سلام خوشگل ها خیلی ها اینجا از عمل هیرادم پرسیدن گفتم تجربم و باهاتون به اشتراک بگذارم
ما رفتیم بیمارستان مفید تشکیل پرونده دادیم و هیراد بعد آزمایش دادن بستری شد برای بستن کلوستومی روز اول تا شب کاری با ما نداشتن از شب ساعت 12 گفتن دیگه باید تا 24 ساعت ناشتا نگه دارید که بره اتاق عمل تو این 24 ساعت براش انما (تنقیه) هم انجام میدادند که روده کاملا خالی باشه برای عمل و فقط سرم می گرفت من چون باردارم اتاق خصوصی داشتیم که باش هم بود کمکم ، بعد از ۳۶ ساعت بردنش اتاق عمل ، عملش پنج ساعت طول کشید ، بعد که از اتاق عمل اومد گفتن کیس icu هست ولی دکترش گفت تو بخش بمونه و ۲۴ ساعت تحت مراقبت شدید قرار گرفت و وصل بود به دستگاه تا افت اکسیژن نداشته باشه دکتر اومد و گفت تا پنج روز بعد عمل حق ندارد حتی آب بخوره و باید کاملا ناشتا بمونه، بعد دو روز که به سختی گذشت پانسمان رو باز کردن و گفتن دیگه پانسمان نمی خواد و می تونی در حد هر دو ساعت سه سی سی آب بخوره، روز سوم بعد عمل دکتر اومد و گفت چون داره افت قند پیدا می‌کنه و همش نمیشه بهش سرم قندی داد می تونم آبنبات چوبی بدم فقط لیس بزنه، از روز پنجم آب میوه و شیر کم کم اجازه خوردن گرفت و کم کم زیاد کردیم شیر که به حد معمول رسید و یکبار دفع مدفوع از مقعد داشت دکتر غذا رو شروع کرد بعد خوردن غذا دو بار که دفع داشت دکتر اومد و گفت می تونن مرخص بشه و ما بعد ده روز مرخص شدیم( بقیه در اولین کامنت)

۱۶ پاسخ

برا بچه ی منم دعا کنین که انشالله این مراحل رو به خوبی طی کنه .

شما پسرت iugr بود منم ۳۱هفته رفتم iugr بود خیلی نگرانم دارم دیوانه میشم

عزیزم میشه به من درخواست دوستی بدی من نمیتونم

خدا بهش سلامتی بده
ببخشید علائمش چی بود چطور متوجه شدین این مشکل رو داره

عزیزم خدا حفظش کنه براتون

حدا حفطش کنه گلپسرو
انشالله دمادیشو ببینی
دختر منم انسداد داشته عمل شده بدو تولد
میگم میشه بهشون بیسکوییت مادر،پتی بور،کلوچه و اینا داد؟
دخترمنم شیرپاکتی کوچویکارو میدادم تا ۴۸ ساعت یبوست میشد اونا رو قطع کردم الان این بطری ها رو میدم دفع داره ولی ببخشید سبزه و زور میزنه موقع دفع و ی کم سفته یعنی حساسیت داره ندم؟

هزاران بارشکرت خوبه

خدا بهت صبرو بردباری بده.الهی دیگه هیچ وقت رنگ بیمارستانم نبینی عزیزم.
میتونم بپرسم چه مشکلی داشت و از کجا تشخیص دادین

وای خدارو هزار مرتبه شکر که گذشت پسرمنم مشکلی سه بار عمل شد بدنش عمل قبول نمیکرد من یه سال تمام اسیر بیمارستانا بودم میدونم چه کشیدی خواهر 😔😔😔😔😔
انشالله خدا پسراتو برات حفظشون کنه مریضی و بلا ازشون دور باشه

خدا صبح و قوت مضاعف بهت بده عزیزم

اینم شیطونک من دو روز پیش

تصویر

خدا رو شکر که خوب شده انشاالله همیشه سالم و سرحال باشه

ببخشید چراعمل کرده این همه بچه گرسنه موند گریه نکرد

من یه ختنه میخواستم ببرم پسرم مردم وزنده شدم دست به دامن هرچی امام وپیغمبر بود شدم‌خدا به دادت دلت برسه چی کشیدی خواهر 😔😔😔

عکس بعد از عمل

تصویر

دو هفته بعد از عمل و ترخیص گفتن باید ببرم دکتر گوارش ، بردم پیش دکترش گفت خدارو شکر شکمش مشکلی ندارد، هیراد بعد از عمل تا یک ماه هر روز هشت یا نه بار دفع داشت که از دکتر پرسیدم گفت برای عمل روده هست و مشکلی نیست بعد ی مدت درست میشه که دقیقا بعد چهل روز دفع یک دفعه کم شد و شد روزی دو بار که به صورت عادی بود ، دوباره بردمش دکتر گوارش که گفت خداروشکر کاملا خوب شده و دیگه مشکل روده نداره، فقط مونده آلرژی به پروتئین گاوی که اونم وضعش بهتره ، اینم عکس بعد عملش از جای بستن کلوستومی و عکس الانش

سوال های مرتبط

مامان ساحل مامان ساحل ۱۷ ماهگی
پارت ششم تجربه زایمان من
خوب رفتیم تو اتاق عمل ساعت ۹بود رفتم اتاق عمل دکتر بیحسیم مرد بود دوتا پرستار خانومم بودن و دکترم یه پریتارا باردار بود دلم ضعف رفت شکم داشت 🥰
بعد موهام ریخته بود بیرون نمیتونستمم جمعشون کنم کلاه سرم بود بافتع بودما ولی بازم بیرون بودن بعد نشستم که بی حسی بزنن دکتر موهامو داد جلو تا بی حسی و بزنه بعد دوباره موهام افتاد پشت دمتره اومد گفت موهاتو دادم جلو که سوزنو بژنم بگیرش نیاد عقب باز 🤣🤣 پرستاره گفت ماشالا چه موهای خوشگلی داری مث خودت خوشگلن 😁منم خردوق شده بودم بیحیسو زدن و من خوابیدم رو تخت و دستامو بستن و پرستارا باهم حرف میزدن دکترم گفت چیزیو حس میکنی گفتم اره داری نشگونم میگیری گفت نه کاریت ندارم هعی بعدشم گفتم چرا نشگونم میگیرید پریتار خندش گرقته بود گفت نه نشگون نیمیگرن گفتم چرا دکتر بیهوشی یه چیزی زد تو سرممم گفت کمکم چشمات بسته میشه گفتم باشه و دیگه خوابم برد بعد چشمامو باز کردم دکترم گفت دخمل خوشگلتم بدنبا اومد دیکه خیالم راحت شد که یهو حالم بد شد و گفتم دارم بالا میارم گفتن توری نی بیار دیگه یهو باز بیهوش شدم و ساعت یازده بود که چشمامو باز کردم دیدم دو ریکاوریم
مامان آبتین جان مامان آبتین جان ۲ سالگی
تجربه از شیرگرفتن (شیرمادر)
آبتین بعد از ۱سالگی دیگه لب به شیر خشک نزد.
به شیرمادر وابسته تر شد ،به حدی که دراز میکشیدم فک میکرد باید بیاد شیر بخوره.همش دوس داشت میک بزنه و کم کم میل به غذاشم کم شد.اول سعی کردم‌منظم کنم شیردهیو.ینی هر ۲،۳ ساعت ۱ بار بمدت ۵،۶ دیقه.زیر سینه هم میخوابید.از مامانمو اطرافیان کمک گرفتم تا رو پاشون آبتینو بخوابونن .کم کم عادتش دادم رو پای خودمم بدون شیر خوردن بخوابه.اولاش مقاومت میکرد.
دیگه کنارش به هیچ وجه دراز نکشیدم و لباس عوض نکردم.سعی میکردم با حموم کردن اب بازی و .... سرشو گرم کنم هم خسته شه بدون شیر بخوابه هم یادش بره شیر نخواد
بعد به روش تدریجی ۴ در ۴ شروع کردم.
۴ روز اول از صبح ساعت ۷ تا ۱۲ ظهر شیرندادم .بقیه ساعتارو میدادم هر ۲ ساعت ۳ الی ۵ دیقه.
برا خواب صبحشم که دیگه عادت کرده بود با لالایی و عروسک بغل کردن رو پام میخوابید.
۴ روز بعد از ۷ تا ۵ عصر ندادم.انگار عادت کرده بود..چون ۲ روز اخرش تا ۷ نخواست منم ندادم..
مامان مهدیس مامان مهدیس ۱ سالگی
دیروز دخترم رو برم پیش دکترش ،یه دکتر فوق تخصص مسن که خیلی دکتر خوبیه ،در رابطه با شیر گرفتن بهش گفتم که از شیر گرفتم ،گفت بهترین کار رو کردی شیر بزای بچه های کم اشتها بعد از یکسالگی اصلا خوب نیست،اشتها رو کم تر میکنه
حالا تو گهواره تا می گی از شیر گرفتم همه میان عذاب وجدان میدن وااای چه زود ،من می خوام تا ۲ سالگی بدم وااای گناه داره چه جوری دلت اومد،وااای تو قران گفته تا دوسالگی
بله درسته گفته تا دوسالگی ولی در صورتی که ضرر و اسیب نداشته باشه ،وقتی مانع وزن گرفتن میشه پس بحثی نیست
و اینکه بهم گفته بود بهش شیر خشک نیدو بدم که تقریبا ۴۰ روز دادم گفته بود روزی ۴۰۰،۵۰۰ تا بخوره ولی دختر من ۲۰۰ تا می خورد با این حال خیلی بهتر وزن گرفت
بهش شربت زینک داد،کفت اگه شیر پاستوریزه و خشک رو روزی ۵۰۰ تا بخوره عالی ،اگه نمی خوره ،یه لیوان ماست بده. پنیر بده
وزنش ۱۰ و ۴۰۰ بود گفت باید یکم بیشتر غذا بخوره
قدشم ۸۳ بود که گفت عالیه
این ها رو گفتم شاید به درد کسی خورد