سلام خوشگلا، امروز برای من خیلی روز عزیزیه چون پارسال دقیقا تو این روز فهمیدم که باردارم، وقتی بی بی چک رو زدم اولش 1 خط افتاد ونا امید شدم بعد از چند دقیقه که نگاهش کردم دیدم دوتا خط داره، هنگ کرده بودم، مثل دیونه ها تو خونه راه میرفتم بلند بلند میخندیدم بعد خودمو سرزنش میکردم که وای خیلی زود بود دوباره میگفتم خاک تو سرت محدثه دیونه شدی خداروشکر من که خدا انقدر راحت بهت بچه داده بعد خداروشکر میکردم و میخندیدم باز باخودم میگفتم وای یعنی از پسش بر میاییم؟ 🤣 همسرم از سرکار اومد جلوی در بود زنگ زد گفت چیزی نمیخوای؟ رفتم دم پنجره گفتم یه نوشابه برای خودت بخر بعد خندیدم گفتم بابایی یه دلستر هم برای من بخر همسرمم خندید گفت چشم، وقتی اومد بالا گفتم چشماتو ببند بست بعد بی بی چک رو نشونش دادم گفت باز اسکول کردی؟ این بی بی چک مثبت رو از کجا پیدا کردی که گولم بزنی؟ آخه قبلا دوسه بار اقدام داشتیم و باردار نشده بودم و هردفعه الکی میگفتم حامله ام، بخاطر همین باور نمیکرد گفتم بخدا مال خودمه، دیگه نیش تا بنا گوشش باز شد و خندید و بغلم کرد گفت خداروشکر 😍😍😍چه حس خوبی بود، پسر نازم خداروشکر که دارمت نفسم پارسال این موقع اندازه یه نقطه بودی تو شکم مامانی😍 بمونه به یادگار از 1403/1/19♥

تصویر
۱۷ پاسخ

منم پارسال دقیقا همین روز فهمیدم

اوخی خدا همیشه سلامتی بده بهش جیگررو
اسم پسر منم آدرین هست 😘

من ۱۳ اردیبهشت دقیقا با سالگرد عروسیمون فهمیدم،خیلی حس خوبی بودش

خدا واست نگهش داره

خدا حفظش کنه عزیزم ان شاالله همیشه سلامت باشه😍🧿

منم ۲۵ اسفند فهمیدم باردارم

دقیقا منم ۱۹ فروردین متوجه شدم باردارم
اول یه خط افتاد خیلی تو ذوقم خورد میخواستم بندازم توی سطل زباله ولی دلم نمیومد
بعد از ۵ دقیقه دیدم یه خط کم رنگ دیگه افتاد نشون مامان و خواهرم دادک گفتم دوتاس یا من اشتباه میبینم
گفتن نه یکیه گفتم بخدا دوتاس😍😂
خواهرم گفت اره ولی به کسی نگو تا فردا بری ازمایش بدی
فرداش ازمایش دادم و جوابش مثبت بود😍

ای جانم نخودچی 🥰 همیشه بخندی عزیزم ❤️
من پسرمو بعد 7 سال معجزه وار باردار شدم بدون هیچ قرص و دارویی دقیقا شوک شده بودم 26 فروردین 1397 الکی بیبی چک زدم با اینکه خونریزی داشتم و در کمال ناباوری مثبت شد 🥹
بعد برای بارداری دومم دوباره نازایی ثانویه داشتم ولی از اونجا که خدا واقعا لطف کرد بهم بعد 5 سال بازم معجزه وار دخترمو بهم هدیه داد 🥹 دخترمم دقیقا پارسال شب عید فطر فهمیدم تو دلمه🥹❤️

خدا حفظش کنه عزیزم همیشه سالم و سلامت باشین ،😘

منم وقتی فهمیدم باردارم که تو آزمایشگاه گفتند جواب مثبته پرسنل ازمایشگاه یه خانمی بود بغلش کردم و کلی خوشحال شدم بعد همسرم گفت منو چرا بغل نکردی 😅
بعد کلی گریه کردم از خوشحالی و همسرمم قایمکی بغل کردم اونم میگفت پاشو بریم طبقه دوم جواب آزمایش رو به دکترت نشون بدیم تا نرفته
دکترمم باورش نمیشد تا خودش سونو کرد خلاصه داستان داشتیم اون روز 😁

حالا من زنگ زدم به شوهرم کلی فحش دادم
چون شب قبلش بی حال شدم وقرص خوردم چندتا
اصلا فکرشم نمی کردم باردارباشم
جلوگیری طبیعی داشتیم وفکربچه نبودیم
شوهرمم همش می گفت امکان نداره
ولی خواست خدابود اینطور بشه

الهی که تنش سلامت باشه عزیزم کنار مادر مهربونی مث تو

خداحفظش کنه عزیزم😍🧿

وای عزیزم بنظرم بهترین حس دنیا اینه که متوجه شی ی موجود زنده تو بدنته و داری مادر میشی منم همون شب عروسیم باردار شدم ولی واقعا غیرمنتظره بود چون فک نمیکردم اینقد زود قراره مادر شم ولی هرروز از خدا بابت این نعمت دوستداشتنی سپاسگزارم خدا براتون نگهداره😘🧿🌹❤

منم پارسال اردیبهشت فهمیدم باردارم برای بار دوم

عزيز دلم منم سالگرد بي بي چك مثبتم ديروز بود😁❤️

منم همین موقع بود فهمیدم باردارم بعداز ۴ سال

سوال های مرتبط

مامان گرشا💙 مامان گرشا💙 ۷ ماهگی
پارسال مثل امروز بود که با یه حالت تهوع خیلی بد از خواب پاشدم
یه هفته ای بود حالت تهوع داشتم اما زود خوب میشد
اون روز هم حالت تهوعم شدید بود هم هرچی میخوردم بدتر میشدم
(ماه اولی بود اقدام کرده بودیم و هنوز پنج روز مونده بود به موعدم)
زنگ زدم به مامانم گفتم خیلی حالت تهوع دارم چکار کنم مامانم گفت سردیت کرده برو نبات داغ درست کن بخور
من خوردم دیدم خوب نشدم به مامانم گفتم مامان من خوب نشدم که هیچ بدتر شدم میایی دنبالم برم دکتر احتمالا ویروس گرفتم
(هیچکس نمیدونست که اقدام کردیم برای بارداری و اینکه اصلا احتمال نمیدادم ماه اول باردار بشم چون دکتر گفته بود ۶ ماه باید زمان بدی تا باردار شی)
خلاصه که مامانم گفت فاطمه حامله ای گفتم نه بابا
گفت بخدا حامله ای بیا یه تست بزن
حقیقتش خودمم شک کردم عصر رفتم بیرون یه تست خریدم رفتم خونه مامانم
همونجا تست رو زدم دیدم منفی شد
اومدم بیرون به مامانم گفتم منفیه یه ربع بعد مامانم رفت دسشویی دیدم بی بی چک دوتا خطش روشن شده
بازهم اونجا اعتماد نکردم گفتم الکیه سریع رفتم ازمایش دادم و دیدم بله مثبته😍😍😍😍
اون روز اسمشو گذاشتیم نقطه الان نقطه چهار ماه داره و رو به روی من نشسته داره بهم لبخند میزنه😍💕
مامان لیانا🌼 مامان لیانا🌼 ۱۰ ماهگی
سلام خانوما
⛔⛔خانومای باردار و اونایی که میترسن نیان لطفا⛔⛔
من دوشب پیش خونه مامانم بودم شب که خوابیدیم دشک دخترم از خودم فاصله داشت بعد صبح بیدار شدم مامانم گفت چرا بچه رواوردی اینقد نزدیک خودت خطرناکه گفتم دیشب که بیدارم کردی گفتی بچه رو شیر بده گذاشتی بغلم بعدش اینقد خوابم میومد نزاشتمش سرجاش همینطوری خوابیدم بعد مامانم گفت نه من نیاوردم بچه رو که گفتی چرا بابا گفتی شیربده گشنشه بعد میخواستی بری گفتی فاطمه گیجی مواظب باش رو بچه نیوفتی چون دراز کشیده شیرش دادم مامانم گفت نه من نبود من اصلا نیومدم تو اتاق شما
گفتم پس حتما محمد(شوهرم) بوده من گیج بودم فکر کردم تویی مامانم گفت اره بعد شوهرم از سرکار اومد ظهر بهش گفتم تو نمیخواد بچه رو میزاری بغل من منو قشنگ از خواب بیدار کنی لیانا تا صبح بغلم بوده خطرناکه اینجوری خدای نکرده رو بچه میخوابیدم چی بعد شوهرمم گفت من؟گفتم اره تو گفت من اصلا دیشب بیدار نشدم گفتم مگه تو نذاشتی بغلم بچه رو گفت نه از اون شب یه ترس بدی دارم نمیدونم اون کی بوده اصلا نه صداش یادمه نه ظاهرش ولی حرفاشو یادمه چون هیکل و قد بلند بود به مامانم و شوهرم گفتم بابام و داداشم لاغرن دیگه از اونا نپرسیدم
این اخری مامانم دید ترسیدم گفت من بودم یادم رفته بود الان گفتی یادم اومد ولی میدونم الکی گفت برا نترسم چون اون اول خیلی محکم گفت من نبودم
حالا من چیکار کنم چی بوده به نظرشما😓