اینقدر از صبح تا حالا گریه کردم...دیشب پنج ساعت گیج خواب یک سره شیر میدادم با کمر درد و درد بخیه .... اصلا نمیدونم چقدر شیر باید بدم...نمیدونم شیرم کافیه یا نه ...وای خیلی سخته شیر دهی 😔😔😔😓

این افسردگی بعد زایمانه عزیزم یکم تحمل کن درست میشه منم اینجوری بودم چن بار حتی شیر تو گلو دخترم گیر میکرد میترسیدم حتی بهش شیر بدن

خوب هر دوساعت بیدارش کن بهش شیر بده هروقت سرشو برد یا بازبونش زد یعنی سیر شده

یادمه برا زردیش فقط گریه میکردم که میخواد بستری شه،پرستارا چقدر سرزنشم کردن گفتن اینهمه ناراحتی رو میخوای به خورد بچه ت بدی!!!تو باید خیلی خوددار باشی،تین گریه ها رو همه بچه میگیره ازت،پس شما هم گریه نکن،اگرم واقعا مستاصلی کافیه بری بهداشت بری قسمت آموزش شیردهی یا ماما ،همه رو برات توضیح میده

من دوماه پیش حال و روز شما رو داشتم،تازه تا ده روزگی سینه مو نمیگرفت چقد گریه میکردم ،ولی نگران مباشید،هردوساعت بیست دقیقه شیردهی کافیه براش،اینو از پرستار بیمارستان پرسیدم،دخترم برا زردی بستری بودالبته این برای بچه های کوچیکه،هرچی روزای عمرشون بیشتر میشه ساعتها بیشتر میشن

بهش شب ها فقط شیرخشک کمکی بده

این روزاهم هرچند خیلی سخت برا همه ما خانوما، ولی میگذره غصه نخور

چرا یه سره شیر میدادی؟ بینش بچه باید بخابه.
منم همینطورم سوزش بخیه اینکه نمیدونی شیرت سیرش میکنه یا نه تازه مهمونم که میرسه با بخیه باید بشینی روبه روش

چاره ای نیست چند روز دیگه تحمل کن تا بخیه هات خوب شه اوضاع بهتر میشه

منم حال تو رو دارم خواهر هم دردیم