سلام عزیزا
از تجربه زایمانم بخام بگم صبح ساعت ۱۰ اومدم بیمارستان و ساعت ۱۱ نیم سزارین شدم و تا یک ریکاوری بودم بچم خداروشکر ۲۸۰۰ بود و شیرش دادم و زایمانم خیلی خوب بود خداروشکر انشالله قسمت همتون
فقد شکممو یکم فشار دادن و درد میکنه ک انشالله باید تا ۸ نیم پاشم راه برم و غذا بخورم بشینم شیاف و مسکن استفاده میکنم فعلا ک تا برم خونه برم حمام

اینم از فرهاد خوشگلم ک خیلی قویه پسرم 💙🧿

تصویر
۲۲ پاسخ

ای جانم قدم نو رسیده مبارک خدا حفظش کنه

قدم نو رسیده مبارک باشه خدا برات نگه داره

خیلی حس آرامشی 🥺از این تایپکت گرفتم استرسم خیلی کم شد
خیلی خدا بچه اتو برات نگه داره ❤❤❤❤❤

منم فردا زایمانم.تو هم قبل بی حسی سوند گزاشتن؟

مبارکت باشه عزیزم 😍

قدمش مبارک باشه خدا حفظش کنه براتون 😍

مبارکه عزیزم😍

عزیز دلممم خداروشکر بسلامتی زایمان کردی واس منم دعا کن ماشالله ب گل پسرت❤️❤️

مبارک عزیزم انشالله بسلامتی بزرگش کنی 💜❤💚♥🤍💙🤍♥💚❤💜❤💚♥🤍💙🤍♥💚❤💜

مبارک باشه 😍😍😍

اى جان تولدش مبارك 🩵💙
گلم با بى حسى انجام دادين يا بيهوشى؟

اخی مبارکت باشه

ای جونم 🩵🧿
خدا حفظش کنه

قدم نو رسیده مبارک عزیزم هزار ماشالله 🥹❤️

من که که سزارین شدم داغون شدم😐💔

سلام خداحفظش کنه

ماشالا گلم مبارکه😍❤️.

قدم نو رسیده ات مبارک

چشمت روشن
خیرشو ببینی🐣

ای خدا نمکه ماشاالله مبارکه

ای جانم گلی مبارکا باشه قشنگم 🫂
بسلامتی گلی 🥹

هزار ماشالااا😍😍😍مبارک باشه گلم

مقالات مرتبط

تجربه والدگری؛ روایت بدون فیلتر و خانوادگی
تجربه والدگری؛ روایت بدون فیلتر و خانوادگی
شربت برم‌هگزین برای کودکان
شربت برم هگزین برای کودکان برای چیست؟+مقدار مصرف شربت بلتی...
تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت
تجربه والدگری؛ فاصله بین روایت و واقعیت
تجربه والدگری از زبان یک مادر مجرد روانشناس
تجربه والدگری از زبان یک مادر مجرد روانشناس

سوال های مرتبط

مامان نِلیـــن🌈🩷 مامان نِلیـــن🌈🩷 ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
یک بارم قبل اینکه برم داخل بخش شکممو فشار دادن چون یکم بی حسیم رفته بود یخورده متوجه شدم. دخترم ساعت 9و 38دیقه صب دنیا اومد و من تا ساعت ده شب فقد دراز کشیده بودم و چیزی اجازه ندادن بخورم . تا ساعت ده ک یکم سوپ و نسکافه و خرما خوردم نیم ساعت بعد اومدن سوند رو کشیدن و یبار دیگ شکممو فشار دادن ک درد اصلی اونجا بود هم سوند کشیدن یکم درد ناک بود برام هم فشار رحمی . بعد اون اومدن بلندم کردن بردن سرویس و کارام رو انجام دادن . من دردام با شیاف اوکی بود در حد درد پریودی اینکه فقد باید ب کمر دراز میکشیدم برام سخت بود . برای منی ک خیلی ترسو بودم تجربه بدی نبود و من از انتخاب دکتر و بیمارستان و نوع زایمانم خیلی راضی بودم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان فرهاد💙🧿 مامان فرهاد💙🧿 ۷ ماهگی
سلام عزیزای دلم من زیمان کردم ساعت ۱۱ نیم صبح و سزارین شدم انشالله ک قسمت تک تکتون
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان باران مامان باران ۱۴ ماهگی
بالاخره زایمان کردم خداروشکر تازه از ریکاوری اومدم بیرون خداروشکر انشالله قسمت همتون
آواتار مامان محمد مامان محمد محمد ۶ سالگی
قدمش مبارک عزیزم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نی نی مامان نی نی ۳ ماهگی
سلام خانما اومدم تجربه زایمانم بگم.
من ساعت ۶و نیم کیسه آبم پاره شد. رفتم بیمارستان ۱ سانت بودم. ساعت ۹ بهم قرص زیرزبونی دادن. ساعت ۱۲ چهارساعت شدم که اپیدورال زدم و ساعت ۳ هم زایمان کردم. خواستم بگم به نظرم حتما از اپیدورال استفاده کنین خیلی خوب بود. من تا زمان ۹ سانتم درد نداشتم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان سید محمـد حسیـن مامان سید محمـد حسیـن ۷ ماهگی
بهم گفته بودن از ساعت ۸ شب یه شام سبک بخورم تا ۱۰ و دیگه از ساعت ۱۰ تا ۱۲ شب فقط مایعات بخورم و بعد از اون دیگه چیزی نخورم تا ساعت۶ صبح که برای بستری برم بیمارستان، اینم بگم ساعتی ک اعلام میکنن بری بیمارستان بستگی به پزشکتون و ساعت عملتون داره مثلا ب من گفتم ۶ صبح بیا ولی اگر ساعت عمل تغییر کرد و عصر بود بهت زنگ میزنیم ک چه ساعتی بیای، منم مادرشوهرم اینا برای زایمانم اومده بودن خونمون و شب برای افطار مهمون سفره سید علا الدین حسین بودیم و بعدم رفتیم شاهچراغ خودمو از لحاظ روحی برای زایمان آماده مردم و بعدش هم سپردم به خدا و ائمه و امام زاده هایی ک رفتم و واقعا یه آرامش خیلی خیلی بزرگ بهم دادن و اصلا استرس نداشتم دیگه ساعت نزدیک ۱۰ بود ک من چون تا لحظه اخر تهوع و استغراغ داشتم گلاب ب روتون و هیچی تو معدم نمونده بود شوهرم برام کباب خرید ک اونم ۳_۴ تیکه بدون نون بیشتر نتونستم بخورم و ساعت ۱۱ بیست کم بود بعدم اومدم خونه دیگه ۱۱ و نیم بود تا ۱۲ ۴ تا انجیر ک از قبل خیسونده بودم با آبش خوردم بعد هم یه قاشق روغن زیتون و آب. فراووون خوردم تا ۱۲ و نیم بعدم یکم دعا خوندم و خوابیدم تا وقت سحر
مامان سه عدد عشق مامان سه عدد عشق روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا
منم زایمان کردم
خداروشکر زایمانم خوب بود
دیروز صبح ساعت ۹ و نیم بدنیااومد
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان ❤️یزدان❤️ مامان ❤️یزدان❤️ ۱ ماهگی
واسه همین‌با ماه درد اشتبا گرفتم یکمی دیر تر اومده بودیم تو ماسین‌زاییده بودم خداروشکر ک تموم شد فقد انشالله قسمت همتون
فقد سیر ندارم بچم گریه میکنه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان محمد جواد مامان محمد جواد ۲ ماهگی
سلام از منی که بالاخره زایمان کردم 🥰
خداروشکر زایمانم خوب بود
انشالله قسمت همه منتظرت
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان نخودفرنگی مامان نخودفرنگی ۲ ماهگی
سلام مامانا. خواستم از زایمانم بگم که دردام شروع نشد ۴۰ هفته بستری شدم با آمپول فشار از ۱۰ صبح بستری شدم آمپول زدن یه ساعت بعد دردام شروع شد تا ۹ شب یعنی ۱۱ ساعت زایمانم طول کشید خیلی خیلی اذیت شدم خیلی درد کشیدم تا اپیدورال زدن بهم یعنی از همون اول نزدن بیمارستان خصوصی هم رفته بودم ،بعد ک مرخص شدم هم خیلی درد بخیه و کمر داشتم خلاصه که زایمان طبیعی واسه من یکی ک خیلی دردناک گذشت
مامان امیر مامان امیر ۱ سالگی
سلام کسی بیدار هست
پسرم امشب شب دومه ک تب داره استامینوفن دادم از صبح ساعت ۱۲ تیش ۳۸ نیم بود شیاف گذاشتم الان خوابید تبش فعلا خوبه خداروشکر میتونم بخوابم یا تا صبح یدار بمونم دیروز هم نخوابیدم خستم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آراد 😍 مامان آراد 😍 ۶ ماهگی
سلام اومدم با تجربه زایمانم😍

خب من چون پسر اولمو سزارین شده بودم این زایمانمم سزارین بود.
یک شنبه ساعت ۸ شب بستری شدم
اول نوار قلب گرفتن بهم لباس دادن پوشیدم دیگه گفتن تا ساعت ۱۲ شب میتونین مایعات بخورین منم هرچی تونستم آبمیوه و آب خوردم
ساعت ۶ صبح اومدن برام سوند وصل کردن .
باید بگم بدترین قسمت زایمان سوند بود انقدی ک من اذیت شدم 🫠
خیلی سوزش داشت .
ساعت ۱۰ صبح نوبت عملم شد واقعا استرس گرفته بودم .
ادامه شو میزارم،🫄
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان کنجد مامان کنجد ۱۰ ماهگی
اینم آقا آیهان ما ک دیروز ساعت ی ربع نه صب ب روش سزارین بدنیا اومد
سزارین برا من تجربه خوبی بود خداروشکر تا اینجا اختیاری بودم دکترمم دکتر مساعد بود بیمارستان بوعلی هستم ن فشار دادن شکم ن راه رفتن نه سوند وصل کردن و دراوردن اصلا وحشتناک نبود اونجور ک بعضیا میگفتن در کل خیلی خوب بودخداروشکر
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان ماهلین 🍫❤️ مامان ماهلین 🍫❤️ ۳ ماهگی
تجربه زایمان ...
مامانا من ساعت ۵ و نیم صبح کم کم دردام شروع شد حس میکردم بچه داره با سر فشار میاره ب زیر دلم و مقعدم
کم کم درداش شدیدتر شد
۷ و نیم اومدم بیمارستان ۲ سانت بودم ساعت ۸ ۳ سانت شدم
ساعت ۱۰ شدم ۸ سانت دردی ک تو دل آدم میپیچه وحشتناک بود یعنی داشتم میمردم فقظ نفس عمیق کشیدم اصلا جبغ نزدم
همش حس مدفوع داشتم رفتم توالت فرنگی ۱۰ دقیق موندم دیدم سر بچه داره میاد سری رفتم رو تخت فقط نفس عمیق کشیدم و زور زدم
۱۱ رفتم رو دستگاه ۱۱ و ۲۰ دقیقه ماهلین خانوم من ب دنیا اومد
۲۰ تا بخیه خوردم خودم کلا پاره شدم تیغم نزدن
نی نی وزنش ۳ کیلو بود قدش ۵۰
خداروشکر از زایمانم راضی بودم خیلی سخت نبود

خلاصه دردتون گرفت اصلا جیغ نزنید فقط نفس عمیق بکشید
موقعی ک میرید رو دستگاه بهتون گفتن زور بزنید کمرتون بلند نکنید تا کمتر بخیه بخورین منظورم بخیه بیرونی
انشالله قسمت همتون❤️🥰
مشاهده ۳۹ پاسخ دیگر
مامان بارمان مامان بارمان ۳ سالگی
سلام خانما
من وقتی سرفه میکنم حس میکنم روده ام پیچ میخوره. حوری ک اصلا نمیتونم بشینم باید بلند شدم راه برم و ماساژ بدم تا بازبشه
بعد زایمانم ایجور شدم قبلاً اینجور نبودم (سزارین شدم ۱سال نیم ) کسی می دونه چرا؟؟؟؟؟
مامان ویهان مامان ویهان ۴ ماهگی
خب من اومدم با تجربه زایمانم
چهار شنبه صبح بود ساعت شیش من یکم درد داشتم رفتم حموم و کارا مو کردم ساعت یک نیم رفتم بیمارستان ک بستری شم معاینه کردن هنوز باز نشده بودم و ان اس تی گرفتن گفتن درد زایمان نیست چون بچم صدک یک درصد بود بستریم کردن با آمپول فشار. تا کارای بستری کردن شد ساعت سه و نیم چهار ک آمپول فشار وصل کردن بهم کم کم دردام شروع شد اون شب درد کشید تا ساعت دوازده شب ک یه سانت هم باز نشدم آمپول فشار رو قحط کردن یکم دردام آروم شروع خوابیدم دیگه صبح پنج شنبه اومدن ساعت شیش دوباره آمپول فشار رو وصل کردن 🤦