۸ پاسخ

عزیزم بنظرم خودت سخت میگیری،

آنقدر شیرینی و میوه خریدیم که خدا می‌دونه دیگه شوهرم میگه شیرینی نزار هر کی اومد فقط میوه بزار😅

ای بابا من از روزی که از بیمارستان اومدم تا همین دیروزم مهمون تو خونم میاد ومیره تازه وقتی زایمان میکنم هم مامانم میاد خونمون چند وقت میمونه .جای من بودی چی میگفتی برو خوشحال باش که حداقل خونه بابات بودی استراحت کردی.منکه هنوزم مهمونام میان

من بگید که خواهر شوهرم تو 5 سالی که ازدواج کردم کلا 4بار اومده خونمون😂😂واسه بچم روز نهم اومد و رفت حتی دهم بچمم نیومد😂😂از طرفی هوشحالم ک نمیاد و نمیریم از طرفی میگم خیلی سیب زمینیه😂😂

من کلی جااری دارم فقط در حد سلام و علیک با هیچکس رفت و امد ندارم خواهرشوهراام خوبن اما ی شهر دیگن کلا هیچکدوم نیستن😂😂

خدا صبری بهت بده🫣😄

بروو باید کنترل کنی موقعیت رو و با لحن صلح امیز باهاشون برخورد کنی که ن خودت حرص بخوری ن اونا نارحت بشن

منم شرایط تو رو داشتم . دقیقااااااا درکت میکنم . انقدر استرس داشتم تا سی روز نیومدم خونم . بعدشم اصلا تا شیش ماه خونه نمیموندم کوچبک ترین بهانه ای پیدا میکردم برم خونه مامانم . بعدش دیگه در در خونمو قفل میکردم کسیو راه نمیدادم .

سوال های مرتبط