ویام بارها و بارها ثابت کرده که همسفر خوبیه🤗
کلا از نوزادیش اهل نق و گریه الکی و بهونه گیری نبود و مسافرت مارو اذیت نمیکرد ولی الان که بزرگتر شده و راه هم افتاده فقط شیطنتش بیشتر شده و دائم در حال کنجکاوی و کشف اطرافشه که خب اقتضائ سنشه و باید باهاش مدارا و همکاری کرد تا کنجکاویش برطرف بشه🙂
امشب که بیرون بودیم به همه چی توجه نشون میداد و دوست داشت از نزدیک لمس کنه مثل این عکسش که یه خانومی کنارمون بود ‌گربه اش بغلش بود و چندباری بردمش پیشش تا از نزدیک ببینتش ولی ویام میخاست گوشش رو بکنه😅
دائم حواسمون بود نره سمتش چون میترسیدیم یه وقت ویام رو چنگ نزنه
ویام اصلا از هیچ حیوونی نمیترسه و هر حیوونی میبینه میره سمتش🙂
کوچولوهای شما چطور از حیوونا میترسن یا نه؟

قربون خودتو اون تیپت ❤️😍🐣

عزیزدلم خداحفظش کنه
پسرمنم خیلی پسر خوش اخلاق و خوبی بود اما امان از روزی ک مریض شد و بستری شد نمیدونم چرا اما مدام بیخود گریه میکنه بهونه های الکی میگیره 😔حوصله نداره انگاری عصبی شدع

پسر من مرغو‌خوروس داشته توی حیاطمون.ی گربه هم هست خیلی خونگیه مدام میره هرچیزی رو برمیداره که بریزه جلوش بخوره که دیگه جزئی از خودمون شده .همسایمون هم بزغاله دارن هفته ای ی بار میبرم باهاش بازی میکنه .خونه بابام هم میره همش کنار سگ همسایست .الان مرغوخروساشو کشتیم فقط عاشق گربشه مدام میره پشت در توری که ببینه کی پیداش میشه

الان نگاهش به گوشه گربس نگاه خریداری داره😂
پسر من از اول اهل گریه و نق بود یعنی بعدش چه جور میشه؟🤨

اصلااانمیتررسه ..خاله ام عروس هلندی داره تا میریم میخاد توی دستش بگیره ..راستی ویام راه میره

واااااای دختر منم نمی ترسه چند روز پیش رفتم خونه عمم دیدم یه چی تو دستشه و بازی می‌کنه رفتم دیدم سوسک گرفته تو دستش وااااااای سکته کردم از دستش گرفتم تازه گریه هم میکنه

پسر منم نمیترسه.مخصوصا از گربه .کلا عشق گربه اس انگار