۷ پاسخ

Bb

اتفاقا منم امروز دیدم هوا صاف و آفتابی یه با پسرم رفتیم خرید.. خیلی خوش گذشت 👏👏

اینجا که امروز آفتابی بود ماهم رفتیم هم نونوایی هم خرید سبزی
تو مغازه میوه فروشی میخواست گوجه برداره که نذاشتم
براش خیار گرفتم همونجا شستم دادم بخوره.انقده خوشحال شد

من دیشب بردم دخترم الان تب و سرفه

من بردم اوردم جمعه صبح تب کرد ۳۹ درجه 🥺🥺

از مریضیاش میترسم هرچند الان خودم مریض شدم نگرانم دخترم نگیره🤦🏻‍♀️

من بردم رسوا شدم فقط 😂😂😂😂😂😂😂

سوال های مرتبط

مامان آیه کوچولو مامان آیه کوچولو ۲ سالگی
تجربه روز سوم چالش غول بزرگ از شیر گرفتن
امروز ما از ساعت ۱۱و رب شروع شد،آیه میل زیادی به صبحانه نداشت و این کار و سخت کرد...همش بهونه شیر میگرفت...منم سریع یه موز گذاشتم تو کیفم و آماده کردم بریم پیاده روی،خداروشکر هوا هم خوب بود،تنها ناهاری هم ک فرصت داشتم درست کنم این بود ک یه بسته گوشت و بکم نخود و لوبیا و سیب زمینی بریزم تو زودپز و زیرشو کم کنم و بریم.....یکم ک راه رفتیم خسته شد و گفت بغل خداروشکر صندلی بود و نشستیم ....بابا محمدم به ما پیوست و باهم رفتیم پارک،یکم بازی کرد موزشم خورد و برگشتیم خونه....غذا آماده بود خوردیم و آیه یکم بازی کرد و دیگه خوابش میومد...ساعت شده بود ۴شیر خورد ولی نخوابید...دیگه بابام اینا اومدن و سرگرم بود و تا آخر شب ۲بار بیشتر شیر نخورد ولی متاسفانه بااینکه روزش نخوابید بی‌خواب شده بود و تا ۱ونیم شب بیدار بود....
یه نکته ای هم بگم...اینکه بچه دورش شلوغ باشه خیلی خوبه تو این دوران.اگر
کسیو دارید حتما ازش کمک بگیرید....

این بود خاطرات از شیر گرفتن یک مامان مصمم😁✌️