امشب شب اول سرماخوردگی پسرمه،تب داره، چندین بار با صدای جیغ پسرم بیدار شدم،چندین بار روی شونه هام خوابش کردم و گذاشتم زمین باز بیدار شد،باباش از صداش ناراحت بود،میگفت ساکتش کن میخوام برم سرکار،حالا تازه این بابا با مسئولیت مهربونه س،فکر کن اونا ک خیلیم مسئولیت سرشون نمیشه اینجور وقتا چکار میکنن،خلاصه امشب تنها گذشت،فرق پدرمادر اینجاست،

بی خود نیست بهشت زیر پای مادره........یه مادر فقط مادر نیست .دکتر پرستاره اشپزه معلمه دلسوزه........بلاش دور باشه عزیزم گل پسرت ایشالله زود زود خوب شه

بلا ب دور ، منم دقیقا دخترم چندبار از خواب بیدار میشد گریه میکرد طفلی بخاطر دندون در آوردن اذیت بود دوباره می‌خوابید منم مشغول مرغ شستن بودم یکم میشستم دخترم گریه میکرد اونو ساکت میکردم دوباره میرفتم میشستم دوباره گریه تا الان تو آشپزخونه بودم فقط بخوابم بقیه کارا رو روز انجام میدم خیلی داغونم 😭

من و پسرم که کلا اتاقمون جدا بود تا همین یه هفته پیش دیگه بزور گفتم باید پیش هم‌بخوابیم همه که یکم اونم سختی ببینه اما بازم با کمال پررویی میگه شما برید اتاق علی بخوابید

پسرمنم سرما خورده سه شبه اصلا نخوابیدم امشب بکوب بیداره باباش بلند شد گفت بده من گفتم نه میری سرکار تا نگاهش کردم دیدم داره چرت میزنه طفلک خلاصه که تنها نیستی عزیزم کم خوابی داره داغونم میکنه بخدا

خیلی کم پیدا میشه مردی که اینجور مواقع کمک کنه. همسر من همینجوریه. با این تفاوت که سر کار هم نمیره و فقط میخواد راحت بخوابه

من قبلا که بچم خیلی گریه هاش زیاد تر بود بیرون از اتاقمون میخوابیدم