تجربه های مادرانه😊
من اون زمان که تصمیم به بارداری گرفتم تو دو راهی سختی بودم از طرفی شرایط محیا بود که دکتری بخونم وکارما ادامه بدم از طرفی دکترا به دلیل اندومتریوز اصرار داشتن که بچه دار بشم.ولی دیگه دلو زدم به دریا و برعکس گفته همه دکترا با همون اولین تلاش باردار شدم.
راستش الان فکر میکنم خب مگه بالاتر از این تجربه مادری علم دیگه ای هم بود که باید دنبالش می رفتم؟ من از حضور این بچه خیلی چیزا یاد گرفتم چی بالاتر این؟الان میگم چه پیشرفتی چه بلوغی بالاتر از مادر شدن؟
راستش الان زندگیم شده زهرای قبل پسرم و زهرای بعد پسرم...
من بزرگ شدم من رشد کردم...
من یاد گرفتم...من علمی که دنبالش بودم را زندگی کردم و با تجربه لمسش کردم .
این تاپیکو گذاشتم هم یادگاری بمونه از حسی ک این روزا تجربش میکنم هم اخر سالیه بنویسیم از نکاتی که توی این مدت خودمون کشفشون کردیم بی اینکه کسی بهمون یاد بده...
من با تجربه یاد گرفتم که (یه روزی برای تک تک اینا استرس زیادی کشیدم)
*یه سری غدد چربی هست توی سر بچه ها که اگه بزرگ نشه و جا به جا نشه کاملا طبیعیه و اکثرا هم پشت سرشون نزدیک گوششونه
*زردی نوزاد اگر فقط صورتشو درگیر کنه یعنی زیر عدد ۵ هست و تا ۴۰ الی ۴۵ روز میتونه ادامه پیدا کنه و جای نگرانی نیست
*بچه ها با ورود به ۳ماهگی یه اعتصاب شیری را اغاز میکنن که من خودم ۱۴ روز درگیرش بودم و دکترا تشخیص رفلاکس میدادن
*اگر یه چشم بچت بزرگتر اون یکی باشه اکثرا تا ۶ ماهگی یا ۱سالگی درست میشه(من اینو تا ۳ماهگی داشتم چقدرم استرس کشیدم براش)
*پسر بچه ها از توی دوره جنینی نعوظ دارن من اولین باری ک دیدم بهم ریختم😅
تاپیکم برای ادامه جا نداره حالا تو برام تجربه هاتو کامنت کن😊

۲۳ پاسخ

خیلی خوب بود
دختر من شیر خشکی شد متاسفانه دیگ سینمو نگرفت
تجربم میگه کاششششش هیچوووققققتتت شیشه نمیزاشتم دهنش تا سینمو ول نکنه خیلی پشیمونم
توصیه میکنم ب مامانا شیشه شیر ندن ب بچه هاشون

اینکه بچه ها نیاز دارن زود ب زود حمام بشن اگرچه روزی چهار پنج بار بشوریش ، اما حمام فرق میکنه
باعث میشه رودع هاشون نمیدونم یچیزی بشه که زودتر بتونن دستشویی کنن
دختر من حتی به یکماهم رسید دستشویی نکرد دکتر میگفت طبیعیه و داروی کولیک میداد اما ب محض اینکه میبردمیش حمام تا دوسه روز عادی میفتاد رو روال دستشویی کردن..💁🏻‍♀️🌷

چه پست قشنگی،تجربه من اینه که با کوچیک ترین مریضی بچه بهم نریزیم بچه یه مادر قوی میخواد من یادمه دلوان قبل از دوماهگیش سرماخورد چقدر که گریه میکردم ولی گذشت ان شاالله که همه ی این فرشته هایی که امانت دستمونه رو به خوبی تربیت کنیم

چه تجربیات خوبی ❤️❤️❤️ منم اعتصاب شیرو تجربه کردم و همینم باعث‌ شد یه استاپ وزنی و عقب موندن از نمودار تجربه کنه . اما تجربه من👈🏻 هر بچه ای یه ژن و چثه ای داره یه بچه ای تو سن ۳ ماهگی هر یک ساعت ۳۰ سیسی شیر میخوره و وزنش نرماله و یه بچه هم هر یه ساعت ۶۰ تا میخوره لاغره ، اون جثه بچه اس و کاملااااا نرماله. مگه حجم غذایی که همه آدمای دنیایی که باهم وزنن میخورن یکیه؟ نه ولی وزنشون یکیه😅حتی یکی با وزن ۵۰ کیلو چاق بنظر میرسه یکی لاغر ، وزن بچه ها رو باهم مقایسه نکنیم با وزن تولد خودشون مقایسع کنیم

و یکی دیگه اینکه بچه ها ناخودآگاه خیلی قوی دارن بهتر که باهاشون شوخی جنسی نشه

چه قشنگ نوشتی
تجربه من اینه که زیر ۳ ماه اگه واکسن نزده و تب کرد حتما حتما آزمایش ادرار بدم
چون بچم عفونت ادرار داشت و من دو روز تا نوبت دکتر بگیرم معطل کردم،البته تبش خیلی خفیف بود و میشد نادیده گرفت حتی دکترشم میگفت بخاطر گرمی هواس
ولی باید همون روز آدم آز بده اگه دکترم نباشه ببره بیمارستان تا بیشتر نشه

👍👍دقیقاموافقم بهات گلم.منم بخاطربچه هام ازاستخدامیم گذشتم چون حس وانرژی که بابچه هام دارم روازکارنمیگرفتم دوست داشتم کنارشون لذت ببرم بابزرگ شدنشون خوشحال باشم تاکسل وخسته

دقیقا اینو درست گفتی اکثر بچه ها سه ماهگی اعتصاب شیر میکنن

ای جان چ پست دلیِ باحالی😍انشالله همیشه در کنار پسر کوچولوت شاد باشی🥰

باریکلا به این درک و فهمی داری، خوشحالم برات. منم خیلی علاقه خاصی نداشتم از طرفی تو کارم خیلی داشتم پیشرفت میکردم کلی هزینه کرده بودم اما به دلیل اشتیاق همسرم باردار شدم الان میبینم چه لذتی از گل بهار بالاتر؟ چه قدر خوبه بودنش، برای کار همیشه وقت هست ولی برای مادری کردن شاید مدت زیادی وقت نباشه

چه خوبه که دارمت🥺

ممنونم گلم

اینکه بچه بدو تولدش همش گریه میکنه نگید شیرم کمه سیرش نمیکنه و زود شیرخشک بهش بدید
اول تا یک ماهگی با شیر خودتون سیرش کنید وزنشو تو بهداشت چک کنید بعد
بچه علاقه ب میک زدن داره کلا

آفرین خانم دکتر با تجربه
تجربه مادری تخصصی بالاتر از تمام دکتراست
منم با بچه دومم دونه به دونه اینارو تجربه کردم ولی برای اعتصاب شیر تجربه ای نداشتم و تا مدت ها کارم غصه خوردن و اشک ریختن بود
کاش دکترا اینو از قبل بهمون میگفتن تا آمادگیشو داشته باشیم .🥺

مث همیشه عالی❤

الهی چه متن خوبی مادر شدم پر تجربه های مختلفه تو ماه های اول پای رها لرزش داشت من انقد میترسیدم بعد ها فهمیدم برای اینه که عضلاتشون هنوز ضعیفه یه مدت پلکاشو میزد بهم من بار میترسیدم و گریه میکردم که چه دلیلی داره و باز دیدم نگو مژه رفته توچشمش و خیلی تجربه های دیگه 😊😄

منم ماجرا چشم داشتم پیش دکتر بردم گف تا ۶ماه رفع میشه اگر نشد بیار که خداروشکر رفع شد

انشاالله که همیشه درکنار پسر کوچولوت خوب و خوش باشی.
خيلي مفید بود 🙏🌹🌹🌹

هر بچه ی رشد خودش داره مقایسه نکنیم
ب حرف بعضیا ک تو گهواره میگن بچمون ۲ماه بود میرف نون میگرف گوش ندیم😁

چه تاپیک قشنگی😍حرف دل زدی کههه❤دمت گرم

نعوظ ینی چی؟

ینی چجوری پسر بچه نعوظ داره؟

عه چه جالب منم دیده بودم پسرمو که نعوظ داره و خیلی تعجبم کردم علتش چیه؟

سوال های مرتبط

مامان معجزه خدا🌱❤ مامان معجزه خدا🌱❤ ۵ ماهگی
وقتی که اروم خوابیدی و از زمین و زمان خبری نداری، من فقط نگاهت میکنم و هی با خودم میگم تو پسر منی‌... تو واقعا پسر منی و من مامانتم....
یه حس خیلی عجیبیه... وقتی که فکر میکنم یا به عکس اون روز ها نگاه میکنم، میگم یعنی من باردار شدم؟ ۹ ماه یه موجود کوچولو تو شکم من بزرگ شده و تبدیل به یه انسان شده؟ من زایمان کردم؟ چطور در مقابل استرس سزارین و عمل و دوره نقاهتش دوام اوردم؟ چطور با اون زخم شدید سینه ام به پسرم شیر دادم؟ و الان که ۵ ماه و نیمشه داره از وجود من تغذیه میکنه و قد میکشه‌....نمیدونم شما هم همچین حسی دارین یا نه.... ولی من بعضی وقتا واقعا همه اینا یادم میره...
حس میکنم یک چیز خیلیییی ارزشمندی دارم و خدا بهم داده که باعث ارامشمه...
یه اتفاق شیرین، یه معجزه بزرگ، که شده مال من....
اخ اخ از خنده ها و قهقه زدن هاش که انگار وارد یه دنیای دیگه میشم....
روز به روز هم که بزرگ میشه و یه شیرین کاری جدید یاد میگیره، قند تو دلم اب میشه... یه حسی میاد سراغم که میخوام داد بزنم و به همه بگم این فرشته کوچولو مال منه...
قربون‌ مدل خوابیدنت🥰🥺😍
خدا از این معجزه کوچیک ولی بزرگ با حال خوب به همه بده...

۵ ماه و ۱۷ روز
۳۰ ابان ماه ۴۰۳
الهی امین
مامان گل پسرم 🫀😇 مامان گل پسرم 🫀😇 ۶ ماهگی
سلام مامانا خوبین ممنونم ازتون بابت دعاهاتون خیلی ممنونم خدا به بچه هاتون سلامتی یده انشالله به حق این شب ها هیچ مادری با بچش امتحان نشه فقط
من دو روز بود به خرکت های پرشی بچم شک کرده بودم دور از جونش همش میترسیدم نکنه اسپاسم شیرخوارگی همون تشنج باشه که امروز صبح سه بار بدنشو سفت کرد و من دیگه داشتم دغ میکردم نوبت گرفتم از دکتر نورولوژ دکتر عموزاده رفتم مطب و گفتم و گفت که ممکنه باشه باید نوار مغزی بده و من اون لحظه مرگ و جلو چشم ام دیدم و که بعد نوار خداروصد هزار مرتبه شکر که سالم بود و کامل دکتر توضیح داد که اسپاسم شیر خوارگی یه حالتی هست مثل همین سفت شدن بدن و پرش ها با این تفاوت که این حالت باید مثلا سه دیقه تا ۵دیقه ادامه داشته باشه و بچه بعد از اون گریه های شدید میکنه و بی حال میشه و هوشیاری شو از دست میده و این ها حالت حالت خوشه ای دارن و روز به روز بیشتر میشن و یه قرص داد و گفت نگاه کن ببین بهتر میشن بعد از قرص یا نه و اینکه حتما فیلم بگیر و دیگه من دیگه از این هنه استرس و اضطراب دغ کردم هفته. دیگه میخوام ببرم تهران دکتر غفرانی نظر اون و بدونم
مامان حامی مامان حامی ۱۱ ماهگی
#مدیریت_جسم و #تغذیه

بعضیا مدام ناراحتن که چرا این بچه درست غذا نمی‌خوره و اگه ما دنبالش نباشیم تا بهش غذا بدیم، این با آب و اکسیژن زنده می‌مونه!

تصور کنید مامان در طول روز و خصوصاً در وعده‌های غذایی دنبال بچه راه افتاده تا دو لقمه بگذاره دهنش. این روال از یک سالگی شروع شده و الان که بچه پنج سالشه هنوز ادامه داره و البته معلوم نیست تا کِی ادامه پیدا کنه 🙉 توجیه هم اینه که اگه بهش ندیم خودش نمی‌خوره!

بگذریم که بعضیام از ترس کثیف‌کاری و کثیف نشدن دست و لباس بچه، ترجیح میدن خودشون به بچه غذا بدن! یا بدتر از اون لقمه جویده دهن بچه‌شون بگذارن! عین یه مادری که توی مهدکودک ویفر خورد شده برای بچه می‌آورد و می‌گفت پسرم به جویدن عادت نداره و بلد نیست گاز بزنه!! 😳😳 البته که اون پسر در آینده یکی از نوادر مملکتی خواهد شد! (شاید باورتون نشه، ولی کاملا واقعی بود)

خب، سوال اینه که؛

👈 تا چه زمانی شما می‌خواید این کار رو بکنید؟!

👈 اصلا راه #غذاخور کردن بچه چیه؟!

👈 برنامه‌تون برای شش سالگی، هفت سالگی و بالاتر چی هست؟!

👈 و ...

بعضیام که خیلی مبتکر بودن، باباها رو بدنام می‌کنن! میگن بدو بخور وگرنه بابا میخوره‌ها 😭 یعنی یه جا هم ما کاربرد داریم، برای ترسوندن بچه است! البته بعضیام هستن بستنی نشون میدن، اما سیب‌زمینی به بچه قالب می‌کنن 😂 اینا دیگه خیلی خلاقند!

واقعاً به غیر از رقابتی کردن غذا، به غیر از ترسوندن کودک از تموم شدن غذا، به غیر از به زور دهنش گذاشتن، به غیر از گول زدنش و ... راه دیگه‌ای نیست؟!

تا حالا بهش فکر کردین که چطور یه بچه‌ای خودش غذا می‌خوره؟!
مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۱۰ ماهگی
یه بخشی از کتاب گفتگوهای عاشقانه در مورد مادری کردنه...
درست یادم نمیاد اما در جواب اینکه چرا مادرها از سختی مادری کردن حرف نمیزنن؟میگفت چون خیلی ها در این زمینه عصا به دست رفتار میکنن...به خاطر فضای رقابتی که وجود داره از سختی ها و ناراحتی هاشون نمیگن.
از احساساتشون نمیگن. و. در ادامه اینکه هر چقدر خود سانسوری نکنیم لطف بزرگی تو حق خودمونه.
نمونه ش رو اینجا میبینم...همه مادریم....اما یه عده تو این رقابت گیر کردیم...از هر چیزی استفاده میکنیم که بگیم نهههه مادری کردن برا من سخت نیس همه ش احساسای خوبه زندگیم عالی، بچه داریم خوب...
راضی راضی...
تو همه زمینه ها...یه جا یکی گفته بود من از شب تا صبح پوشک بچه م رو عوض نمیکنم...یه نفر کامنت گذاشته بود مادر تنبلی هستی و من با ذوووووق هرساعتی پوشکشو عوض میکنم....توجه کنید....با ذوووووق
یعنی اگه یه نفر با ذوق پوشک عوض نکنه مشکل داره؟
یا من گفتم رفتم استخر بچه دوساعت پیش خانوادم بوده اذیت کرده، مسی که تو دوستای من نبوده اومده به امر و نهی و اینکه من چرا اینکاررو کردم، با وجود اینکه نمیدونسته این بچه هر هفته پیش خانوادم میمونه!

خلاصه که فضای رقابتی اینجا اینجوری شده که شما اگه بگی برا خودم وقت گذاشتم دوساعت هم محکوم به مادر بد بودنی...😑
مامان یاسین مامان یاسین ۸ ماهگی