خیلی عصبیم ناراحتم مامانم اصلا درک نداره یک هفتس دخترم هرشب تو تب میسوزه گلوش ب شدت خرابه الان ماملتم زنگ زده تو بی مسئولیتی بی فکری بچه رو همش مریض میکنی دودش تو چشم خودت میره تو خونسردی منم ناراحت شدم گفتم چیکارکنم بشینم زار بزنم منم مادرم فک میکنی من خوشحالم از اینکه دخترم تو این حاله برگشته میگه تو اگه مادر بودی همش خاب نبودی شربت بچه رو سر ساعت میدادی بدم میاد از اینکه کاسه ی داغ تر از اشن

عیب نداره دختر 😘مامانت نوه شو خیلی دوست داره توم میگفتی مامان ناهار بزار بیایم پیشت دوتایی چشممون به بچه باشه

خوب مامانت از ناراحتی اینارو میگه نوه شو دوس داره چرا جدیش گرفتی ،همه بچه ها مریض میشن چیز شاخ داری نیس ک ،توام بگو باشه بیشتر حواسمو جمع میکنم بالاخره احترام مادر واجبه

خیییلی جالبه
یادمه بچع بودم همیشه بوی غذای همسایه ها برام حسرت انگیز بود همیشه حسرت یه برنج و. خورش به دلم بود اگه ماپربزرگم نبود از گشنگی میمردم
منو میبرد بیرون ولی هییییچی برام نمیخرید فقط خوراکی هاو لباس ها و اسباب بازی هارو نشونم میداد و هییییچی برام نمیخرید اگه هم گزیه میکردم چیزی برام بخره اییینقدر کتکم میزد که دیگران کمک میکردن از زیر دست و پاش در بیام

العان همون ادم به من میگه خاکبرسرت چرا بچه داری بلد نیستی 🥲🥲🥲
میگم باشه تو خوبی
یه گوشم در یه گوشم دروازه
تو دلم میگم خدا داند و. من و حقی که حلالت نمیکنم

میگفتی خب تو هم نمیذاشتی ما بچه بودیم مریض شیم. که حرف غیر منطقی.
بگو فعلا ک کون من پارس خوبه شما نگه نمیدارید غر میزنی

مامانا همینن ناراحت نشو مامانم دقیقا همینارا میگه گاها بدتر

فدای مامانم بشم الهی اونم هر وقت بچم مریض میشه میگه چرا مراقب نبودی چرا فلان چیزو دادی چرا داروشو ندادی وهزار تا حرف دیگه ونحوه مراقبت از کودک چون میدونم چقدر بچمو دوست داره ناراحت نمیشم به خدا دلپذیرتر از نق نق مادرانه تو دنیا چیزی نیست همش برای خاطر خودمونه ،فقط قدر قدر قدر بدون

چرا ناراحت میشین واقعا من بودم بچه رو میبردم خونش هم حواسش باشه هم خودم استراحت کنم 😂

چقدر توخوبی خوشبحالت بقیه روولش کن

کارن منم دوروز تب داشت مادرشوهر منم هی میگه شبت سر ساعت میدی؟؟ معیار نداره؟؟ هر چقدر دلت بخواد میدی؟؟ چرا این مدلی میدی؟؟
ولش کن یکم گریه میگه ساکت میشه
حرفاشون همش فقط میاد و میره توجه نکن عزیزم
فقط مادر که میتونه از ته قلبش دلش براش بچش بتپه
شمام ادمی میتونی خسته شی و یک ساعت بیشتر بخوابی و این و هم قرار نیست به کسی جواب بدی فقط و فقط الان فکرت بچت باشه عزیزم

میدونی کسایی که میدونی خیلی حساسیت زیادی دارن یا ممکنه با فهمیدن حقیقت بهت غر بزنن یا سرکوفت یا هر چی نباید راستش رو بگی
مثلاً میگفتی اره بهش دادم دوباره خوابیدم
من به مامانم میگم خوبه شما مامانمین مادرشوهرم نیستین اینقدر گیر میدین
مثلاً مامانم هر روز راس یک ساعتی زنگ میزنه با اینکه می‌دونه خوابم میگه هنوز خوابی
اون بچه گشنشه و فلان درحالیکه دختر خودمم خوابه هنوز ها
ولی هر روز همین حرفا رو تکرار میکنه

اشتباه مبکنی ک اونا رو درجریان ریز کارات میذاری...چرا باید بدونه ک واسه دارو خواب موندی

نمیگفتی خواب موندی چرا حتی باید ساعت خواب بیدارت رو بدونه

مادرت که بدتر از مادرشوهر حرف زده🫤
منم مادرشوهرم فکر می‌کنه همش خابم قضاوت الکی میکنه
با این که خدا شاهده بجز نوه ش کار دیگه ای نمی‌رسم انجام بدم
دو روزه موهامو شونه نزدم😣
ولی مادرت شاید از روی دلسوزی میگه چون مادرشوهرم با من لجه

خب مگه شربت سر تایم نمیدی؟

بعدم گوشیو روم قط کرد منم دیگه زنگ نزدم