مامانا
دیک کم آوردم نمیدونم یاوه زبونی بگم بهشون
مادر شوهرم وپدرشوهرم رواعصابم هستن بااینکه آدمای خوبین دوستندارم برم خونشون پدر شوهر لیوان دهنیش رومیده دخترم وقتی میبینم میرم سریع لیوانش رومیدم بااینکه قاشق دهنیش رومیده ماهم باقاشق خودغذا میدم بااینکه پفک میده ب مادرشوهرم میکم ن ضرر داره میگه بده
منم مجبور میشم بچمو بغل کنم دورش بدم اینم لجبازه گریه میکن
بااینکه فامیلای شوهرم بودن سر سفره بهم میگه سارا باخنده ک مسخره کنه میگ ازگلوم پایین نمیره بهش نوشابه بدم همشون سرسفره خندیدن
بهم بعدبرادرشوهرم میگه زنداداش بهش بده بهشون میگم ب وقتش میدم الان زوده بااینکه عیدی داشتن می‌رقصیدن منم کمرم درد گرفته بود باجاریم ت اتاق بودیم ب مادر شوهرم گفتم مراقب آنیسا باش بهم میگه
باشه آنیسا هم وسط بوده بچه میفته گریه می‌کنه
دیگ نمیدونم ب چ زبونی بگم بهش
شما باشین چ میگین و چ رفتاری میکنین؟
کلاهرخرفی بزنم ب برعکس می‌کنه بااینکه جاریم آنیسا اومده استخون برداشته بهم میگه کار نداشته باش خانواده مااستخون می‌خورن
اون یکی جاریم در جوابش گفت والا بچه های ماک اینطور نیستن
بهم گفت استخون بگیر ی وقت ت گلوش نره
آنیسا ک بدغذاس بااین ویروس هم ک میاد واقعا میترسم ک مریض نشه

۹ پاسخ

عزیزم منم بدم میومد از قاشق دهنی یا ظرف غذا ک میخوردن از تو همون ب آنیسا میدادن منم رفتم از این ظرفهای طرح دار خوشگل با قاشق خریدم گذاشتم خونه مادرشوهرم گفتم دخترم بزرگ شده از این ب بعد سر سفره ظرف بیارید برای دخترم دیگ متوجه شدن .بعدم مادرشوهرم همش میگفت با دست غذا بده بهش یه چن بار دیدم میده دستم نمیشوره .بعد ک میشست میخواست این کارو کنه ب دخترم میگفتم بزار عزیز جون دستاش و بشوره بهت غذا میده بعد دیگ واسش جا افتاد خودش پا میشد دست میشست .یا چیزی بخوان بدن میگن نه ب هیچ وجه .الانم چیزی بخوان بدن ازم سوال میکنن .مبادا ک نباشم هر کاری کنن دور از چشم وگرنه جلو خودم میترسن

عین خانواده همسر منم
اصلا غصه نخور
کار خودتو بکن
هرچند من نتونسم جلوشونو بگیرم که با قاشق دهنی به بچه ام غذا ندن

والا من هر جا میرم مهمونی بی تعارف نوشابه ها رو میبرم میزارم تو اشپزخونه میگم بچه ها بهونه میگیرن هر کی خواست بیاد تو اشپزخونه بخوره

بعد من خودم پفک میدم پسرم و نوشابه دلستر هم میخوره پسرم عین خیالم نیست البته بگم مگه مهمون بیاد نوسابه دلستر بخریم اونم به قاشق تو یه کم اب میریزم گولش میزنم میخوره بهانه اش قطع میشه پفک هم پسر بزرگم بگیر بیاره بیشتر وقتا تو مدرسه یا بیرون پفکش رو میخوره که کوچیکع نبینع ولی اگر هم دبد و خورد مهم نیست برام بنظرم بچه همه چی باید بخوره زیادی رو خورد و خواراکش سخت نگیر وگرنه بچه بد غذایی بار میاد فقط روی لیوان دهنی بهشون بگو ندن یا لیوان نی دار بخر براس با خودت ببر بگو لیوان خودش داره و بزار رو اوپن بگو هر موقع خواستید چیزی بدید با لیوان خودش بدید

والا من دو شب پیش سر پسرمو کچل کردم دیشب رفتم خونه مادرشوهرم یهو دید سر پسرم کچل شده با لحن طلبکارانه میگه چرا سر این اینطوری کردی چرا کله بچه رو زخم کردید.منم با لحن خودش گفتم موهاش رشد میکنه دلم خواست کچلش کنم زخم هم شده تیغ بریده اونم چیزی نیست خوب میشه . دیگه ساکت شد من مادر بچه ام اون احساس مادر میکنه در حالی که پسرم نمیره طرفش اصلا

اه متنفرم 😭😭😭پدر شوهر منم دهنی خودش و میده حالم وبهم میزنه نوشابه میده
حالیشم نیس هرچی میگم نده
ازشون بدم میاد🤮

عزیزم کمتر برو. هر وقت هم میری مدت زمان کمتری بمون.
چیزی هم خواستن بهش بدن مخصوصا با لیوان یا قاشق خودشون خیلی قاطع بگو نه بهش ندید و برو دست بچه رو بگیر بگو بیا مامان جون خودم بهت میدم( غذا یا هر چیزی)

واقعا درکت می کنم . رو اعصابن .ماهم دیروز بچه ام بردم بیرون با زن داداشم . میرفت مینشست کنار رودخونه دخترم میکرد تو آب من بهش گفتم پا شو این خاکا نم داره اگه بکن بیفتید گفت هیچی نمیشه . .گفتم دخترم بده اتفاق یه بار میفته .باید دائم باهاشون کل کل کنی خیلی سخته

شام ماکارونی بود آنیسا هم پشتشون پارچه انداخته بودم اینقدر قشنگ غذا می‌خورد همه بهش نگاه میکردن مادر شوهرم هی نگاش میکرد قربون صدقش می‌رفت منکه مشکلی ندارم مادربزرگشه اینم می‌گفت نوشابه بهش بدم
بهشون میگفتم چیزی بهش نگین الان میاد میچسبه بهم گریه می‌کنه شیرم بده آخرشم اینقدر گفتن اینم غذاش رو ول کرد اومدگریه شیرم بده

سوال های مرتبط