خانوما خیلی،عذاب وجدان دارم ازروزی،که پسرکوچیکم به دنیااومده رفتارم باپسر بزرگم خیلی،بده اخلاقم تند شده سرش،داد میزنم همش بهش بی،محلی،میکنم چیکار کنم اصلا نمیتونم باهاش ارتباط،بگیرم دعوام میشه

نگاه بچه بزرگ منم همینطور بود باهاش نشستم خیلی منطقی حرف زدم
تو باید یک ساعت برای اون وقت بزاری
چون اون بچه حسودیش میشه و فکر میکنه اون اضافی در آن خونه مثلا وقتا یی که همسرت خونه هست یک ساعت آرش جون بزار پیش برو با بچه بزرگت پارک حتی نبردی پارکم ببرین تو خیابون قدم بزنید

اخ منم ی موقع ها اینجوریم

اخ نگوووو
داغ دلم تازه شد
من باهاش بدرفتار نشدم
ولی رفتار پسر بزرگم خیلی تغییر کرده، کارهای عجیب غریب میکنه، فحش میده، خیلی تغییر کرده

من پسرم لجباز شده خودمم خوابم کمه و همه کارا با خودم بهم فشار میاد باهاش بداخلاقی میکنم گاهی ولی وقتی بچه رو میذارم زمین میرم بغلش میکنم شب ها کتاب میخونم براش تو بغل میگیرم صحبت میکنه چشم تو چشم میشم باهاش و کلی کار میکنم که لجبازیش کم بشه و بداخلاقی منو یادش نمونه.خدایی سخته ولی چه میشه کرد🥺

من الانم که با بچه تو شکمم حرف میزنم دخترم لجبازی میکنه و قهر میکنه .بزرگترها رو باید بیشتر بهشون محبت کنیم وگرنه احساس میکنن اون نی نی دشمنشونه و جاشونو پر کرده .منم نگرانم ولی تصمیم گرفتم با دختر بزرگترم رفیق تر بشم بعد اومدن نی نی

عزیزم باعث میشی بچت از داداشش متنفر بشه همین باعث میشه نخواسته بهش آسیب بزنه و اعتماد بنفس بچه رو داری ازش میگیری هرچی باشه اونم بچته باید به بزرگه بیشتر محبت کنی حس طرد شدن نداشته باشه چون بزرگه میفهمه ولی کوچیکه نه بچها همشون مظلوم و معصومن مگه بچت غیر از پدر و مادرش کیو داره

من دختربزرگم ۱۳سالشه گاهی عصبی میشم وقتی کوچیکیم کرکر میکنه ولی خیلی زیاد نه یه وقتی بهش قربون صدقه میرم

اتفاقا به اون بزرگی ها باید بیشتر توجه کنیم

ولی ارتباط باباباش خیلی خوبه شوهرم خیلی،هواشو داره باهاش بازی،میکنه وقت میزاره براش میبره بیرون باهاش حرف میزنه قشنگ ولی من نه

چندسالشه بزرگی؟

منم😢خیلی گریه مکنه