه اصلا جا ب جایی رو دوس نداره متوجه شدم

فک کنم دلدرد داره

بچه منم اصلا اروم نمیگیره

کولیک داره

من صدای سشوار دانلود کردم باهاش ساکت میشه یا میخابه
چرا بخاری ها رو خاموش میکنی حداقل یه بخاری رو روشن بزار که خونه سرد نشه

امان از دست بچه ها

سوال های مرتبط

مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۱۰ ماهگی
بچه ها سه تا سوال دارم برا پوشک و شیر و گریه بچه.رز قبلا دوساعتی شیر میخورد شبها سه تا چهارساعت.اصلا هم بیدارش میکردم خودم نمیخورد تا خودش بیدار شه، الان‌همون نظم دوساعت تو روزاش هم بهم ریخته...شبها هم بیشتر شده.مثلا ساعت یک تا دو دیشب دل درد هم بود چندبار شیر خورد بعد که خوابید تا 6ونیم نخورد...بچه های شما تو این سن رز چطورن؟الان47روزشه.دکتر بهم گفته بود بعد 45روز میتونی یه وعده شب رو حذف کنی.برا پوشک که من سایز یک میبستم رد میفتاد.چسباشو رو هم میبستم، دیروز که تایپیک گذاشتم چندنفر گفتن هنوز یک میبندن.رز 4بود هفته قبل، من دو میبندم اما چسباشو میارم رو هم...حس میکنم پهنای پوشک براش بزرگه.عکس میذارم راهنمایی کنید لطفا، سفت میبندم که نم نده اینم یکم رد میفته.برای گریه هاش رز وقتی بی قراره بغل من بدتر گریه میکنه..خودم حس کرده بودم شوهرمم دیشب همینو گفت.میگم چون میاد بغلم راه ارامششو با شیر خوردن پیدا میکنه حتما خب میدونیم که شیر هم نمیخواد سیره بیشتر گریه میکنه، اگه یادتون باشه اینم از وقتی از خونه بابام اومدم بدتر شد مامانم میگه لابد مدل خوابوندشو یاد ندارین🙄من باید به زور پستونک بخوابونمش شوهرم و بقیه نه راحت میخوابونن...فقط دوشب پیش خونه مادرشوهرم بودم میخواست بخوابونش رز گریه میکرد من بغلش کردم خوابوندم خودم...برای شما چطورن بچه هاتون؟خیلی هم باهاش وقت میگذرونم ولی واقعا نمیدونم چرا اینجوریه...