تجربه زایمان ۳
حالا چرا انقدر درد داشتم؟. بقیه اصلا نترسید غیر از اینکه بدن با بدن فرق داره برای من دارو و مسکن قوی استفاده نشد
اخرین ویزیت پیش دکترم ازش در مورد پمپ درد پرسیدم گفتش لازم نیست نمیخوای و عوارض داره و از این حرفا گفتم خب باشه قراره مامان بشم یکم درد چیزی نیست تحمل میکنم دیگه.
خواستم برم تو اتاق عمل ترسیدم از درد بعد عمل گفتم من پمپ درد میخوام گفتن باشه ولی دکترم نذاشته بود بعد که من رفتم بخش هی دردم هر ثانیه بیشتر میشد پرستار گفت فشارت خیلی پایینه نمیتونم مسکن قوی و مخدر برات بزنیم ممکنه بری تو شُک خطرناکه مجبوری تحمل کنی چون همچین ریسکی نمیکنیم ما با این فشارت که رو ۷ونیم و هشته اصلا نمیشه. اخه تو دوران بارداری و حتی قبلشم همیشه فشارم‌ ۸ یا ۹ بوده خیلی کم پیش میاد بره رو ۱۰ خلاصه که من عصر و شب روز ۲۲م داغون شدم از درد و غیر از شیاف و مسکن معمولی چیز دیگه‌ای برای تسکین درد دریافت نکردم پس نگران نباشین شماها من صرفا تجربه‌ی خودمو با بدن خودم براتون تعریف میکنم قرار نیست همه مثل من باشن ....

۱۴ پاسخ

من پمپ درد داشتم ولی اصلا اثر نکرد انگار اب خالی بود👎🏻

بهتون ساک لوازم و ملافه و دمپایی اینا دادن یا خودتون از خونه بردین؟

عزیزم خواهرشوهرم زایمان کرده بود تو بیمارستان ارومیه هیچی ندادن دکترش هم فوق العاده بود ولی من خودم گفتم شیاف حتما استفاده کن خودمون تهیه کردیم چند سال پیش دیکلوفناک هم کمبود بود از همکارام گرفتیم

قبلنا پمپ درد خوب بود من سر پسر اولم پمپ درد گذاشتم تو بخش اصلا دردو نفهمیدم اما سر دومی پمپ در بلا سرم آورد.چون دکتر میگفت پمپ دردای الان بدردنمیخورن اونم تاکید داشت نذارم ولی من سر دومی به اختیار خودم قبل از عمل خواستم که بزارن اما خیلی پشیمون شدم بعدش چون تجربه ی تلخی داشتم که گفتن بخاطر پمپ درد بوده.بنظرم تحمل درد با شیاف بهتره

من پمپ درد داشتم مسکن و شیاف هم داشتم بازم یکم درد داشتم ولی قابل تحمل بود

راستی از بیمارستان صولت و اخلاق پرستارا راضی بودین چطوریه؟ بعد چند ساعت اجازه خوردن دادن؟ تشنتون نشده بود گلوتون خشک شه؟
من خیلی استرس دارم

شب رور عمل تونستی یکم‌بخوابی یا بکوب تادصبح بیدار بودی درد کشیدی🥺
از فردای عمل موقع‌مرخص شدن چی بهتر شدین یا نه؟
صبح ساعت چند مرخصتون‌کردن

انشاالله هرجا هستی موفق و حالت خوب باشه کنار پسرت و همسرت

منم همش فشارم‌ و قندم پایینه
شیافم اروم نمیکرد عزیز؟ حداقل یکمی شمارو؟

مرسی که بهمون گفتی گلم
منم ب دکترم برا پمپ درد گفتم گفت لازم نیس

عزیزم ببخش کدوم بیمارستان زایمان کردی؟
اختیاری بودی؟هزینش چقدر شد؟منم میخوام بیام ارومیه برا همون میپرسم

منم برام دکتر بیهوشی پمپ درد نزاشت مسکنم بهم نزدن چون بدنم خیلی ضعیف بود و فشارم رو ۷ بود فقططط شیاف میزاشتن خییییلی درد کشیدم شب اول خییلی

پمپ درد واقعا عالیه
عزیزم مبارکه 😍

الهی عزیزم الان خوبی درد که نداری؟

سوال های مرتبط

مامان گیسو مامان گیسو روزهای ابتدایی تولد
پارت دوم تجربه سزارین من🤰🏻👼🏻

تو ریکاوری که رفتم بخاطر دیسک کمری که دارم خبلی دلم میخواست کمرم رو حرکت بدم اما مثل چسب چسبیده بودم به تخت و فقط سر و دستمو میتونستم تکون بدم
خیلی تلاش کردم که نوک انگشتام رو تکون بدم که بعد نیم ساعت کم کم تونستم حرکتشون بدم
ولی یه درد بدی از درون شکمم حس میکردم 😮‍💨😖
به پرستار گفتم پمپ درد رو برام وصل کرد و گفت هر زمان درد داشتی دکمه پمپ رو فشار بده و صادقانه بخام بگم خیلی تاثیر انچنانی رو دردم نداشت و من همش اه و ناله میکردم
بهشون گفتم که درد دارم گفتن تو بخش برات شیاف میزنیم
بچه ها قبل زایمان خیلی تقویت کنین خودتون رو چون اگر بدنتون ضعیف باشه خیلی اذیت میشین
من با اینکه بدن قوی دارم بازم حس ضعف شدید و بی حالی و خونریزی داشتم
خلاصه بعد دو ساعت منو بردن تو بخش
شوهرم و مامانم و خواهرم وقتی منو دیدن ترسیدن چون رنگم رفته بود و لباسم خونی بود 😰
ولی خودم تنها چیزی که حس میکردم انقباضات رحمی مثل درد پریودی با اینکه هنوز بی حسیم کامل نرفته بود درد داشتم 😮‍💨
به پرستار گفتم برام مسکن زد بهتر شدم ولی اصلا سرم رو نباید بالا میوردم
ولی وقتی دوباره بچم رو دیدم ذوووق زدم 🤗🥰

دردای شدید من روز اول بود که با مسکن اروم میشد و الان بعد دو روز درد پریودی دارم که بازم با مسکن رفع میشه
همینقدر بگم اگر بازم بگن سزارین رو انتخاب میکنی یا طبیعی میگم قطعأ سزارین 👼🏻

خانمهای کرمانی دکترم زهرا خباززاده بود بیمارستان حضرت فاطمه یا همون کلاهدوز

امیدوارم تک تکتون زایمان راحتی داشته باشین 💝🌸
مامان سام مامان سام ۵ ماهگی
پارت سوم تجربه زایمانم

من از قبل با پزشکم صحبت کردم ماساژ شکمیم یکی‌تو اتاق عمل و یکی تو ریکاوری و یکی تو بخش باشه که اتاق عمل و ریکاور رو واقعا متوجه نشدم
تو بخش حالم خوب بود و میتونستم با بقیه صحبت کنم ولی سرمو‌تکون نمیدادم که سردرد و سرگیجه نگیرم
تقریبا یک ساعتی بی حسی مونده بود منم از قبل درخواست پمپ درد داده بودم بهم وصل بود
کم کم بی حسی داشت از بین میرفت که فهمیدم پمپ دردم نشتی داره
و خب از شانس قشنگم اینجا دیگه کاااامل بی حسی رفته بود و من درررررررررردی کشیدم که تو زندگیم حتی تصور نمیکردم همچین دردی وجود داره، حتی حاضر بودم بهم امپول هوا بزنن بمیرم ولی این درد و تحمل نکنم
بعد ناله و گریه و جیغ اومدن ارامبخش تزریق کردن که اصلااااااا جوابگو‌ نبود و من تقریبا یک ساعت درد بی حسی کشیدم بعد اون دو تا شیافت دیکلوفناک از قبل تو کیفم بود، دو تا گذاشتم و بعد ۵ دقیقه اثر کرد و همزمان پمپ درد جدیدمم گذاشتن
دیگه از درد خبری نبود و حالم بهتر بود تا ۱۰ ساعت هیچی نخوردم و اولین چیزی که خوردم اب بوده بعد کاپوچینو و نسکافه که خیلی بهم کمک کرد و خدا رو شکر اصلا سردرد و سرگیجه نگرفتم
بعدش بهم گفتن راه برو که من با کمک همسرم راه رفتم و اول بلند شدنش خیلی سخته ولی راه رفتن باعث کمتر شدن درد میشه و بهترین کار همینه همش رااااه برید
اینم تجربه من چیز سخت و ترسناکی نیست اگه مثل من بدشانسی نیارید همه دردهاش با مسکن قابل تحمله
امیدوارم همگی زایمان راحتی داشته باشید و به سلامتی فارق بشید♥️
مامان آرتان و آنیسا مامان آرتان و آنیسا ۳ ماهگی
سلام دوستان حالتون چطوره..با دعای شما من هم سزارین کردم روز پنجشنبه .اومدم تجربه خودم رو بگم از بیمارستان..ولی سعی کنید بدن خودتون رو با دیگری یا من نوعی مقایسه نکنید.
شاید شما سیستم بدنتون از من قوی تر باشه چون دیدم که میگم.
چهارشنبه با نامه پزشک رفتم بیمارستان ..از. ۹صبح‌تا دو بعدازظهر گرفتار شدم برای پرونده سازی.
بعد گفتن که تماس میگیریم ساعت اومدنتون رو میگیم اگر هم تماس نگرفتیم خودت شش صبح بیا از دوازده شب هم هیچی نخور یه قطره آب نخور.شام هم سبک مثل سوپ بخور .اما به من زنگ زدن شبش گفتن عملت افتاده ۱ظهر .۱۲بیمارستان باش..
ساعت یک و نیم ما رو بردن اتاق عمل با ترس و گریه..حال من رو که دیدن باهام شوخی کردن دکترم اومد شوخی کرد..گفتن چی میخوای گفتم بیهوشی..
خانم دکتری اومد بیهوشم کرد و من طی دو ثانیه بیهوش شدم..چشمام که باز کردم تو ریکاوری بودم و منگ منگ..پرستارم اومد روی قسمت نافم با یه دست یه چرخشی داد که من ماتم برده بود بعد برد من رو تو بخش بهش گفتم این همون ماساژ وحشتناک معروف رحم بود؟گفت آره خندید .گفتم چیزی نبود که بقیه ازش غول ساخته بودن منو هم ترسونده بودند..گفت تو خونریزی هم نداری خداروشکر ..
خلاصه رفتم تو اتاق ولی خودم یواش یواش با کمر رفتم رو تخت ..لباس پوشیدن برام..و مسکن و سرم شروع شد..ولی من درد زیر شکم داشتم که با مسکن آروم میشد..پمپ درد هم میخواستم که گفتن منسوخ شده و یکماهی هست اجازه استفاده نمیدن..شیاف و مسکن ها خوب بودن و باز درد کمی داشتم که تحمل میکردم.و هیچ بچه ایی رو به nicuنبردن..اینجا میگفتن الکی محض پول هم شده میبرن ولی نه.
مامان رایان مامان رایان ۲ ماهگی
بعد از انجام این کارها ساعت ده دیقه به ده از اتاق عمل اومدن دنبالم، فقط از شدت استرس دوییدم تو دستشویی 🤦‍♀️😂
بنده خدا آقاعه فهمید میترسم تو راه کلی باهام شوخی کرد که ترسم بریزه چون تاحالا نرفته بودم اتاق عمل خیلی ترس داشتم رسیدیم دم در اتاق عمل خانم دکترم از اشناهامون هستت اومد جلو در دنبالم گفت نترسی و این حرفا با شوهرمو مامانمو جاریم خدافظی کردم رفتم تو، من از قبل به دکترم گفته بودم میخوام بیهوش شم رفتیم تو اتاق عمل منو گزاشتن رو تخت عمل دکتر بیهوشی اومد گفت بیهوش کردنت اصلا کاری نداره ولی بنظر من بی حسی رو انتخاب کن کلی باهام حرف زد نزدیک ۱۰ دیقه داشت منو توجیه میکرد من گفتم میگن سر درد کمر درد میگیرم سرمو نباید تکون بدم گفت نه از همین الان سرتو تکون بده اصلا همچین چیزی نیس تو ریکاوری و بخش هم رفتی تکون بده هر چی شد با من، بعد گفتم من میترسم دستامو ببندین گفت اگه قول بدی تکون ندی کاری نداریم که من قبول کردم و حتی پمپ درد هم میخواستم که دکتر بیهوشی گفت نگیر رو بچه تاثیر میزاره خیالت راحت درد آنچنانی نداری با شیاف کنترل میشه