اقدام به بارداری
پارت سوم

همزمان با یکی از فامیلامون روبه رو شدیم که اونم مشکل منو داشت ادرس یه دکتر داد واسه شوهرم گفت شوهر منم کم تحرکی داشته این دکتر براش امپول نوشته خوب شده خودمم رژیم گرفتم باردار شدم منم همون ماه پودر اینوفولیک و قرص ای پی ۶ که طالقانی بهم دادن و خورده بودم تصمیم گرفتم ماه بعد نرم اونجا و رژیم بگیرم و شوهرم و ببرم پیش همین دکتری که فامیلمون گفت یه دکتری ام که خودش میرفت پیشش بهم معرفی کرد گفت پیش اینم تحت نظر باش خیلی دکتر خوبیه منم گفتم ماه بعد که پریود شدم برم پیش همین دکتر خلاصه که شوهرم و بردیم پیش دکتر اورولوژی گفت یه بار دیگه ازمایش بده رفتیم ازمایش دادیم دیدیم تحرک اسپرمش کمتر شده از ۳۵ درصد اومده ۲۴ درصد منم بدتر نا امید شدم دکتر برا شوهرم امپول نوشت گفت هفته ای یه دونه بزن دقیقاً دوهفته مونده بود به پریودی که اینوفولیک ک قرص ای پی ۶ و قطع کردم و شروع کردم به رژیم غذایی و شوهرمم شروع کرد به زدن امپولا تا اینکه روز پریودم رسید و من کمر درد داشتم سه چهار روز از پریودم گذشت گفتم عقب انداختن پریودم بازم بخاطر تنبلی تخمدانه رفتم پیش دکتری که فامیلیمون گفت تحت نظر این دکتر باش

۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۷ ماهگی
اقدام به بارداری
پارت دوم

رفتم سراغ یه دکتر که دوست شوهرم معرفی کرد تو شهر ری گفت از بس عرق رازیانه خوردی پرولاکتین خونت رفته بالا و بخاطر مصرف سرخود قرص محرک تخمک تخمدانت بیش از حد فوکیلول داره که خودش تنبلی تخمدان محسوب میشه گفت که قرص تخمک گذاری بیشتر از ۶ ماه نباید مصرف شه باید چند ماه به تخمدان استراحت بدی بعد شروع کنی خلاصه که اون دکتر پرولاکتینمو کنترل کرد پریودم منظم شد بعد سه ماه بهم قرص محرک داد گفت اگه تو این سه ماه باردار شدی که هیچ وگرنه باید بری سراغ ای یو ای و ای وی اف برای شوهرمم ازمایش نوشت که تاازه بعد چند سال تلاش فهمیدیم شوهرم اسپرمش حرکت نداره ۳۵ درصد حرکت داشت نمیدونم تو دوسال چطوری انقدر اسپرمش کم تحرک شده بود دیگه به شوهرمم دارو داد بعد سه ماه که دیدیم نتیجه نمیده دکتر مارو معرفی کرد بیمارستان طالقانی گفت اونجا هزینه ای وی اف و ای یو ای خیلی کمتره برو اونجا منم رفتم بهم پودر اینفولیک داد و قرص ای پی ۶ بخاطر تنبلی تخمدانم
بعد گفت برو اینارو بخور ماه بعد بیا
مامان mehrab مامان mehrab ۴ ماهگی
پارت دوم
خب من یکشنبه عصر بود که از دکتر اومدم و کلی استرس داشتم به خاطر این دفع زیاد پروتئین و باید تا چهارشنبه صبر میکردم برا دکتری که دکترم معرفی کرده بود ۲شنبه ۳شنبه هم هم تعطیل بود من دیگه از اسنپ یه ویزیت آنلاین گرفتم که بهم چیری نگفت گفت باید سونو کلیه انجام بدی و برام نوشت منم دیگه گفتم خوبه فردا یه جایی پیدا کنم برم سونو چون احتمالا پیش اون دکتر کلیه هم که میخوام برم اونم سونو میخواد دیگه شبش درست نخوابیدم و کلی استرس داشتم هی دنبال جایی بودم که باز باشه روز تعطیل و اینا دیگه صبح که بیدار شدیم من یکم صبحونه خوردم گفتم یکم کم تکون میخوره بچه البته پیش میومد که کلا کم تکون بخوره دیگه ولی شوهرم گفت که بریم همون بیمارستان سینا که قرار بود زایمان کنم که احتمالا سونو هم داره توی راه هم یه آبمیوه خوردم ولی همچنان خیلی کم تکون خورد ولی من میگفتم اوکیه شاید خوابه دیگه تا رسیدم بیمارستان پرسیدم گفتن سونو که نیست بعد شوهرم گفت برو تست بده خیالمون راحت بشه من همچنان مردد بودم دیگه رفتم زایشگاه گفتم میخوام تست بدم کم تحرکی گفت از کی گفتم از صبح !
مامان جوجه رنگی 💙 مامان جوجه رنگی 💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان
من روز 24شهریور که بر اساس انتی میشد 36هفته6روز ساعت 11 دل درد و کمر درد پریودی گرفتم چون همیشه دل درد و کمر درد داشتم زیاد برام مهم نبود ولی هر چقدر وایسادم تا خوب بشه نشد حتی بدترم شدم دیگه با مادر شوهرم رفتم بهداشت تا ببینم چرا اینطورم رفتم پیش ماما حالاتم رو ازم پرسید منم توضیح دادم براش
علایمم حالت تهوع و دل درد و کمر درد و ببخشید میگم اسهال بود دیگه یه نامه ارجاع بهم داد که سریع برم بیمارستان دیگه رفتم پیش دکتر ولی اون گفت اینا علایم خطر نیست دیگه اومدم خونه ولی خب رفت و آمد بهداشت پیاده روی کردم تا شاید یکم آروم شم دیگه مامانم اینا با عمم اومدن که با هم بریم بیمارستان منم یه دوش گرفتم و بقیه ناهار خوردن دیگه مادر شوهرم زنگ زد به شوهرم تا از سر کار اومد دیگه دردم داشتن بیشتر میشدن رفتیم بیمارستان تامین اجتماعی رفتم اتاق معاینه و گفت 1سانت بازی بعد یه آزمایش و سونو نوشت گفت برو انجام بده دیگه من آزمایش انجام دادم ولی سونو باید میرفتم بیرون دیگه رفتم باز معاینه شدم 1.5سانت بود دیگه دردم شد هر 4 دقیقه بعد دیگه رفتم پیش دکتر سهیلا اکبری و یه سونو ازم کرد
مامان آیلین🩷🌈 مامان آیلین🩷🌈 ۲ ماهگی
سلام سلام تجربه زایمان من۱
دوستای قدیمی میدونن من تا اخرش میگفتم میرم طبیعی ولی تقریبا از وقتی وارد ماه نهم شدم لگن درد بدی گرقتم طوری که شبا از دردش گریه میکردم نمیتونستم بخوابم اصلا
بعد دیگه همسرم پاشو کرد تو یه کفش که نه تو تحمل درذ طبیعی نداری برو سزارین خلاصه ۳۷هفته تمام رفتم دکترم معاینه کرد گفت لگنت خوبه
ولی بازم همسرم میگفت نه وزن بچه هم زیاده برو سز
دکتر خودم یه دکتر دیگه معرفی کرد من میخاستم برم اون دکتر بگم طبیعی میخام بعد رفتیم پیش دکتر همسرم گفت منم میام تو با دکتر حرف بزنم
دیگه رفتیم همسرم گفت خانوم دکتر شما سزارین بنویس 😓😓😓دیگه منم استرس گرفتم چون از اول برا طبیعی خودمو اماده میکردم
بعد دکتز گفت چهارشنبه بیا نامه بدم
اقا من از مطب دکتر اومدم بیرون کمر درد بدی گرفتم ولی گفتم دیگه عادیه وزن بچه زیاده
خلاصه تا چهارشنبه کمر من خسلی زیاد درد میکرد
چهارشنبه رفتیم مطب دکتر نامه بگیریم به دکتز گفتم من کمرم درد میکنه گفت اشکال نداره شیاف اینا مینویسم استراحت کن دوشنبه وقت عملته
مامان آدرینا وسورنا😍 مامان آدرینا وسورنا😍 ۱ ماهگی
بااینکه زایمان دومم بود پراز استرس بودم چون زایمان اولم خیلی اذیت شدم و با آمپول فشار ومعاینه زیاد دخترم به دنیا اومد برا همین از زایمان میترسیدم
هفته۳۸دردام کم کم شروع شد کمردرد و زیر دلم درد میکرد
یه شب تایم گرفتم وحس کردم وقت زایمانه سریع لباس پوشیدم و با شوهرم رفتیم بیمارستان
معاینه شدم گفتن که دهانه رحم بسته هست و اومدم خونه و شوهرم گفت
باید بیمارستان و دکتر عوض کنی چون بیمارستان محیطش و سالن انتظارش کوچیکه
منم دوهفته مونده به زایمانم زیربار نرفتم ولی به اصراررفتم پیش یه دکتر دیگه ویزیت شدم وچون ۳۸هفته و ۵روزم بود خواست معاینه تحریکی کنه نذاشتم نمی‌دونم ترسیدم گفتم اتفاقی میفته
اخرسرم پیش دکتر خودم رفتم چون نمی‌تونستم نزدیک زایمانم ریسک کنم
و چون من ترمیم زیبایی هم داشتم هر دکتری قبول نمی‌کرد موقع زایمان انجام بده
ورزش هامو انجام میدم پیاده روی روزی یکی دوساعت و تحرک زیاد هم توخونه داشتم چون یه بچه چهار ساله هم دارم ودایم سرپا بودم
همینجور درد داشتم هی می‌گرفت ول میکرد تا اینکه ۳۹هفته و ۵روز بودم
از صبح کمردرد شدید داشتم و زیر دلم درد میکرد ولی میگفتم درد زایمان نیست و بازم تصورمیکردم آمپول فشار میزنن بهم چون خبری نبود
رفتم دوش گرفتم وورزش انجام دادم انگار نه انگار
ومامانم یک ماه پیش بود اومده بود پیشم تنهانمونم به آبجیم پشت تلفن گفت که دردش میگیره ول می‌کنه آبجیم پرسید ترشح دارم گفتم آره یکمی دارم گفت پاشو برو بیمارستان امروز حتما بستری منم زنگ زدم به شوهرم اومد و رفتیم بیمارستان معاینه شدم گفتن چهار سانت شدم و بستری شدم
مامان آریا مامان آریا ۷ ماهگی
اقدام به بارداری
پارت اول

من ۱۵ سالگی عروسی کردم سال ۹۷ یه سال خودم جلوگیری کردم بعد دیدم پریودام نامنظمه رفتم دکتر گفت تنبلی داری باید اقدام کنی برای بارداری منم دیگه جلوگیری نکردم دکتر بهم قرص تخمک گذاری داد تا یکی دوسال همینجوری با قرص و دارو پریود شدم چند تا دکتر عوض کردم فایده نداشت شوهرم ازمایش داد خوب بود منم قرص و ول کردم رفتم سراغ طب سنتی یه خانومه بود که پدرش عطاری داشت خودشم یاد گرفته بود زن عموم یه بار رفت پیشش باردار شد ولی به من هرچی دارو داد فایده نداشت کلی دارو گیاهی خوردم میگفت رحمت سرده هر روز تخمدان هات و بادکش کن و روزی یه لیوان عرق رازیانه بجوشون بخور تا هروقت که سینه هات درد گرفت ینی رحمت گرم شده منم هرچی میخوردم دیدم سینه هام درد نمیگیره نزدیک یه سال همینجوری عرق رازیانه خوردم دیگه وزنم خیلی رفت بالا ولش کردم چند مدت خودم سرخود قرص تخمک گذاری میخوردم میگفتم الان برم دکتر هم همینارو میده دیگه دیدم بازم خبری از بارداری نیس
مامان 👶🏻♥️✨orhan مامان 👶🏻♥️✨orhan روزهای ابتدایی تولد
بعد اون روز هر روز دردای ریز داشتم تا اینکه ۳۵ هفته ۳ روز بود که شب ساعت ۸دردم گرفت شدید تا ساعت ۹ چون ادامه نداشت دکتر نرفتم نصفه شب ساعت ۲تا ۳بازم دردم گرفت شوهرم گفت بریم دکتر که بازم دردم آروم شد که گرفتم خوابیدم ساعت ۵و نیم صبح با احساس خیسی بلند شدم دیدم خیسه آبم که شوهرمو صدا کردم اونم گفت اشکال نداره تا صبح همش آب بخور کیسه آب خالی نشه صبح میبرمت دکتر🤦🏻‍♀️ اما قانعش کردم که اون آبی که میخورم همش به کیسه نمیره بالاخره پاشدیم رفتیم بیمارستان اولش نمیخواستم معاینه کنن چون برا هفته ۳۶ وقت نامه سزارین داشتم اما گفتن این هفته ها هیچ دکتری سزارین نمیکنه بالاخره معاینه کردن که دوباره خیلی ازم آب رفت گفت خانوم شما کیسه آبت پاره شده باید بستری بشی که تا ساعت ۱۰همینجوری موندم که یه دکتری اومد معاینه کردو رفت پرسیدم نمیشه سزارین کنی گفت اصلا نمیشه هفتت کمه بچه بد حال بدنیا میاد خطرناکه بعدش چون درد نداشتم آمپول فشار زدن به سرم که خونریزی کردم شدید که زنگ زدن به دکتر که خودشو رسوند سرمو قطع کردن یه سرم ساده زدن که دکتر گفت اگه خونریزی قطع نشد میبرمش عمل که یکم امیدوار شدم