مامانای باتجربه حرفم زیاده دوتا تاپیکه دوتارو بخونین لطفا راهنماییم کنین🥺
دختر من یه بچه خیلی منطقی آروم مهربون خیلی بااحساسه ولی دختر خواهرم ک همسنن خیلی شر و شیطون و بی تربیته و اهل کتک زدن..هروقت این دوتا بچه باهمن خون ب جیگر دختر من میکنه خیلییی اذیتش میکنه هرچیزی ک دستش باشه بزور ازش میگیره حالا فرق نمیکنه اصن وسیله چی باشه اصن چشم نداره چیزی دستش ببینه ک بازی میکنه خیلی دست بزن داره میزنه..حتی اگه با یه بچه دیگه درحال بازی ببینه بازیا از حسادت بهم میزنه گریه ش میندازه منم خیلی میخام دخالت نکنم بزارم دخترم از خودش دفاع کنه ولی کار یبار دوبار نیس یه سره اشک بچمو درمیاره دختر منم دل نازکه یه سره گریه میکنه من خیلی عصبی میشم با خوبی مهربونی دعوا هیچی هم حرف گوش نمیده ک اذیت نکنه ..میزندش بعد بوس میکنه میگه ببخشید دودقیقه بعد همبن وضعه یه سره تکرار میشه ب حدی ک دختر من ک انقد ارومه عصبی میشه عقده ای میشه میشینه ب گریه و جیغ خیلی میریزه بهم انگار ک شکنجه روحی بهش بدنا..انگار ک خودمونا هی اشکمونا دربیارن بعد بگن ببخشید باز یکی بزنن تو گوشمون ببین چ حسی میگیریم روحمون چ آسیبی میبینه ها..حالا چیکارکنم دخترم ازین دل نازکی و مظلومی دراد انقد عذاب نکشه ..منم خیلی ب خوبی حل میکنم سرگرمشون میکنم سعی میکنم دفاع نکنم دخالت نکنم بینشون ولی مادرم مگه یبار دوباره ک بگم طوری نیس بقیه هم از رفتارم خوششون نمیاد هی میگن ولش کن بزار یادبگیره بزار از پس خودش بربیاد پ بعد ک رفت مدرسه میخاد چیکارکنه

۹ پاسخ

وقتی بچت اذیت میشه چ اصراریه تو اون موقعیت قرارش بدی درسته باید یاد بگیره از خودش دفاع کنه ولی دیگ اینجوری اعتماد ب نفس بچت میاد پایین و بدتر میشه اوضاع یه مدت دورتر باش کمتر پیش هم باشن تا دخترت یکم بزرگتر بشه بتونی باهاش صحبت کنی که چیکار کنه و دختر خاهرتم یکم عاقل تر بشه و بعد همبازی بشن اصولا بچه های همسن باهم کنار نمیان دخترمن اصلا با همسناش نمیتونه کنار بیاد و با بچه های بزرگتر که حرفاشو قبول میکنن اوکی میشه

منم دقیقا همین مشکل و دارم،دیگه با خواهرم کات کردیم سر این موضوع،حالا انگار مال ما به شدت مال شما نیست که میگی شکنجه روحی میشه،پس عزیزم چرا به چه دلیل اجازه میدی فرزند دلبند در چنین موقعیتی قرار بگیره گناه داره والا،اینا معصومن دشمنی حسودی نمی دونم چیه ،من حتی دیروز مامانم دعوت کرده بود شام خواهرم اونجا بود نرفتم،خواهشا تو هم نرو خواهرم

ببین دیروز برادرزادم‌اومد خونمون با دخترم هر وقت میرف اتاق با گریه میومد بیرون بعد فهمیدم دخترمو میزنه این اتفاق خونه بابام تم رخ داد گفتم شاید من اشتباه متوجه شدم ولی از دیشب تصمیم گرفتم رابطم کمتر بشه اگر هم تو یک محیط بودم دخترمو باهاش تنها نزارم حالا برادر زاده من ده سالشه حسادت میکنه ولی تو ظاهر طوری نشون میده انگار دوسش داره ولی هر کس هم باشه عزیزتر از بچم نیست
و اینکه
من یه خرف دارم قرار نیس بچمو با یک عده وحشی بندازم تا اون زندگی کردن یاد بگیره مگه حیات وحش

منم با بچه ی داداشم همین مشکلو داریم دست بزن داره حتی اگه آرسام بهش دست بزنه سریع مشت میزنه تو صورت آرسام
دیگه نرفتم خونه داداشم و اونام نیومدن الان دیگه نزدیک 1 ساله فقط یه بار رفتم خونه داداشم

دقیقا شرایط مشابه من انگار من اومدم تاپیک گذاشتم! ببین من هم مثلا اومدم مدیریت کنم و به رفت و آمد ادامه دادم اما در نهایت یه دلخوری بین ما خواهرا به وجود اومد چون هر چی سعی کنیم به روی خودمون نیاریم باز مادریم و در نهایت نمیشه پس تا به درجه من نرسیدی رابطت رو یکم کمترش کن من دقیقا وضعیتم مشابه شما بود خواهرزادم همسن دخترمه و اونم دختره اما خیلی دست بزن داره وهمش صورت دخترمو چنگ میزنه هلش میده و میزنتش دخترمم با اینکه اینهمه ازش کتک خورده اصلا از خودش دفاع نمیکنه تا اینکه بعد دلخوری کلا رفت و آمدمون با هم کنسل شد ولی کم کم شروع کردیم به رفت و آمد ولی بیرون از خونه الان بعد ۶ ماه میتونم بگم خیلی راضی ترم اینمدلی هم بچه ها همو میبینن هم دیگه این وضعیت نمیشه و بهشون خوش میگذره مامانم هم تا چند ماه ما رو جدا جدا دعوت کرد فقط مناسبت های خاص مثل یلدا و اینجوریا یه شب رفتیم اما ما خودمون دیرتر رفتیم اونام از اون ور زودتر بلند شدن یعنی نهایت این بچه ها تا دو ساعت با هم اوکی ان بعدش دیگه قابل کنترل نیستن شما هم همینکارو بکن دوست داری خواهرتو ببینی با بچه ها بیرون برنامه بذارین گاهی مناسبت ها خونه فقط

یا کمتر برو تا کنار هم قرار نگیرن یا اینکه ب دخترت دفاع کردن یاد بده
خانوادت راس میگن آخه همجا ک شما نمیتونی کنارش باشی و جلو همه دربیای

سلام عزیزم. منم شرابط شما رو دارم منتها بچه خواهرم نیست و سن بچه مقابل بیشتره. من رابطه‌م رو کمتر کردم چون آسیب میزد و بچه م به هم میریخت تا چند روز. ولی شما که همسنن نظارت کنید و دخالت و مراقب روح و روان بچه تکن باشین

یه مدت اصلا نرو پیش خواهرت
اگه دیدی دخترت بهونه میگیره بگو اذیت میشی نمیبرم
بهش بگو نمیگم وقتی میزنه توام بزن ولی حداقل نذار بزنه تورو
وقتی گریه میکنی من ناراحت میشم

عزیزم بنظرم کمتر کنار هم قرار بگیرن بهتره .‌..

سوال های مرتبط

مامان سامی مامان سامی ۳ سالگی
خانما میگم منو مادرشوهرم حیاطمون یکیه الان یه مدتیه بچه خواهرشوهرم ۶ماه از مال من کوچیکتزه باهم بازی میکنن ولی وقتی میره اسباببازی ک دلش میخاد میبره بعد مگه بعد چند روز بگم ک بیارشون وگرنه اهمیت نمیده الان چندوقت پیش یکیشون گرفت پسرم اینقد گریه کرد نداد بغل مامانش بود ک برن منم گفتم داره گریه میکنه بده بهش گفت اینم الان گریه میکنه بردش و رفت پسرم تا نصف شد یادش بود بهش میگم میای واسش یکی بیار تاحداقل پسرمن اذیتش نکنه حالا میاد یه ماشین اندازه نصف کف دست میاره ک پسرخودش میزاره اینجا با اینا بازی میکنه پسر منم اصلا کوچیک خوشش نمیاد دیروز خواستم بیرون برم رفت ماشینشو بگیره گفت مامان میگه مال خودمه دیگه کار نداشتم حالا دیشب گوشیش دست پسرم بود کودک میدی ازش گرفت نیم ساعت گریه کرد حاظر نشد ازش بگیرش گفت پسرم نمیدش.تاحدی گریه کرد ک نگران شدیم حالا بنظرتون چکار کنم واقعا زورم داره پسرم سر اسبابازیه خودش گریه کنه یادشم دادم جای بره مال کسی نمیاره
مامان آقای کوچک مامان آقای کوچک ۳ سالگی
بچه ها من واقعا خستم حالم از خودم از همه از همه چی بهم میخوره دلم میخواد برم یه جای خیلی دور تنهای تنها باشم چشمم هیچ آدمی رو نبینه
پسرم از صبح که پا میشه همش غر میزنه نق مییزنه گریه می‌کنه .امروز قراره نصاب بیاد خونمون کل آشپزخونه بهم ریخته بود داشتم تمیز میکردم آنقدر جیغ زده نق زده که حس میکنم سرم میخواد بترکه هرچی باهاش آروم حرف میزنم گوش نمی‌ده آنقدر ادامه میده تا کفری شم سرش داد بزنم ولی وقتی یکی خونمونه یا میریم خونه ی کسی آنقدر آرومه بازی می‌کنه که همه میگن چرا صداش در نمیاد یه ذره ام خودش تنهایی بازی نمیکنه .همش باهام لج بازی می‌کنه انگار موقع خوابش خیلی اذیت می‌کنه بیشتر اوقات یک ساعت تمام رو پام دهنم کف می‌کنه بس که شعر و قصه میخونم آرومم واینمیسته که همش وول میخوره یه وری می‌خوابه هی میگم درست بخواب لج می‌کنه از کوچیک ترین چیزم می‌ترسه یه بچه حتی کوچیک تر از خودش بیاد سمتش می‌ترسه از موتور از صدای جارو برقی و... اصلا نمیتونه از خودش دفاع کنه اگه کسی یه اسباب بازی ازش بگیره همینجوری وایمیسته نگاه می‌کنه بعد برای من همش جیغ میزنه لگد میزنه چیز پرت می‌کنه ولی فقط با من الان دارم از پوشک میگیرمم هی لج می‌کنه بهش تو دستشویی میگم بشین شعر میخونم و برچسب میزنم باز همش وایمیسته چیکار کنم خستم بعضی وقتا سر خوابش امروز یه بارم سر دستشویی کتکش زدم ولی خیلی خودم ناراحت میشم چیکار کنم؟خستم خیلی