فک میکردم من فقط دارم خفه میشم
یعنیییی میخوام همشونوووو خفه کنم شدن همه کاره بچه ما ، دوروزه هم سر بوس کردن صورتش حساس شدم هی میگم انگار نفهمننننن خواهرشوهرم مادرشوهرم هی را ب را بوسش میکنن میگم بابا منو باباش بخدا یبارم دلم نیومده لپشو بوس کنم پوستش حساسه توروخدا نکنید انگار ب ی ورشونه
و منی ک هر بار شیشه شیر رو دستم میبینن راجب شیر مادر کنفرانس میدن 😂
حتی کسی ک ۶ماه یکبار میبینمش
عزیزم همه همین داستانو دارن منم تاحالا نشده که لباسی تن بچم بکنم و عیب و ایراد روش نزارن بچه ی من وزنش کاملا نرماله هیچ مشکلی نداره دائم مادرشوهرم میگه بهش شیرخشک بده سیرنمیشه در صورتی که دخترم حساسیت داره کلا شیرخشک نباید بدم .همش جلوی من از شیر دختراش و بچه ی تپلشون حرف میزنن.همش یه ایرادی میزارن رو بچه وقتی اونجاییم نمیزارن درست بخوابه درست شیربخوره میان وایمیسن بالاسرم که سریع بگیرن ببرنش از نظر خودشونم محبته همش.منم به همسرم گفتم جواب بی احترامیاشونو از این به بعد میدم دیگه نمیتونم تحمل کنم مردم انقدر تو خودم ریختم و حرص خوردم از افسردگی بعد زایمانم که هیچ کس انگار شکر خدا هیچی نمیدونه همه میگن تو حساسی
امان از این مواقعی که شوهرا سکوت میکنن
مادرشوهرمنم اونطوریه همش دخالت میکنه رو اعصابمه دیگه کلافه شدم دوبار باهاش دعوا کردم ولی فایده نداره فقط شب و روز حرص میخورم
اینا دخالت نیست دوست داشتن خالصه لذت ببر بابای خدا بیامرزم زنده بود اینجوری بود الان که پسرم دنیا اومده و بابام نیست میفههم چقد اینایی که میگی قشنگه همیشه نباید عصبی شد بد برداشت کرد لطفا یکم مهربون باشید بچشم خوب نگاه کنید
از حسودیه
تقصیر خودته کمتر برو خونشون
دقیقا ولی من بدترررر
سر شیر خشک اینقد اذیتم کردن به شوهرم گفتم یه گالن نفت رو خودم میریزم خودمو اتیش میزنم
راه به راه دخترمو مسخره کردن تحقیرش کردن بهش گفت زشت گریه کرد گفتن میندازیمش اشغالی
اما نوه پسرشون که گریه کرد دنیاشون اخر شد درت بقلبم واسه اون از زبونشون نیفتاد دریغ از ذره ای محبت به دخترم
منم دلم شکست با هر رفتاروشن حتی دخترمو بغل نکردن میگفتن چرا میخوابه چون شیر خشک میدی میگفتن بازی نمیکنه باز یمیکرد میکفتن تو باهاش بازی نمیکنی اروم حرف میزد میگفتن چرا اقو اقو نمیکنه واقعا روانیم کردن واگذارشون کردم بخدا تاوان دل شکسته مو بدجور بدن
واقعا نمیفهمم چرا اینجوری میکنن . من یه بار دقیقا همینو گفتم بهشون . گفتم تو این دنیا هیچکس بیشتر از من نگران و به فکر این بچه نیست نمیخواد شما انقد نگران باشید. همینجوریش افسردگی و اضطراب بعد زایمان داریم اینام بدتر میکنن. یعنی چی پستونک بچه رو قایم کرده بود؟ شوهرت هیچی نمیگه؟
امان از مادرشوهر فضول منم همین بودم بد شوهرم صحبت کردم باهاش حرف زد و تمام
واقعا منم مو تو گیجم😂
وااای منم مامان خودم و خواهرم اینجوری ان
دورن از من
ولی هی زنگ میزنن میگن
تاپیک آخرمنم بخون🤣وضع هممون همینهههه
ای بابا حالا مادرشوهر ی چیزی پدرشوهر چیکار داره دیگ😑😑😑😑
اووو چقد بد که تو همه چی دخالت میکنن توجه نکن اصلا
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.