۱۰ دقیقه رفتم حموم
بچم کبود شد انقد گریه کرده بود
توی بغلم هق هق میکرد
منم پا به پاش گریه میکردم توی دلم میگفتم خدایا تا وقتی بچه ها از اب و گل در بیان و بزرگ بشن بی مادر نشن
مثل دیوونه ها مرگ خودمو تصور میکردم ،بی تابی همتا رو تصور میکردم 😞😞

وقتی میری حموم لباسشویی دربیار بزار پیشش

الهی امین💕🤲🏻

عزیزم بایدصبرمیکردی تاهمسرت بیاد🥲

چرا با خودت نبردیش؟ منم اتفاقا امشب رفتم حموم با خودم بردمش لباسامو پهن کردم رو زمین علیسانم نشست روش چندتاهم اسباب بازیاشو بردم بازی میکردم منم تند تند حموم کردم بعدش علیسانو حموم کردم اومدیم بیرون همسرمم خونه نبود

وای نگو الان من شبکه خبرو نگامیکنم گریه میکنم میگم اگ جنگ شه بچم میمونه😥

وای دقیقا منم بعضی موقع ها به این فکر میکنم من اگه بمیرم چی میشه