شبا گاهی با اینکه خوابم میاد ،زیر نور ملایم اتاقمون میشینم و نگات میکنم دخترکم ، به تمام جزئیاتت ....
به دستای قشنگت ، به پاهای تپل ات ، به مژه های بلندت ، به صورت مخملی ات ،لبای شیرین عسلت .... لپای اویزونت ..... ای جون دلم مامانم ، من چکار کنم با ابن حجم از دلتنگی که هنوز نیومده سراغم اما حسش میکنم ...
مثه دلتنگی روزایی که تو شکمم بودی ، کاش مثه کانگورو که بچه اش و همه جا میبره با خودش تو همه جا باهام بودی ، چقدر دلم برای تو تنگ میشه کوچولوی مامان ....
یعنی چند سال دیگه من دیگه او نی نی نازم و ندارم؟! هم خستم هم نمیتونم از این روزا دل بکنم که تو رو دارم.... فرشته نازم 🥹😭💔 مامان عاشقته

واای چه قشنگ توصیف کردی گریه ام گرفت 🥹دقیقا منم به این چیزا نگاه و فکر می‌کنم...وقتی ی لبخند میزنه یا میخنده تموم خستگی هام در میره

قشنگ بود❤️🥰

چقدر من 🥲🥲🥲🥲

ای خدا 🥲🥹
دلم تنگ شد واسش که 🥹💙

چ قشنگ😍😍😍

ای دقیقا. منم خیلی به این موضوع فکر میکنم. به شوهرم میگم داره خیلی زود بزرگ میشه کاش مدتی کوچولو بمونه. قراره خیلی دلمون تنگ بشه

وای حرف دلم ولی یه وقتایی ناشکری نمیکنم خسته میشم شمام اینجوری هستین یل ن من فقط اینجوریم

دقیقا

حرف دل م👏👏

🥲❤️‍🩹