۱۷ پاسخ

امسال برا همه حس و حال عید نیست
ناراحت نباش چشام بچه اتم خوب میشه به مرور نگرانی نداره ک

من ک خیلی خوشحالم ذوق دارم
عاشق عیدم
الانم دارم کارامو تموم میکنم ک بعدش هفت سین بچینم و شام بزارم شب عید خانواده هامون دعوت کردم
شما هم پاشو این افکار منفی رو بریز دور

این گلم دیشب خریدم عاشقش شدم 😍

تصویر

کیوی با موز و شیرینی اصلا ندوس 😖😩😄
پاشو یه جارو بکش یه هفت سین کوچولو تو سینی بچین شام خوشمزه هم درست کن یه امروز و به هیچی فکر از فردا باز فرصت هست تا یک سال منفی فکر کنی سال نوت مبارک 🥰🥰🥰

هرچی که هست و نیست همین پشت در سال ۱۴۰۲جا بزار دیگه بهشون فکر نکن..انشالله که سال جدید بهترین ها برات رقم بخوره

شیرینی رو بده به من

منم مریضم اصلا حال و حوصله ندارم
هیچ کاری هم نکردم

منم از بچگی عینکی بودم

عزیزم شما یا پدرشون چشمش ضعیف بوده؟
یا اینگه بهتون گفتن تنبلی چشم هست

منم ازمعده درد میپیچم به خودم پسرمم همش نق میزنخ توکلم نمیدونم بخداچجوری سرگرمش کنم دیگه بریییییدم ، باباشم دورکاراش بیرونه،هرروزم میبرمش بیرون ولی بازم‌..

تنبل یا ضعیف؟
پسر من یه سال عینک میزنه

در حال رنگ کاری واسه هفت سین 😍

تصویر

دقیقا اصلا شبیه عید نیست

من مسافرتم چون شبا دیر وقت میخوابیم بیحالم ولی اینجا بارون گرفته دلگیره
ایشاالله ک با عینک زود خوب میشه نگران نباش غذا بزار برای بچه

بعد از حرصم سبزه درست کرده بودم انداختم رفت

منم ماشینمونو خابوندن تازه گرفتیم انقدر اعصابم خرد ۴عید ترخیص میشه 🥲

سلام منم همین طورم این قدر گرفته ام هیچی بهم نگن زار میزنم

من که متاسفانه اومدم شهرستان خونه مادرشوهرم روزه ندارم

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۴ سالگی
خانما مدت هاست که با پسرم یه مشکلی پیدا کردم نمی‌دونم شما هم بچه هاتون اینجوری هستن یا نه ، مثلا تو فریزر چند تا بستنی داشتیم یه مدلشو پسرم اصلا دوست نداره شوهرم از اون مدل دوتا خریده بود یکی برای خودش یکی برای من ، اومد تو اتاق گفت برای پسرمون یه بستنی که دوست داره بهش دادم بخوره خودمم اون مدلی که دوست داریم خوردم تو هم برو بخور ، من گفتم باشه رفتم بخورم پسرم تا تو دست من دید گفت منم این مدلی می‌خوام گفتم عزیزم تو که از اینا نمیخوردی گفت نه می‌خوام بخورم منم بهش دادم بستنی خودشم نصفه نیمه گذاشت کنار ، یا مثلا یه میوه هوس میکنم میگم پسرم تو هم میخوری میگه نه وقتی من برای خودم میارم میاد میوه منو برمیداره، یا مثلا هر روز عصر بهش یه لیوان شیر میدم که تازه با کلی اصرار میخوره علاقه نداره ولی چون براش مفیده با هر ترفندی که شده بهش میدم ، حالا اگر من برای خودم یه لیوان شیر بریزم میگه نخور الان تمام میشه میگم خوب تمام بشه دوباره میخریم میگه نه نخور ، جالب اینجاست که فقط هم در مورد من اینطوریه کاری به باباش نداره، چند روز پیش دلم هوس گیلاس کردم دیگه آخراش بود، برای پسرم ریختم تو بشقاب بهش دادم برای خودمم جدا ریختم تو بشقاب رفتم بشینم بخورم ، میگه مامان نخور تمام میشه میگم خوب تمام بشه میوه و خوراکی برای خوردنه دوباره میخریم ، حالا هیچ وقت هم شوهرم یا پدرم یا پدر شوهرم اصلا خسیس نیستن که بگم یاد گرفته نمی‌دونم این چرا اینقدر خسیسه ، بخدا هر خوراکی که تو خونمون میخواد تموم بشه تا قبل از این که تمام بشه میخریم میزاریم شاید الان شما بگید خوب بچست بزار بخوره ، نوش جونش بخوره اما قرار نیست من همیشه از حق طبیعی خودم بگذرم و بیشترم برای آیندش نگرانم که نکنه ای خصلت تو وجودش بمونه