۱۹ پاسخ

اول اخر بعد از خدا خودم نگه داشتم تنهایی

هفته‌ای هیچ بار مامانم زحمتاشو بر ما کشیده دیگه الان وقت استراحتشه بعد من بچه خودمو ببرم اون نگهداره من کلا مخالف اینم بچمو جایی بزارم معتقدم اگه قرار بر این بود کلا نباید بچه بیاری بر چی باید یکی دیگه زحمتشو بکشه

شما چقد خوشبختین که مادرتون حال روحی بچه نگهداشتن داره

هیچی خونشون دوره یکسره آویزون خودمه

هروقت جایی بخام برم که نتونم ببرمش میذارم

منو مامانم شهرمون دوره ازهم ولی هرماه میریم خونشون یا اونا میان وقتی میرم همش پسرم با مامانمه همه کاراش بااونه بیرونم برم اکثرا میزارم پیش مامانم مگه اینکه همه باهم بریم😅

هیچی اصلا جایی نمیرم یا خرید واسه خونه با شوهر من تو ماشین بهش میگم اینو بخر اونو بخر

اولین بار چهار ماهگیش بود ک با شوهرم وسط زمستون میرفتیم دنبال مغازه بگردیم یکی دو ساعت دادم
دومیش تیر بود نه ماهش بود دادم دست مامانم چندین ساعت رفتم عروسی
دوبارم ۱۴ ماهگیش گذاشتم رفتم عیادت دوستام در حد چند ساعت
بهونه نگرفته بود

مامانم هفته ۲ ۳ بار میبرم کلا با خواهرم و مادرم خیلی جوره دخترم نصف روز اونجاست مامانم ابجبم از خداشونه انقد ک دوسش دارن دخترمو

من ک کسی رو ندارم و دخترم پیش مادرشوهرمم نمیمونه ، هرجا برم با خودم میبرمش

۵ روز در هفته خونه مامانمم ماهی یکبار آرایشگاه میرم جایی هم‌کار داشته باشم‌نگه میداره اما طوریه که یک نفری نمیشه نگهش داشت

تو شهر غریب زندگی میکنم و همش خودمو خودمو خودمم
حتی همسرمم کمک نمیکنه

هر روززز

به نام خدا اصلا
با اینکه هم مادر خودم نزدیک هستش هم مادرشوهرم وقتی خوابه کارهام انجام میدم برای بیرون رفتنم هم با کالسکه میبرم

شوهرم نمیزاره یک دقیقه بزارمش پیش مامانم

هیچ وقت جایی نمیرم همش خودمو خودمم

مامانم سرکوچه امونه خونه اش😁
همه باهم میریم

برا چایی خوردن بدیم مامانمون⁦☹️⁩

هیچی حوصلش نمیشه

سوال های مرتبط