💢💢💢💢💢💢💢گه جون بچتون براتون مهمه بخونید❤خواستم فقط ی اطلاع رسانی بکنم.. من ی مادرم که مثل همه ی بچهای دیگه بچم زردی گرفته بود شدید فاویسمم بود .اخرای اسفند بود نزدیک عید .تمام اون صحنه ها جلوی چشممه و شاید فقط بخاطر همینه ک من حس افسردگی دارم و همش مثل کابوس جلوی چشممه ..باید سالها بگذره تا یادم بره..گفتیم کجا ببریمش گفتیم ۱۷ شهریور مخصوص نوزاداست وکلی تعریفشو شنیدیم گفتیم ببریمش _فقط خواستم بگم بچهاتونو اونجا نبرین بلایی ک سرم اوردن خداکنه سرهیچکدوم بچهاتون نیاد من دلم هنوزم خونه و الان هیچکاری از دست من برنمیاد نمیخام ب اون روزا فک کنم اما میخوام بگم توف تو ۱۷ شهریور..لعنت بهشون....خواستم بگم ک شماهم بدونید بچهاتونو نبرین اونجا...ب عنوان زردی بردیمش بستری کردیم هروز خون میگرفتن اره بخاژر خودشون بود...بعد چن روز گفتن باید عفونت ادراری بده شاااااااابد از ادرارشه..گفتیم باشه...ی پلاستیک دادن ادرار بچمو ریختن تو ی پلاستیک بردن ،اوردن گفتن جوابش خوب نیست..شاید پلاستیک کثیف بوده.مگه میشه پلاستیکی ک خودتون میدین ( بقیش تاپیک بعدی)





سزارین جنسیت زایمان

۲ پاسخ

پس اگر بچه زردی داشت کحا ببریمش؟

خاک برسرشون خدا لعنت کنه

سوال های مرتبط

مامان نفس👨‍👩‍👧 مامان نفس👨‍👩‍👧 ۸ ماهگی
کثیف باشه؟؟گفتن نه باید سون یزنیم ،منک دیگه دنیا رو سرم خراب شد تو بغل شوهرم فقط گریه کردم ،مادرم گفت تو برو من میمونک،الان ک دارم تعریف میکنم اشگم فقط داره میریزه..اون روز فقط گریه کردم بدترین روز زندگیم بود..مادر بیچارم موند ک بهش یون بزنن پدرسگا..بعده چن روز ی دختره اونجا میگفت شوهرم ک اومد خونه گفت ی خانومه پشت در جوری گریه میکرد ک منم گریه کردم(ینی شوهرش)...ب مامانم گفتم تروخدا بگو..گفت بلد نبودن سون وصل کنن بچرو داغون کردن دوبار اینکارو انجام دادم بچه داد میزد نوزاد ۸ روزه😭میگه دوبتر انجام دادن..اومدن بیرون گفتن نمیشه بچه نمیمونه ،واقعا حرفشون چرت بود.حالا ی چیز بهتون بگم؟مامانم فقطگفت لعنت بهشون چقتی داشتن اینکارو انجام میدادن سر پماد رو زیر کمر بچم جاگراشتن و داشتن درهمون شرایط ک سون میکردن داخل بدنش اون جسمم زیر کمرش بود...فقط قلبم سوخته واسه همینه ک حس افسردگیم خوب نمیشه...قلبم سوخته..اخرش میدونین‌چیشد؟(ناپیک بعد)





سزارین جنسیت زایمان
مامان نفس👨‍👩‍👧 مامان نفس👨‍👩‍👧 ۸ ماهگی
حال داشتید بخونید شاید 💢💢💢💢چقد چقد چقد برای ی زن بارداری و زایمانو همه اینا ی پروسه ی بسیار سختیه چقد باید از ی چالشایی بگذره .حالا بارداری راحت ترینشه ک بچه نیستو تو راحت میتونی بخوابی اما با تهوها و سردردادشو سنگین شدنای اخرش و احساساتی شدنا حساس شدناش همرو باید ی زن ب دوش بکشه حالا بماند که بچه بدنیا میادو و وضع وخیم تر میشه...با زخم و بخیه و خون باید واشی بچتو نگه داری اگه خوش شانس باشی کسی واست نگه داره ک کمکی برات بشه عالیه اما درکل تو سختیتو میکشی شب بیداریا ،خوش شانس باشی بچت زردی نگیرهو با همون حال بستریش نکنن،زندگی مقداری از اون حالت دونفرش درمیاد.حس افسردگی شدید سمتت میاد هرچقد بخوای تلا شکنی انگار ی جا از پشت گردنتو میگیره اما تو باید بخاطر خودت بچت و زندگیت قوی باشی.الان ک اینجام حالم به شدت بده.چندین بار حالتی بهم دست میده ک دست خودم نبودخ.حس میکنم شوهرم دوسم نداره اما میدونم داره حس میکنم برای بچه اوردن زود بود همش دلهرهو ترس دارم میگم نکنه خدایا زندگیمو از دست بدم ولی هرچقت ک ب اچلین گرمی بپن نفس فک میکنم میگم خدایا چجوری بدون این موجود کوچیک زندگی میکردم.. نمیدونم عوارض این بیهوشی و جای سوزنا و دردا و‌حس افسردگی شدبدم خوب میشه اما هرچی که هست فقط فقط میخوام بخوابم ۱ سال بشه و به زندگی برگردم .دلم تنگه خیلی ب شدت..من خودم دلم برای اینکه زن هستم خیلی میسوزه خیلی 😔








سزارین انتی جنسیت جنین فرزندپروری سزارین