نمی‌دونم فقط من اینجوریم یا بقیه هم مثل من هستن .روزی هزار بار شکر میکنم بابت پسرم .ولی شاید ده بارم بشه بگم کاش دیر تر بچه میوردم..نه که ناشکری کنم نه .فقط خستم
نه ماه نه بیرون رفتم نه جایی با چنگ دندون نگه داشتم زمستون بگذره بچم سرما نخوره .
الان عید شده دوبار رفتم مهمونی به معنا واقعی به غلط کردن افتادم ..
دلم میخواد بشینم ی جایی سروصدا نباشه فقط داد بزنم
دلم مسافرت میخاد ولی با سامیار نمیشه ی مهمونی رفت دلم برای خودم تنگ شده دلم آرامش میخاد ..خستم انقد میگن بچت لاغره خب چیکار کنم بچم بد غذاس چیکار کنم دندون دراوردنش پدرمونو درآورد .

منم دقیقا عین توام
اما هروقت خیلی خسته شدم شوهرم اومده بچه رو برده بیرون من ی استراحتی کردم
منم ی وقتایی خیلیییی خسته میشم که پشیمون میشم میگم اگه میدونستم بچه داری ایقد سخت بود بچه نمی آوردم
اما وقتایی ک پسرم می‌خنده میگم می ارزه ب سختیاش
منم ازبس تو خونه بودم افسردگی گرفتم
جدیدا یادگرفتم ک خودمو با شرایط وفق بدم مثلا ۵ماهگی پسرم رفتم مسافرت ۴روز
سخت بود اما خوش هم گذشت روحیه ام عوض شد ،اردیبهشت ک هوا بهتره میرم روحیه ام عوض شه،به قول شوهرم بچه نباید محدودیت ایجادکنه

خب چرا نمیری مسافرت
الان ما اومدیم مسافرت
یکمی سخته ولی خب دلمون باز میشع

هممون همینیم،حق داریم خسته ایم ،مادر دو سال اول زندگی ،زندگی نمیکنه فقط زنده هست ،ولی میگذره ،به شیرینی هاش هم میرسیم،به مسافرت رفتنهای خانوادگی،به وقتایی که میگن مامان تو خیلی خوبی خیلی دوستت دارم.صبر .....

عزیزم ما هممون الان مثل هم هستیم
بخاطر کم خوابی و فشار زیاد کار خونه و بچه داری
نگران نباش
منم روز اول عید رفتم مهمونی انقدر پسرم همه چیز کشید رو سرش که تو ماشین گفتم من غلط بکنم دیگه مهمونی برم
فقط صبر کن
اگه کسی هست کمکت کنه چندساعت بچه رو بزار پیشش و خودت حسابی استراحت کن

من توام یا تو منی😞

یکمی هم صبر کنی درس میشه؛بخدا پسرمن از بغلم نمیفتاد و فقط گریه میکرد؛چند روزه خییییلی فرق کرده

دقیقا من هرجا میرم انقدر نق میزنه همه یه چیزی بهم میگن بخدا دیگه خستم چاره ایم نداریم ۲۰روز درگیر ویروس و دندون پدرم دراومده همه میگن چقدر ضعیف چرا بزرگ نمیشه چرا انقد نق میزنه

دختر من هرجا گیرم یا یکی میاد خونمون فقط جیغ میزنه و گریه

منم خستم ازهمه چیزخستم ازیه طرف دخترم بداخلاق شده ازطرف دیکه شوهرم چشمش دنبال زنداداشمه منوبیرون نمیبره یکم تفریح کنم خستگیم دربره بااینکه وسیله داریم‌.کارنمیکنه ‌خرج درست وحسابی نداریم.کاش میشدبادخترم فرارمیکردم ودیگه نمیدیدمش.میخوام طلاق بگیرم ولی بچه روبهم نمیدن کاش میمردم😭

من پسرم الان ده ماهشه هیج جا نرفتم نه مهمونی نه بیرون همش تو خونم ک بچم سرما نخورده گرما زده نشه
تو بازدید های عید تو اولین روز بچم سرما خورده الان چند روزه دستم بنده
مسافرت و تفریح ک دیگ هیچی

هر زمان دیگه ای هم که بچه دار بشی باید همین سختیا و مراحل طی بشه

ولی شرایطت درک میکنم عزیزم