بچه ها من بریدم دیگه پسرم خیلی اذیت میکنه یا همش بهم اویزونه یا نق میزنه و کلا وقتی بغلش میکنی یا شیر میخوره یا وسط بازی یا کلا بدو بدو میاد با سر میکوبه توی سر ادم تمام دستامون زخم و زیلیه صورت هامون انقد که چنگ زده از اول هم همینجوری بود مثلا داشتم شیر میدادم محکم پاشو میکوبید و میخندید توی چونم هر روز با بینی ورم کرده میرفتم سر کار ،الانم سر خودشو مثلا میزنه تو در کمد توی دیوار وای دیوونم کرده بخدا
دیروز یکی از بچه های گهواره پست گذاشته بود خونه تکونی دیرهنگام تمام کابینت هاشو خالی کرده بود وسط خونه پر از ظرف چینی ،هزار ماشاالله بچشم برای خودش بازی میکرد بعد ما جرات نداریم یه سفره پهن کنیم بخدا همه چیزو میریزه وسط خونه ،دیشب مهمون داشتیم ۱ دقیقه نه خودم نه شوهرم ننشستیم فقط دنبالش میدویدیم هر چی کاسه اجیل بود پخش کرد دعوا اینا هم نمی کنیم فقط میگیم نه عزیزم مهمون داریم فلان مثلا روزی ده بار ظرفای کابینت ها رو از وسط حال جمع میکنم خودمم کلی مشکل دارم بخدا شاغلم مث جنازه از سر کار میام کلی با هم بازی میکنیم مرتب بیرون میبریم بگین چکار کنم 😭

۵ پاسخ

درکت میکنم عزیزم خیلی سخته منم دوتا دارم بزرگه رو همه میگفتیم شیطونه حالا این کوچیکه دست پسرای تخس هم از پشت بسته انقد ک شیطونه
رسما دیگه خونه زندگی و اعصاب برامون نمونده
تازه بقول شما یهو گاز میگیره یا چنگ میندازه یا خودشو پرت میکنه رومون البته ک بزرگه هم داره از کوچیکه درس میگیره
ولی من و همسرم ب اندازه شما صبور نیستیم روزی نیست ک اخم نکنیم یا چشم غره نریم یا دعوا نکنیم و بعضا ی کتکی هم اون وسطا ضمیمه میکنیم

بست کابینت بخر دختر!

تنها نیستی 🤕منم شرایطم مثله شماس

قفل کابینت وکشوبزن

خیلی رو دادی بهش پسرمن ازبچه تو بدتره اصلا رو نمیدم بهش چندبار اخم کنی متوجه میشه که دیگه کاربد نکنه

سوال های مرتبط

مامان حلماسادات🌱 مامان حلماسادات🌱 ۲ سالگی
اینم تجربه خودم ، واسه مامانایی که میخوان کوچولوشونو از شیر بگیرن 👇😉

الان که اینو مینویسم یک ماه و خورده ای میگذره از وقتی که دختری رو از شیر گرفتم 🙂
دختر من از همون اول خیلی وابسته به شیر خودم بود و همش بهم چسبیده بود😶با اینکه یه سالش شده بود مثل یه بچه دوماهه شیر میخورد😮‍💨
خوابیدنش هم فقط با شیر بود بماند که در طول شب هم واسه شیر چند بار بیدار میشد
خلاصه یه دنیای وحشتناک داشتیم🤦‍♀️
از یه تایمی دیدم نمیشه اینطوری ادامه داد🤨
✅️شروع کردم در طول روز خوردنی هایی که دوس داشت رو به جای شیر بهش دادم مثلا اگه در طول روز ۶ بار شیر میخورد ۳بار رو با خوراکی و بازی راضی اش میکردم ۳ بار هم بهش شیر میدادم 😉
کم کم عادت کرد طوری که وعده های شیرش شده بود ۳ بار در روز
✅️بعد از اون شب ها تایم بیشتری بازی میکردیم و حسابی خسته میشد بعد سعی میکردم با لالایی و قصه و تاب دادن روی پام خوابش کنم
یه شبایی موفق میشدم یه شبایی هم ناچار میشدم بهش شیر بدم ، پروسه سختی بود اما بعد دوهفته یاد گرفت بدون شیر بخوابه
❗️اگرم در طول شب بیدار میشد شیر نمیدادم یا تابش میدادم بخوابه یا یکم آب بهش میدادم
✅️اینا تقریبا یک ماه و خورده ای زمان برد اما ارزشش رو داشت چون دخترم خوابش با کیفیت و یکسره شد و یادگرفت بدون شیر بخوابه و در طول روز هم فقط شاید یه بار شیر میخورد
بعد از اون هم بهش گفتم "می می زخم شده و شماهم دیگه بزرگ شدی فقط باید به به بخوری دیگه می می نداریم😁" و کلا شیر دهی رو قطع کردم و تماام🖐
تو این پروسه دخترم اذیت نشد ضربه روحی نخورد بیقراری عجیبی نکرد و خیلی ازش راضی بودم👌