ما

سلام خانما خوبین؟ من خيلی دلم گرفته همش تنهام همسرم از ساعت ۵ صبح میره سرکار تا ۸ شب من با دوتا بچه خيلی بهم فشار میاد الان داشتم دانژه رو میخوابوندم که کرشمه بیدار شد،رفتم شیرش بدم دانژه هم اومد کنارم که بخوابه ولی قبلش هی صحبت می‌کرد کرشمه می‌پرید هولش دادم عقب،الان دلم میخواد بمیرم آخه من پناه این بچه هام ولی از بس میترسم یکیشون بیدا. شه مثل محشیا به اون یکی میپرم ،موقع شیر دادن اینقدر بی‌صدا گریه کردم هی گفتم خدایا کمکم کن ،من لوسم؟
همش میگم شاید من لوسم ولی تو اطرافیانم هیچکس اندازه من با بچه هاش بازی نمیکنه و بهشون نمیرسه همه میگن خيلی تمی، و مرتبم ،ولی بعضی وقتا مثل الان خیلی زیاد خسته میشم

سلام عزیزم،من درکت میکنم که چی میگی،،اتفاقا تو خیلی قوی هستی ،تو مادر نمونه هستی ،خدا بزرگه عزیزم ،،خدا خودش کمکت میکنه

عزیزم حق داری واقعا سخته من خودمم چندروزه اینجور شدم انگار همش خستم از لحاظ روحی یه جوری شدم.تو اتفاقا خیلی نادر نمونه ایی هستی این چیزا عادیه و پیش میاد

عزیزم حتما از اعضای خانواده یا هرکسی که بهش نزدیکی کمک بگیر که استراحتتو بیشتر کنی..این خستگی و ناراحتی طبیعیه و هممون همینیم..خواب و استراحت میتونه کمک خوبی برات باشه