یه ربع به هشت بیدار شد من باهاش بیدار شدم اول جاشو عوض کردم و صورتش رو شستم، شیرش رو آماده کردم، آوردمش تو پذیرایی شیشه‌اشو دادم دستش و مشغول شیر خوردن شد، رفتم آشپزخونه و ظرفای شسته شده دیشب رو داخل کابینت جابجا کردم، صبحانه خودمو آماده کردم، تلویزیون رو روشن کردم و رادیو آوا مثل هر روز صداش تو خونه پخش میشه، صبحانه خوردم، اتاق خودمون و پسرم رو سریع مرتب کردم، پسرم شیرش رو خورده بود شیشه رو شوت کرده بود اونطرف و به سبک خودش سینه خیز میرفت 🥹🥲، تشک بازی و یه سری اسباب بازی نرم و مطمئن براش آوردم مشغول بازی شد و تِرَک رفیق آرزوهات باش از سیامک عباسی از رادیو آوا پخش شد منم به شدت عاشق این تِرَکَم، پسرمو بغل گرفتم و باهاش رقصیدم و بلند بلند اهنگ رو تکرار کردم، حس شادی و خوشحالی و انرژی که دارم و کاملا میتونم درک کنم که به پسرم هم منتقل میشه، حتما این کارو انجام بدین ....
گذاشتمش تو تشک بازیش براش حريره بادوم آماده کردم بهش دادم بعدش هم یه مقدار آب با فنجون، هر سری که تو آشپزخونه مشغول باشم باهاش بلند بلند صحبت میکنم
چشماشو می‌ماله و نق میزنه چون وقت خوابشه بغلش میکنم به خودم میچسبونمش بوش میکنم میبوسمش، واقعا این حس مادری چیه؟؟ من چند برابر دارم ازش انرژی میدم، بهش شیر خودمو میدم و می‌خوابه، میزارمش تو جاش.
یه لیوان چای و گوشی و استراحت کوتاه

۴ پاسخ

عزیزم😍همه نوشته هاتو تو ذهنم تصویر سازی کردم همزمان🤣و حس خوبت ب من هم منتقل شد
مادربودن واقعا چیز عجیبیه ولی دوست داشتنی👌❤️

والا من به این چیزایی که گفتی فقطتوی رویاهام فک میکنم😂😂ساعت شش بلند میشم کارای پسرمو میکنم تا هفت بفرستمش مدرسه همون موقع ارغوان بیدار میشه باید کاراشو کنم و در عین حال خونه رو تمیز کنم چون زود بیدار میشه بازخوابش میگیره تا ساعت ده دزگیر خوابوندنشم بعد برای ارغوان و خودم صبحونه اماده میکنم اشپزخونه رو جمع میکنم بیداز میشه با هزار چالش بهش صبونه میدم میذارم روزوئک میرم برا ناهار اماده کردن
تند تند باید انجام بدم که ارسلان بیاد خونه گشنشه
ناهار ارغوانم باید اماده کنم
ظرفارو بشورم
هی خانوم نق میزنه برم سراغش
تا اماده بشه
ارسلان بیاد ناهارشو بدم
ناهار ارغوانم باز با هزااااار سختی بدم
خودمم حالا خوردم نخوردم
خانوم باز خوابش میاد میشه الان دیگه از کمر درد میفتم
باز ساعت چهار جفتشون بیدار میشن
باید برم سراغ عصرونه و شام
کمک کردن به ارسلان تو‌تکالیفش نق زدناو ددددددد گفتنای ارغوان که میخواد بره بیرون
شوهرم بیاد شام بخوریم بریم بیزون خانوم بره دددددر
بعد رسیدیم خونه امادشون کنم برا خواب میشه ساعت 11😵‍💫😮‍💨😮‍💨😮‍💨
😂😂😂

ماشالله عزیزم، منم انرژی گرفتم😘😘😘

خدا حفظش کنه براتون🤍

سوال های مرتبط

مامان شایان و ماهلین مامان شایان و ماهلین ۱۰ ماهگی
امروز روز استراحتم بود
پسره خونه پیش مامان مریم
دختره خونه هم پیش خودم بود
تا ساعت ۱۱ خوابیدیم
بعدش هم پاشدیم و رسیدگی به روزمرگی
اول برای ماهلین جان صبحانه آماده کردم تا خنک بشه جاشو تمیز کردم دست و صورتش رو شستم و لباسش رو عوض کردم بعدم صبحانه اش رو دادم شیرش دادم و خوابوندمش
سریع برای ناهار دست به کار شدم و حلیم بلدرچین پختم براش
این همه کار کردم ولی با خودم همش میگفتم امروز استراحت بودم 😂😂مامانای دو فرزندی کارشون خیلی زیاده
بریم سراغ دستور حلیم جوجه کوچولو 👇👇
بلدرچین
پیاز بلغور گندم
اول از همه بلدرچین رو شستم و با پیاز گذاشتم پخت تقریبا ۲ ساعت با شعله ملایم زمان دادم
بلدرچین و از قابلمه در آوردم و بلغور گندمی که خیس کرده بودم و حسابی شسته بودم تا نمکش بره و اضافه کردم به آب بلدرچین پیاز هم در آوردم و انداختم دور
بعد گوشت بلدرچین و ریش ریش کردم و به بلغور و آبگوشت اضافه کردم ۴۵ دقیقه زمان دادم تا بلغور بپزه و نرم و لعاب دار بشه بعدش هم با پشت قاشق یکم له کردم مواد رو دخترم دوست داشت و استقبال کرد خداروشکر 😍
البته عکس برای قبل از میکس شدن
مامان نی نی مامان نی نی ۱۴ ماهگی
سلام خانوما،همونجور که قبلا گفتم دخترم هم کم خوابه هم بد خواب،شبها زیاد بیدار میشه، و هربارم بیدار میشه حتما باید شیر بخوره،شیر مادر میخوره، از دیشب تصمیم گرفتم باز تلاش کنم شاید تونستم شیر شبش رو قطع کنم،چون سری قبل هرکار کردم نشد نه پستونک نه هیچ چیزی قبول نمیکرد و گریه میکرد،دیشب هر بار بیدار شد پستونک دادم انداخت اولش یه ذره سینه گداشتم دهنش در حد یک دقیقه بعدش پستونک دادمش،و همینجور بغل گرفتمش، این چرخه رو ادامه دادم تا خوابید یکبارم بیدار شد ،طبق گفته دوستان استا مالیدم لثه اش ،پستونک دادم ،بغل گرفتم تا خوابید،اینجوری حدودا تا ساعت ۵،۶ صبح موفق شدم بعدشم دیگه خودم شیرش دادم، امشبم ده و نیم خوابید،دوبار بیدار شد ،هر دوبار پستونک دادم، این چند وقت چون خیلس زیاد ببدار میشه رختخوابش کنار خودم انداختم و رو تختش نیست، یکبارش بیدار شد خودش اومد سمتم،بغل گرفتمش پستونک گداشتم دهنش و یخورده طول کشید و مقاومت کرد ولی موفق شدم،
به نظرتون روشی که پیش گرفتم درسته؟
یه ذره سینه بذارم دهنش اون لا به لا پستونک بدم
و اینکه عادت کرده زیر سینه میخوابه ،شیر که میخوره خوابش که عمیق نشده پستونک میذارم