خانوما من همش فکر میکنم که نکنه واسه پسرم اتفاق بد بیفته،همش صحنه های وحشتناک میاد جلو چشام،نفساشو چک میکنم روزی ۲۰۰ بار تو خواب تکونش میدم نمیدونم چرا اینجوری حساس شدم خیلی تو عذابم

برو دکتر احتمالا افسردگی بعد از زایمان گرفتگی

از خودم بدم میاد که انقدر فکرهای احمقانه میاد تو ذهنم همش آراز بغل میکنم بوسش میکنم گریم میگیره میگم من چرا باز دلم براش تنگه نکنه اتفاقی قرار براش بیوفته اصلا دیونه شدم فقط اینو میدونم از دوس داشتن زیادی اینجوری شدم

وای گفتی منم بعضی وقتاهمینجورمیشم بچه م سرماخوردگی گرفته بودخواب نمیرفتم هی میمدم کنارش ببینم نفس میکشه همش یه صحنه هایی میاجلوچشام ک بچه م میفته ازدستم واینا🥺

منم اینجوریم 😭😭😭😭😭

منم مثل توام

برو مشاوره عزیزم

عزیزم به این فکر کن که همه چی دست خداست تا خدا نخواد هیچ اتفاقی نمی‌افته خود ما هم به یه لحظه بندیم بسپاری به خدا همیشه خیالت راحته

منم دقیقا همینجوری شدم😭😭

انقدر سخت نگیررررر🫤