امشب اومدم با دردودل کردن🥲روحیم نابوده شوهرم ک شیفتیه و از ساعت۵ونیم صب سرویس شرکت میاد دنبالش ساعت ۹ونیم شب برمیگرده
مامانم هروقت میاد پیشم خستس از کارا خونه خودشو اجیم ک مدرسه ایه و اماحاناتش شروع شده منم ک میرم خونشون فقط غذا نمیپزم بچم ک همش دسته خودمه تو باقی کاراهم کمک میکنم . دیشب یاسین نخوابید تا۳ صب بعدم ۵ بیدار شد و همش شیر بده عاروق بگیر دورش بده بشورش پوشکشو عوض کن تا ۵بعد از ظهر بخدا قسم همش ربع ساعت ربع ساعت خوابید . مامانم اومد پیشم گفت سرم در میکنه یه ربع گرفتشو باهاش بازی کرد بعدم پشتشو کرد بهم و گرفت خوابید یاسینم طبق معمول بیقراری میکرد ک باز بغلش کنم عصبی شدم کلی داد زدم سرش اخرم محکم زدم رو دستش خیلیییی گریه کرد مامانم کلی باهام دعوا کرد هرکار کرد ساکت نشد تا دادش بغلم سفت لباسمو گرفت و خوابید . خودم کلی ناراحت شدم ولی بخدا ن تنها حال روحیم حال جسمیمم ب هم ریخته درد کلیه دارم ۳روزه خونریزی زایمانم تموم شده امروز باز ترشح صورتی دیدم بخیه هام ظاهرش خوب شده ولی از داخل انگار یه تیکه سنگ تو شکممه و درد داره همش سر دردو سرگیجه و تاری دید دارم .رسما دارم میمیرم ادامه تو کامنتا

تصویر
۲۱ پاسخ

همیشه خودتو بزار جای کسایی که شرایطشون از تو بدتره یخورده حالت خوب میشه
من یه پسر بچه۳ ساله بشدت بازیگوش که تو چشم به هم زدنی یه خونه رو زیر و رو میکنه و یه بچه تقریبا یک ماهه .پسرم با همه چیییی کار داره کارایی میکنه عجیب غریب یک ثانیه غافل بشم ازش قطعا یه خرابکاری فجیع راه میندازه و همش به وسایل خواهرش دست میزنه بهش شیر میدم میاد سینه رو‌از دهنش میکشه بیرون یا دستکش هاشو درمیاره جوراباشو درمیاره کلاهشو درمیاره
سعی کن اصلا نزنی بچه رو یخورده روی خودت کار کن عزیزم میدونم سخته ولی شدنیه بچه یک ماهه زدن نداره عزیزم اونکه دوسنداره گریه کنه حتما جاییش درده که گرین میکنه این دوره هم تموم میشه فردا بزرگتر بشه هر روز سخت تر و سخت تر میشه پس باید صبرت ببری بالا.
به نخوابیدن هم عادت میکنی کم کم چون بچه اولته حسابی اذیت میشی ولی عادت میکنی رفته رفته من شبانه روز سه ساعت میخوابم 😊

الهی عزیزم درکت میکنم ولی ببین جاییش درد میکنه دل درد گوش درد یا از شیر سیر نمیشه

دختر چطور دلت اومد بزنیش🥲
هرچی هم باشه این طفلی که گناهی نداره شاید جاییش درد میکنه یا شیرت سیرش نمیکنه که نمیخوابه
از مادرت هم توقع نداشته باش بنده خدا همین که به کارای خودش برسه هم خسته میشه خب

عزیزم شرایطت رو درک میکنم چند تا توصیه میکنم امیدوارم به دردت بخوره
1 اینکه یه دونه نانو که تلوزیون تبلیغ می کنه براش تهیه کن چون از گهواره و نی نی لای لای و هر چیزی راحت تره و نفخ بچه ها رو هم خوب میگیره و خودت هم کنارش دراز بکش و راحت تابش بده
2 وقتی میری خونه مامانت یا هر جایی فقط بچه خودتو نگه دار و هیچ کار دیگه ای انجام نده حتی یه چایی یا آب آوردن اگه کسی هم چیزی گفت بگو نمیتونم
3 حتما ویتامین های روزانه رو بخور مثل آهن و مولتی‌ویتامین و ویتامین د و کلسیوم با اینا بدنت روتین تر میشه و با انرژی تری
بیشتر از هر کسی و هر کاری برای خودت و بچه ت وقت بزار اون همیشه کوچولو نمیمونه روزی بزرگ میشه و میره دنبال زندگیش و امروز پیش توعه چون هدیه خداست به تو پس ازش لذت ببر و هیچ وقت بچه رو نزن که پرخاشگر میشه و آینده
من 3 تا بچه دارم یکیش مریض بود دوست داشتی تاپیک امو بخون تا ببینی شرایط چقدر میتونه بد تر باشه و شما چقدر شرایط خوبی داری پس قوی باش

مهم نیست به اینکه زدیش هی فکر نکن ...بچه ت اصلا نفهمیده که‌کتک خورده ...فک کن ما خودمون دل درد پریودی مدام داشته باشیم ...اون بچه هم همیشه همین درد را داره ...من برای کولیک بچه قطره بایوگایا خریدم یکم گرونه اما واقعا موثر بود.اگر تونستی تهیه کن .و اینکه کم کم خوب میشه ...تو خیلی خسته ای کاش مادرت یکم تنبل بازی رو می‌داشت کنار کمکت میکرد... یا مادر شوهر یا خواهر شوهر...خجالت نکش ازشون کمک بگیر .اگر هم کسی نیست بگو شوهرت یه روز مرخصی بگیره بیاد کمکت تا یکم بخابی ...تو از بس همه کارا رو کردی همه بی خیالت شدن با خودشون میگن حتما می‌تونه ‌... منم مامانم کاری نکرد برام. دو روز اول زاییدنم خواهرم بود بعدشم مادرشوهرم ده روز اومد کمکم و تمااااام .بقیه رو خودم بودم فقط .مامانم در حد یه سر زدن اومد

این اشتباه رو تکرار نکن الان فقط دو تا چیز مهمه خوشحالی و سلامتی تو و کوچولوت بقیه کارها رو بزار اگر وقت کردی و حوصله داشتی انجام بده بزار خونه داغون باشه آخر هفته که همسرت خونه است با کمک هم انجام بدید غذا هم اگر نمیرسی از بیرون بگیرید چرا خودتو ناراحت میکنی

آخه عزیز دلم درکت می‌کنم به خدا منم مثل تو بودم کسی نبود کمکم کنه ارامو خودم می‌کردم مامانم مریض بود نمی‌تونست بیاد پیشم دو تا خواهرم خودشون کار داشتن یعنی فقط خودم خودم بودم شوهرم روز سر کار بود شبا خسته کوفته میومد خونه ازم با همین حال کمکم می‌کرد آرش هم مثل یاسین بود همه بهم می‌گفتن صبر کن تا چهار ماهگی خوب میشه می‌گفتم محاله اما واقعاً شد الان خدا را شکر می‌کنم راحت شدم آرش الان از ساعت ۱۰ می‌خوابه تا ۸ صبح فقط نزدیکای ساعت ۴ بیدار میشه شیر می‌خوره دیگه تا صبح می‌خوابه تو هم صبر کن انشالله تا دو سه ماه دیگه همه چی درست میشه😘😘😘

همه بهت میگن چرا زدیش ولی من میگم چقدر مادرت بی درکه چقدر به فکر خودشونن مردم
اگر وضع مالیت خوبه یه پرستار بگیر دوسه ساعت درروز بیاد کوچولوت رو بگیر باهاش بازی کنه و بچرخونتش.
منم اون اوایل هلن اصلا خواب وخوراک برام نزاشته بود
منم به این فروپاشیا میرسیدم جیغ میزدم گریه میکردم ولی مادرم خداخیرش بده همیشه به دادم میرسید
اصلا ۹۰روز منو برد خونشون و خدا همسرمو بیشتر خیر بده که اصلا بهم نگفت برگرد.
به هرحال وقتی میبینی مادرت نمیتونه کمکت کنه یه پرستار بگیر حداقل یه چیزی بده دستت بخوری
یا وقتی گریه میکنه بچرخونتش
توی ننو هم واینمیسه؟؟پتو؟؟
تاب ریلکسی
کالسکه
کریر
هیچی؟؟

اخه این بچه زدن داره 😍قیافشو ⁦☺️⁩😍🥰

عزیزدلم چقدر درکت میکنم❤️
منم زایمان خیلی سختی داشتم
از روز اول بچم زردی داشت
کلی درگیرش بودم
بعدش کولیک‌و رفلاکس و شب بیداری ها و بیقراری های وحشتناکش
با اینکه کمکی داشتم اما تا فرصتی گیر میوردم گریه میکردم
الانم هنوز نتونستم خودم رو پیدا کنم و وقتی بچم مدام‌گریه‌میکنه خیلی احساس ضعف و ناتوانی میکنم.
اما اینجور مواقع ذکر میگم و از خدا میخوام بهم صبر بده.
واسه کولیک پسرم دو تا کار انجام دادم که بنظرم بهتر شده اگه دوست داشتی انجام بده،
اول اینکه قطره اینفاکول من طبق دستور پزشک هر ۱۲ ساعت ۱۰ قطره بش میدادم که هیییچ تاثیری نداشت
خودم اومدم هر ۶ ساعت بهش ۶ قطره دادم و خیلی بهتر نتیجه داد،
شما تعداد قطرشو‌ با توجه به سنش بده اما همون ۶ ساعت یکبار بده،
و از امروز براش پستونک گذاشتم که اونم خییلییی از گریه هاشو کمتر کرده،
وقتی بهش شیر دادی و میدونی سیره و باز بیقراری میکنه بهش پستونک بده

من تا حالا حتی دادم نزدم سر دخترم دلم نمیاد اصلا از صبح تا شب قربون صدقه اش میرم آخه اون که اصلا متوجه داد و فریاد تو نمیشه فقط می‌ترسه طفلی

الهی بمیرم این فرشته خوشگلو چطوری دلت اومد بزنی 💔😭😭😭😭های قلبم

آخه بچع چه گناهی کرده خودش بیشتر از تو در عذابه . از شوهرت بخواه دو روز مرخصی بگیره . بمونه خونه تو بتونی استراحت کنی. یه دکتر خوب پیدا کن بچتو ببر چکاب کامل کنن . انشالله مشکلاتت زود حل بشه . من یه دختر مدرسه ای هم دارم که امتحاناش شروع شده . اینقدر بهم سخت گذشته شوهرم امروز مرخصی گرفت یکم کمکم کنه همینکه بچه بزرگمو کمک کنه تو درسش ام خوبه

ای جان عزیزم منم این روزا رو گذروندم تازه دست تنها تر کاملا درک میکنم ولی خدارو شکر کن بچه آن سالمه من اینو میگم که فقط بدونی بچه ام تا ۶ماه اکثرا گریه میکرد اصلا خواب نداشت منم مثه تو خسته میشدم گریه میکردم عصبانی میشدم و...وضعیت بدی بود.ولی متاسفانه از ۸ماهگیش تا الان که دوسال و یکماهش شده درگیر یه مشکلی شدیم که هیچ وقت فکرشم نمی کردم وبه خودم میگم کاش گریه هاش تا الان ادامه داشت ولی همچین مشکلی براش پیش نمیومد.طاقت بیار همه اینا میگذره و بدون تو قوی تر از همه این مشکلاتی

آخی عزیزم🥺
این جملاتی ک نوشتی با پوست استخونم درک میکنم
چون خودمم همین روزا رو گذروندم دقیقا همین طوری کلافه خسته و.....منتها من با دوتا بچه یه پسر شیطون 5ساله هم ب متن اضافه کن دیگه خودت ببین
ولی هیچ وقت هیچ وقت از کوره در نرفتم ک سر فرشته معصوم خالی کنم
چرا خیلی وقت ها سر پسر بزرگم خالی کردم اونم طفلک میدونه میاد نازم میکشه ولی کوچیکه رو هیچ وقت تاالان سرش حتی کوچکترین نق هم نزدم
فقط ی چی بهت بگم عزیزم و تمام همه این روز ها میگذره سختیش فقط فقط تا2ماهگیه

باروغن بدنشو چرب کن قشنگ ماساژش بده قنداقش کن شیربهش بده میخوابه

😭😭😭😭😭عزیزم توروخداااااا به خودت مسلط باش اون یه فرشته ی کوچولو دست تو
میدونم خیلی سخت دست تنها ولی راه حلشو پیدا کن اون بچه یه دردی داره که بیقرار ببرش دکتر معاینه اش کنه

اخه چطور دلت میاد بچه یه ماهه ک هیچی نمیفهمه خیلی کوچیکه بزنه تو دیگ یه مادری باید خونسردی خودتو حفظ کنی از هرجایی ناراحتی نباید سر این طفل معصوم خالی کنی ک 🥲

الهی فداش بشم ببین شده داد بزن غر بزن تشر بزن ولی سعی کن اصلا نزنی حتی در حد یچیز کوچولو
بخدا دوروز پیش من جیغ زدم بدجوری نویان ترسید خیلی عذاب وجدان دارم خیلی
تو به یکم استراحت نیاز داری عزیزم کاشکی یکی بود پسزت رو نگه می‌داشت یروز

جدیدا یاسین فقط پیش خودم ارومه از شیر خودم کم تر میدوشم بهش میدم ک وابستم نباشه و پیش بقیه بمونه تا منم کمی استراحت کنم ک بتونم بهتر بهش برسم و بیشتر شیر خشک میدمش ولی با این حال فقط میخواد مثل کوالا اویزونم باشه ،نمیدونم چیکار کنم امشب رو پام بود دیگه زار زدم از بس گریه کردم مردم . میدونم افسردگی بعد زایمان گرفتم . و حالم رو ب راه نیست 😪🤧

اخی عزیزم خیلی. سخته درکت میکنم ولی بچت از دوماهگی به بعد خوب میشه من الان تازه رفته تو ۳ماه قشنگ شبا میخابه واسه شیر بیدار میشه فقط

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۸ ماهگی
باز مهرنوش اومد با دل پر و دردودل شبانه
امشب مجبور شدم برم هایپراستار خرید واجب داشتم ک یکیش پوشک برا یاسین خان بود.شوهرم شیفت بود و با مامانو بابام رفتم .اینقد این بچه بیقراری و گریه کرد از لحظه عوض کردن پوشکش تا شیر خوردن با غرغر بعدم تو ماشین اینقد جیغ زدو گریه کرد ک نفهمیدم چی خریدم. همشم تو بغلم بود. ب معنای واقعی کلمه من بجای لذت بردن از بیرون رفتن و مهمونی رفتن با یاسین همش حسرت میخورم و استرس دارم ک نکنه تو شرایطی قرار بگیرم مثل همیشه ک تحت هیچ حالتی اروم نشه. اگه بدونید چ گریه هایی میکنه انگار حدایی نکرده دارم با چوب میزنمش. خلاصه اومدم بگم از امشب ماشبنم کنسله .یاسین دیگه شبا تو ماشینم نمیایسته. واقعا تا قبل ۴۰روزدگی لاقل یه ساعت میخوابید الان خواباش شده ۵دقیقه ای 😭احساس میکنم دنیا برام تیره و تار شده .کاش بچه دار شدن روزای خوبشم ب من نشون بده .دیشب یاسین ساعت ۴ونیم صب خوابید شوهرم شب ساعت ۱۰رسید خونه و باهام بیدار موند و کمک کرد بیچاره یاسین ک خوابید داست باهام حرف میزد ک دیگه یادم نمیاد امروز صب میگه داشتم باهات حرف میزدم دیرم بیهوشی از خستگی پتورو گذاستم روت خودم خوابیدم کنار یاسین ک نزارم با گریش بیدارت کنه . باثدای گریش ۷صب بیدارشدم برده بودش تو حیاط 😪
مامان 🌸NIHAN🌸 مامان 🌸NIHAN🌸 ۳ ماهگی