۷ پاسخ

نگران نباشید منم از مادر شانس ندارم
من اصلاً پشت و پناه ندارم تو زندگیم
اگر اتفاقی واسه زندگیم بیفته بی کس عالمم

من نزدیک سه چهار روز پیش مامانم بودم خودش میبردش بیرون سرشو گرم میکرد من هم داشتم درد سینه میکشیدم . واقعا کمکم کرد

هیییبی مامان منم همینطوری بود.تازه مادر تو که چیزی نگفته.مامان منو ببینی چی،کفته بهم.چی میگی

مامان من یه روز بچمو بردم اونجا گفتم یک ساعت اونجا باشه برم کلاس ..
هنوز تازه پانو نزاشته بودم خونش.
برداشت گفت.من نمیتونم بچتو هر روز نگه دارم.من اون ساعتی که تو میری کلاس.من خونه شاید نباشم..نمیتونم نگه دارم.از این حرفا...
هنوز خونش پامو نذاشته بودم.این حرفاشو زد.اینقدددر دلم شکست

چه بدددددد

چن تا نوه داره مامانت

من که نرفتم خونشون ولی مامان من که مدام میگفت تو نمیتونی اینو از شیر بگیری

مادر من نه تنها کمکم نداد ،بلکه با حرفهای عجیب اذیتم کرد ،مثلا یه روز نیومد می‌گفت پاهای بچت کجه ،منه مادر هم کلی میترسیدم ،بچه رو بردم دکتر ،گفت چیزیش نیست ،،،از این جور حرفها ،،،انگاری مادرم من رو نزاییده

سوال های مرتبط