۷ پاسخ

منم فکرمیکردم بزرگتربشن بهترمیشن ولی بدترازنوزادی هستن منم دخترم خیلی اذیت میکنه وقت غذادرست کردن بهم میچسپه بغلم کن منم حامله تو۹ماه هستم نمیدونم چطوری دوتاباهم بزرگ کنم خدایاکمکم کن

بچه منم به شدت نق نقو بهونه گیر اینم بهش اضافه کن که غذا نخورم هست

اگه شرایطش رو داری برو خونه ی مامانت تا کمی استراحت کنی.منم شهر غریبم سخته برام ولی نمیتونم برم.فقط عید رفتم و اومدم

الهی...
عزیزم شرایطت کاملا درک میکنم
چون منم تنهام تو شهر غریب با یه پسربچه فوق العاده شیطون
اصلا ناشکر نیستم ولی...
خیلی وقتا واقعا کم میارم، به معنای واقعی کلمه درمونده میشم

ی چندروزی برو کمکت کنن.یکم استراحت کن حالت خوب بشه

عزیزم کاش با یه مشاور فقط صحبت کنی تایکم آروم شی.منم مثل تو تو شهر غریب تنهام واقعا سخته همه مادریم و درکت میکنیم.من تلفنی با مشاور صحبت کردم فقط درد دلمو گفتم خستگیمو گفتم و واقعا آروم تر شدم راه کاری که ممکنه بهت بده بهترت کنه.صحبت کردن آدمو آروم می‌کنه

حالا ماکه تو شهر خودمون هستیم تنهاترین و افسرده ترینیم نه خانواده درستی که بیان یه دقیقه بچه ازت بگیرن یه بچه بدغذا و بدقلقی حالا کاش فقط همین بود اومده یک هفته اسهال شده خوب شدنی هم نیست اون گریه من گریه ازبس ازبس فشار به مغزم به اعصابم به روانم آوردم خودمم افتادم سرخونریری دلم میخواد همه چی بزارم و فقط برررررم از اینجا

سوال های مرتبط

مامان حلماسادات🌱 مامان حلماسادات🌱 ۲ سالگی
مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
سلام خانما گفتم به بعنوان تجربه بیام بهتون بگم دختراولم۱سال۷ماهشه دختردومم ۲۴روزشه کسانی که دوست دارن بچه پشت سرهم بیارن بلافاصله کم بنظرمن که این شرایط دارم بزرگ ترین اشتباهه هم درحق بچه اول ظلم میشه هم بچه دوم هم خودتون بچه اول کمبودمحبت پیدامیکنه الان من ازبچه اول غافل شدم همش بایدبه دومی برسم دومیم که کولیک داره همش گریه میکنه حتی فرصت اینکه کارای خودم بکنم به خونه برسم ندارم ازبس گریه میکنه باصدای سشوارمیخوابه بچه دومم همش اذیته چون بچه اولم هیچی هنوزسرش نمیشه همش اذیتش میکنه فک میکنه عروسکیه یعنی جرات ندارم۳۰ثانیه تنهاشون بزارم حتی یه بارمیخواس بالشت بزاره روصورتش یعنی باید۲۴ساعت حواسم باشه اولی به دومی آسیب نزنه خودمم که نای برام نمونده تا اولی خواب میکنم دومی بیدارمیشه تااومی خواب میکنم اولی بیدارمیشه به بدبختی دوتاروهمزمان خواب میکنم خدایاشکرت ولی دارم نابودمیشم سختی زیادداره نمیشه همش گف ولی یه شب دختردومم کولیک دااشت تاساعتای۲نیم شب بیدار بود.البته ازعصرش گریه زاری میکردشب۲نیم به مکافات خوابش کردم تااومدم بخوابم دومی بیدارشدیه جیغ درحال دندون درآوردن بوداونم بغل کردم استامینوفن دادم بزورنزدی‌ای صبح هواروشنی خوابیدتامن خوابیدم که صبحم بازم دختردومیم بیدارشدنتونستم بخوابم ادامه توکامنت👎پایین