وای بچها خوشحالم پسریم وقتی میرفتم سرویس بهداشتی خیلی گریه میکرد قبلنا گفته بودم اما امروز اومد پشت در در رو نیمه بازگذاشتم گریه نکنه اما دیدم کنترل ب دست نشست نگام کرد و حرف میزد اما ب زبون خودش😍😅
خوشحالم چون دیگه گریه نکرد و وقتی بهش گفتم برو مامانی ماشین ماشینی نگاه ب اسباب بازی ماشیناش کرد منظورمو فهمید نرفتا اما نگاه بهشون کرد و گریه نکرد خداروشکر‌کردم از لحاظ همه چی سالمه و متوجه میشه فقط راه رفتنش و مستقل ایستادن مونده ک شیطون بلا هنوز هیچ کاری نمیکنه میترسه هنوز ایشالو همه بچها سالم باشن پسر منم همینجور تب و مریضی نداشته باسن😉😉😉😍 قضیه راه نرفتن هم میگذره بلاخره خودشون راه میرن

منم نگران راه نرفتنشم مخصوصا که خانواده شوهرمیگن چرا هنوز راه نمیره 🤦🏻‍♀️استرس میگیرم

خدارو شکر عزیزم

ای جان فداش بشم جیگرخاله رو😍😍 اره دیگه بچه های می‌فهمن ما فکر می‌کنیم نمیفهمن اما قشنگ متوجه همه چی میشن .
منم همیشه ب محمدامین میگفت چشمک بزن چشمک بزن چشمامو باز و بسته نیکروم نگاه میکرد میخندید بعد ی مدتی دیدم یهو خودش یادش گرفته چشاش و باز و بسته میکنه 😂😍
ولی هنوز نه ۴ دست و پا رفته نه راه نه بایسته هیچییی

نورا من میتونه راه بره ولی تا بهش نگم مامان پاشو بایست راه نمیره😂