۸ پاسخ

منم گلم ولی دارم خودمو عادت میدم تا باهاش کنار بیام .باخودم بیرونش میبرم تا این تنها بودنش با من ،ترسو از مردم درش نیاره .

من همیمجورم وای یعنی الان یکم خوب شدم..ب بچم نگاه میکردم آ گریه میکردم🥲🥲الانم حالم خرابه ولی باید تحمل کنم🥴😭

ببين يكم ديگه بهتر ميشي از لحاظ روحيه، توانايي منيج كاراتم بهتر ميشه بزرگ تر بشه ، دختر من خيييييلي بدقلقه واقعا پدرمو درآورده دقيقا همين مشكلاتو منم داشتم و دارم ولي نگا ك ميكنم ميبينم هرچي ماهش داره ميره بالاتر يه درصدي تسلطم ب امور داره بهتر ميشه

هیچی تحمل و صبر من ده سال سرکار بودم از اونور دانشگا میرفتم الان یباره خونه نشین شدم خیلیییی سختمه ولی بچمم گناه داره کسیو نداره یکم گرم بشه خوب میشه میریم بیرووون تاب میخوریمممم بیخیال عزیزدلممممم لذت ببر از مادر بودنت😍😍😍😘😘😘

من اصلا ب خودم سخت نگرفتم از روز ۱۴ ام هم بچم بیرون بردم رستوران همه جا مثل قبل اینک بچه نداشتم
اگر سخت بگیری فقط خودت اذیت میشی
خداروشکر هم هیچیش نشده🫶🏻
حتی هفته دیگه هم قراره سفر خارجی بریم

من آنقدر چشمام میسوزه و درد می‌کنه از بی خوابی
ولی خب این روزام میگذره

بیخیالی سخت نگیر برو بیرون من دیگه بیخیال شدم البته با قرص و دارو
لعنت به افسردگی بعد از زایمان

من جدیداً دارم اینجوری میشم، گریه میکنه فقط نگاش میکنم🙂

سوال های مرتبط

مامان پرنسا مامان پرنسا ۶ ماهگی
سلام خانوما من نی نی م ۲ماهشه روز اول زایمانم یه قطره شیر هم نداشتم تصمیم به شیرخشک گرفتم بعدش که سینمو مک میزد کم کم شیر اومد اما خیلی کم بود وابکی مجبور به ادامه شیرخشک بودم که هم سیر بشه هم وزن بگیره چون نارس بود یه مدت بعدش کلا سینمو نگرفت راستش من چون دیسک گزدن داشتم حین شیردهی وحشتناک گردنم درد میگرفت وازاینکه دیگه سینمو نمیگیره وشیرخشک میخوردهمچین بدم نمیومد چون بعدهربار شیردهی گردن درد شدیدمیگرفتم وداغ میشد گردنم ازطرفیم کم خونی مینور شدید طوری هموگلوبینم رو ۸بود کل کارای خونه هم دست تنها باید انجام بدم
بعدبقیه مدام عذاب وجدان بهم میدن که چرا شیرخشکیه وشیر خودتو ندادی وبچه ضعیف میشه رشدش خوب نمیشه در آینده😞😞😞
پراز عذاب وجدانم ولی من همه جوره واسش کم نذاشتم دست تنها هم بچه داری هم خونه داری هرروز خونه ام شوهرم صبح میره شب میاد اگه شیردهی رو ادامه میدادم بخدا شاید اونقدر اسیب میدیم که ادامه بچه داری واسم سخت میشد همین الانشم هرروز سرگیجه دارم از پا افتادم بخدا بقیه هم مدام منو دچار عذاب وجدان میکنن