سلام مامانا
من وقتایی که مادر شوهرم کلی حرف میگه بهم تا چند روز عصبی میشم و حتی امروز موقع بستن پوشک دخترم بس که تکون میخورد عصبانی شدم ولی زود اروم کردم خودمو
به حدی عصبیم میکنه که تا چند روز میگرنم عود میکنه
پیر شدم واقعا
خیلی اذیتم میکنه با حرفاش
هم منو هم شوهرمو
من به روم نمیارم چون چند وقتیه شوهرم قلبش درد میگیره واسه همون بدتر میشم میریزم تو خودم
هععععی
مادربزرگ من خودش مادر شوهره والله از گل نازک تر نمیگه به عروسمون
به حدی که عروسمون همش میره اونجا
اینم منم ☹️

رفت و آمدو قطع کن و تمام.

اخ اخ اخ ک منم دوروزه از حرفاش اتیش گرفتم
نمیرم خونشون ولی اون میاد😭😭
نییییش زبون داره منم ک لاااال هی میچزونتم

نکته ی مهم دیگه اینکه یه جوری حرف نزن که اونا این برداشتو بکنن که خوب موفق شدیم با حرفا و کارامون اوقاتشو تلخ کنیم ، و اینو هر بار می خوان حالتو بگیرن انجام بدن، بلکه یه جوری مطرح کن که متوجه بشن با این کارا و حرفاشون دارن تو رو ازخودشون دور می کنن و اگر ادامه بدن واقعا دور میشین ازشون

چهارم قبل و بعدش به شوهرت هیچی نگو. نگو می خوام اینو بگم که بگه نه نگو و منصرفت کنه. بعدشم نگو که بخواد بهت غر بزنه کاش نمی گفتی بلکه بفهمه تو دیگه داره صبرت تموم میشه و ببینه که اگر خونوادش تموم نکنن این کار و حرفارو باید رابطه اش رو کمتر کنه .

پنجم خوب بدون چی می خوای بگی ، و کی باید بگی. باید کاملا آماده باشی برای این حرفا و بعد وقتی یه حرف بدی بهت زدن، اینا رو بگی، موقعی که مهمون ندارن که زشت باشه، خودتون باشین و همسرت، و اینکه چی بگی؟
با آرامش می خوای بگی این حرفا و کارا باعث ناراحتیت میشه و اگر ادامه پیدا کنه برای حفظ حرمتا مجبوری فاصله و رفت و امدت رو بیشترکنی. مگر اینکه تغییر رویه بدن.

پس هدفت رو بدون . و محکم روش وایسا.

بهش بگو خوب
مودبانه بهش بگو من از حرفهای شما ناراحت میشن. خیلی وقتام جوابتونو دارم تو آستینم ولی احترام بزرگتر بودنتونو نگه میدارم ، می ریزم تو خودم. این معنیش این نیست که ناراحت نمی شم، این معنیش اینه که دارم تحمل میکنم. تحمل آدما هم یه حدی داره، خدانیاره اون روزکه تحمل ادما تموم بشه اونوقت حرمت ها خدای نکرده ، خدای نکرده ازبین میره.
حرمت امامزاده به متولیشه،لطفا یه جوری حرف نزنین یا کاری نکنین که باعث ناراحتی بشه تا با خوبی و خوشی با هم زندگی کنیم وگرنه مجبور میشیم برای حفظ حرمتها فاصله و رفت و امدمون رو کمتر کنیم. اینجا رعایت چند تا نکته ضروریه:
اول اینکه با ارامش ولی قاطع حرف بزنی، نه عصبانی. یعنی یه جوری که با ارامش بهشون بفهمونی که داری بهشون میگی که اگر بازم اذیتت کنن ، شما رو ازدست میدن. اگر عصبانی بگی میگن دختره عصبیه، اما اگر با ادب و ارامش و قاطع بگی، اینجور نشون میدی که این نتیجه رفتار و حرفای بدتونه که کار به اینجا کشیده

دوم ازاینکه باید حتما جلوی شوهرت بگی، تا شوهرت دقیقا خودش شاهد ماجرا باشه و نتونن بعدش برن پیشش یه حرفو صدتاش کنن و ننه من غریبم بازی در بیارن

سوم اینکه باید خیلی مودبانه بگی. تا نتونن از حرفت آتو دربیارن بگن بی ادبه ، حرف فلان به ما گفت، جوری که شوهرت هم نتونه هیچ اشکالی از حرفت بگیره و بگه به خانوادم بی احترامی کردی

من خیلی دوست دارم مادرشوهرم برای همیشه با ما زندگی کنه
در این حد خوبه
هیچ تصوری لز مادرشوهر بد ندارم

با این ک طبقه پایینمن نمیرم

میفهممت منم یه مدل دیگه درگیرم و واقعا حرفاشون خلم میکنه 🥲🥲