وقتی بچت اذیت میشه چ اصراریه تو اون موقعیت قرارش بدی درسته باید یاد بگیره از خودش دفاع کنه ولی دیگ اینجوری اعتماد ب نفس بچت میاد پایین و بدتر میشه اوضاع یه مدت دورتر باش کمتر پیش هم باشن تا دخترت یکم بزرگتر بشه بتونی باهاش صحبت کنی که چیکار کنه و دختر خاهرتم یکم عاقل تر بشه و بعد همبازی بشن اصولا بچه های همسن باهم کنار نمیان دخترمن اصلا با همسناش نمیتونه کنار بیاد و با بچه های بزرگتر که حرفاشو قبول میکنن اوکی میشه
منم دقیقا همین مشکل و دارم،دیگه با خواهرم کات کردیم سر این موضوع،حالا انگار مال ما به شدت مال شما نیست که میگی شکنجه روحی میشه،پس عزیزم چرا به چه دلیل اجازه میدی فرزند دلبند در چنین موقعیتی قرار بگیره گناه داره والا،اینا معصومن دشمنی حسودی نمی دونم چیه ،من حتی دیروز مامانم دعوت کرده بود شام خواهرم اونجا بود نرفتم،خواهشا تو هم نرو خواهرم
ببین دیروز برادرزادماومد خونمون با دخترم هر وقت میرف اتاق با گریه میومد بیرون بعد فهمیدم دخترمو میزنه این اتفاق خونه بابام تم رخ داد گفتم شاید من اشتباه متوجه شدم ولی از دیشب تصمیم گرفتم رابطم کمتر بشه اگر هم تو یک محیط بودم دخترمو باهاش تنها نزارم حالا برادر زاده من ده سالشه حسادت میکنه ولی تو ظاهر طوری نشون میده انگار دوسش داره ولی هر کس هم باشه عزیزتر از بچم نیست
و اینکه
من یه خرف دارم قرار نیس بچمو با یک عده وحشی بندازم تا اون زندگی کردن یاد بگیره مگه حیات وحش
منم با بچه ی داداشم همین مشکلو داریم دست بزن داره حتی اگه آرسام بهش دست بزنه سریع مشت میزنه تو صورت آرسام
دیگه نرفتم خونه داداشم و اونام نیومدن الان دیگه نزدیک 1 ساله فقط یه بار رفتم خونه داداشم
دقیقا شرایط مشابه من انگار من اومدم تاپیک گذاشتم! ببین من هم مثلا اومدم مدیریت کنم و به رفت و آمد ادامه دادم اما در نهایت یه دلخوری بین ما خواهرا به وجود اومد چون هر چی سعی کنیم به روی خودمون نیاریم باز مادریم و در نهایت نمیشه پس تا به درجه من نرسیدی رابطت رو یکم کمترش کن من دقیقا وضعیتم مشابه شما بود خواهرزادم همسن دخترمه و اونم دختره اما خیلی دست بزن داره وهمش صورت دخترمو چنگ میزنه هلش میده و میزنتش دخترمم با اینکه اینهمه ازش کتک خورده اصلا از خودش دفاع نمیکنه تا اینکه بعد دلخوری کلا رفت و آمدمون با هم کنسل شد ولی کم کم شروع کردیم به رفت و آمد ولی بیرون از خونه الان بعد ۶ ماه میتونم بگم خیلی راضی ترم اینمدلی هم بچه ها همو میبینن هم دیگه این وضعیت نمیشه و بهشون خوش میگذره مامانم هم تا چند ماه ما رو جدا جدا دعوت کرد فقط مناسبت های خاص مثل یلدا و اینجوریا یه شب رفتیم اما ما خودمون دیرتر رفتیم اونام از اون ور زودتر بلند شدن یعنی نهایت این بچه ها تا دو ساعت با هم اوکی ان بعدش دیگه قابل کنترل نیستن شما هم همینکارو بکن دوست داری خواهرتو ببینی با بچه ها بیرون برنامه بذارین گاهی مناسبت ها خونه فقط
یا کمتر برو تا کنار هم قرار نگیرن یا اینکه ب دخترت دفاع کردن یاد بده
خانوادت راس میگن آخه همجا ک شما نمیتونی کنارش باشی و جلو همه دربیای
سلام عزیزم. منم شرابط شما رو دارم منتها بچه خواهرم نیست و سن بچه مقابل بیشتره. من رابطهم رو کمتر کردم چون آسیب میزد و بچه م به هم میریخت تا چند روز. ولی شما که همسنن نظارت کنید و دخالت و مراقب روح و روان بچه تکن باشین
یه مدت اصلا نرو پیش خواهرت
اگه دیدی دخترت بهونه میگیره بگو اذیت میشی نمیبرم
بهش بگو نمیگم وقتی میزنه توام بزن ولی حداقل نذار بزنه تورو
وقتی گریه میکنی من ناراحت میشم
عزیزم بنظرم کمتر کنار هم قرار بگیرن بهتره ...
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.