سلام شبتون بخیر
من واقعا یک موضوعی نگرانم کرده و مدام تو فکرشم استرسش دارم
دخترم تازه بدنیا اومده
بعد دو روز رفتم پیش مادرشوهرم خیلی مراقبش بود
لباساش ، بغل کردن ، وقتی گریه می کرد بغلش می کرد باهاش حرف می زد و میخوابوندش
پیششون زندگی نمیکنم نوه اولشون هست و دختر هم ندارن و دختر من خیلی دوس دارند
من همش نگرانم نکنه هی بغلش میکنه یا قربون صدقه اش میره وابسته اش بشه آخه تا گریه می کرد باهاش حرف میزد آروم میشد بغل منم به زور میداد مگه واسه شیر دادن
بنظر ممکنه وابستگی بوجود بیاد و دخترم پیش من آروم نباشه خیلی نگرانم

منم دوسندارم بچم بجز خودم ب کسی وابسته شع اصلا دوسندارم مادرشوهرم و خواهر شوهرم بغل کنه

نهایتش وابستش باشه دوستش داشته باشه قرارنیس که ازشمابگیرش یا بچه مادرشو فراموش کنه توخوته شماس کنارشماس داره زندگی میکنه مادربزرگشم دوسش داره زیاد بدنیس که خداروهم شکرکن که انقد بامحبتن فقط اگر محبت باعث یادگرفتن کارای بد دراینده شد باید تذکرداد همین

وا عزیزم این چ حرفیه بچه بوی مادرشو حس می‌کنه گلم اولش ک بچه متوجه نیست ب بعدشم ک خودت پیششی من تا چهل روز خونه مامانم بعدشم الان اومدم خونه خودم مادر شوهرم پیششه مراقبش من میخابم . استراحت خدا خیرش بده

خدا مادرشوهرت رو خیر بده که اینقدر مهربونه. والا بخدا ماها گاهی ناشکر میشیم. خیلی ها از بی محلی خانواده ی شوهر نسبت به بچه هاشون مینالن، شما از محبت زیادی ناراحتی!!!. عزیزم مگه چه عیبی داره خب اونم دختر نداره. بنظرم بزار بهش محبت کنه.

منم همینجوریم دائم پسرمو بغل میکنن و قربون صدقش میرن یا میان خونم از ی طرفی میگه کمکت میکنم ت استراحت کنی

خب برو خونه‌تون.

نه عزیزم‌در نهایت به تو وابسته میشه اولاش نمیشناسه مادرو به اون صورت یکم بگذره دو ماه و نیم بشه فقط تورو میخواد چون ناخوداگاه همه کاراش با خودته