اخ ک مادر بودن چقدر سخته
پسرم جیش داشت دوید اومد بره جیش کنه بعد من دسشویی رو شسته بودم همینجور با دو رفت تو ب محض این ک پاشو گذاشت لیز خورد و ب طرز وحشتناکی افتاد و سرش خورد ب چهار چوب در
سریع بغلش کردم فشارش دادم رو سینه ام یه لحظه حس کردم بدنم انگار داره خیس میشه نگاه کردم دیدم بدنم پره خون شده😔سر بچه ام خیلی بد شکسته بود و خیلییییییی خیلیییییی خون میومد جوری ک خون شُره میکرد اینقد حالم بد شد اصلا نمیدونستم چیکار کنم زنگ زدم شوهرم از سرکار اومد اینقد حالم بد بودو داشتم گریه میکردم ک حتی نمیتونستم ب شوهرم بگم چطوری افتاد اونم هی میگفت اروم باش تو اینجوری میکنی بچه بیشتر میترسه انگار یکی قلبمو گرفته بودو داشت مچاله اش میکرد قشنگ دردو خودم حس میکردم😭 بردیم دکتر ک خداروشکر مشکلی نداشت فقط خواستن بخیه بزنن ک رضایت ندادیم هیچکدوممون دلمون نیومد... توروخدا وقتی کوچولوهاتون میبرین حموم یا دسشویی خیلیییی خیلیییی مراقب باشین

وای الهی بهتر باشه نازنین کوچولوتون با خوندنش هم واقعا یه حس خیلی بدی گرفتم قشنگ تداعی ذهنی شد برام😥

واییی عاطفه نگو الان چطوره با توصیفش من حالم بد شد یا خدا بگردم

پسرمنم انروز تودستشویی خوردزمین طفلی دستش کبوده هنوز😔

اخ بگردم ، خیلی سخته تو این شرایط باشی و تنها هم باشی.
خداروشکر اتفاق بدتری نیفتاد

الهی بمیرم عزیزم طفلی کاش خودتم موقعه دستشویی رفتن همراهش می‌رفتی ایشالله چیزیش نشه

دل منم ریش شد
خدا بهش سلانتی بدع گلم

عاطفه جان واقعا ۵۳سالتونه یا همینجوری نوشتید

وای عزیزم ذمن با خوندنش حالم بد شد
ان شاءالله زود خوب بشه
خدا را‌ شکر که چیزیش نشده بود

منم همچین تجربه ای رو دارم خیلی خیلی سخته

عزیزم خداروشکر ب خیر گذشته

ببین اگه زخمش باز باشه بخیه باید بزنی وگرنه علامتش میمونه

الهی بمیرم براش من خیلی حواسم هست وقتی میشورم یکتا نره ،باتمام وجودم احساسش کردم 🥺یکتا ۶ماهش بود از رو تخت افتاده بود من فقط گریه میکردم دوراز جون فک کردم بچم تموم کرده پیشونیش باد کرده بود فقط جیغ میزد گریه میکرد خداپشت وپناهه همه بچه ها باشه الهی

آخه عزیزم بازم خدا روشکر ک بخیر گذشته فدات باهمه وجودم درکت میکنم آخه شب قبل سال تحویل ی اتفاق بدترو وحشتاک ترازاین برای پسرم افتادم شوهرمم خونه نبود منم از شدت ترس بدون روسری دویدم توی کوچه و خیابون الهی ک هیچ مادری این صحنه هارو نبینه فداتشم

خدا سلامتی بده انشاالله

وای خدا رحم کرد الان دخترمنم رو سرامیک خونه افتاد سرش خورد به دیوار اینقد گریه کرداااا منم اینجور مواقع بدتر هُل میشم نمیدونم چی کنم

وای خدا انشالله که زود حوب بشه