۱۰ پاسخ

منم اینطوریم 😭😭😭

والا من بعد زایمان وسواس فکری گرفتم انگار یه آدم دارای دو شخصیتم شخصیت درونیم فقط دچار فکرو خیال و استرس هست و شخصیت بیرونی سعی میکنه بروز نده و میگم و میخندم خودم از افکارم خسته شدم خیلی اضطراب دارم ولی سعی کردم خیلی کمتر شده ولی لامصب کلا قطع نمیشه میخوام آرامش درون داشته باشم و از ته دلم شاد باشم نمیدونم چرا بعد زایمان اینطوری شدیم

منم اینطوریم

و تمام اینایی که دوستان گفتن ریشش افسردگی زایمان
شاید موقتا بتونیم خودمون کترل کنیم و فکر کنین به به چند ناه خوب شدیم دیگه
اما چون ریشه ای برطرف نکردیم
دوباره برمیگرده
من که یکم گشادم برا ماوره رفتن🤕😅
اما خانما شما سعی کنید در اولین فرصت برید و بعد چند جلسه ببینید چه حالی دارید و لدت ببرید
اطرافیانم دیدم که چقدر زندگی و ر حیشون تغییر کرده با چند جلسه مشاوره
البته سعی کنید پیش مشاور خوب برید

منم اینطورم و همش از ریشه افسردگی
حوصله ندارم برم مشاور وگرنه میدونم برم‌خو ب میشم
یه وقتایی اونقدر کم طاقت میشن باطفلک دخترمم یکم بدرفتاری میکنم 🥺😔

دقیقا منم همینم مخصوصا عصرا وقتی شب میشه از صب نگرانم عصر بشه اون حال بد میا سراغم خیلی حال بدیه 😔😔😔😔اصن زندگی بهم مزه نمیده هیچی حالمو خوب نمیکنه 😪😪😪😪😪😪

منم همینجوری هستم

منم. مطمعن باش بخاطر زایمانه

منم همینطوری گلم..افتضاح بدتر ازشما هستم

منم نوسان داره حال روحیم

سوال های مرتبط

مامان رادوین مامان رادوین ۲ سالگی
سلام خانوما شبتون خوش
گفتم بیام یکمی حرف دلمو بزنم پسرم خوابه از وقتی خوابیده همش یه چیزی تو دلم داره یه طوری میشه انگار دارن تو دلم رخت میشورن خیلی حالم بده من خیلی مادر نالایقی هستم چند روزه اصلا حوصله پسرمو ندارم وقتی هم پسرم شیطونی میکنه یه چند تا حرف از حرصم میگم بعد پشیمون میشم خدا چرا من لال نمیسم‌اخه 😭😭
نمیدونم چرا اینطوری شدم اصلا حوصله خودمم ندارم شوهرم که هیچ اصلا هیچ حسی بهش ندارم انگار دارم با مرد غریبه زندگی میکنم ولی واسه پسرم خیلی دارم کم کاری میکنم نمیدونم چرا انرژی ندارم همش خستم دلم نمیخواد تو خونه خودم بمونم همش دلم میخواد برم پیش. خانوادم بدم پسرمو نگه دارن من استراحت کنم نمیدونم چرا حس تو خونه موندن و سر و کله زدن با بچه و شوهر رو ندارم
موندم چیکار کنم دلم واسه پسرم میسوزه اون الان بیش تر از هر چیزی به محبت و توجه من و پدرش نیاز داره ولی هیچ کدوممون بهش این ها رو نمیدیم پدرش که هیچ منم بعضی وقت ها باهاش بازی میکنم حرف میرنم بعدش دیگه حوصلم نمیکشه دلم میخواد چن ساعتی ماله خودم باشم بی خیال بشم استراحت کنم چیکار کنم که این حس بره بتونم پر انرژی واسه پسرم وقت بزارم تو رو خدا راهنماییم کنید 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻